این گردهمایی برای دومین بار با حضور خانواده هایی که در نشست ماه قبل حضور نداشتند در 15 اسفند انجام شد.
خانواده ها که از اقساء نقاط استان تشریف آورده بودند با تقدیم شیرینی و دسته گل به مهمان عزیزشان،علی اردلانی تبریک گفتند و بعد از خوش آمد گویی و تبریک ها در سالن نشست حضور یافتند، در همین راستا مسئول انجمن ابتدای نشست خانواده ها را مطلع نمود که آقای اردلانی به تازگی ازدواج نموده و از طرف خود و خانواده ها این مهم را به وی شادباش گفت و از وی درخواست نمود که قبل ازشناسایی افراد متواری و پرسش و پاسخ های جمع اشاره ای به بیوگرافی و چگونگی پیوستنش به سازمان رجوی بکند و توضیح بدهد.
آقای اردلانی با سپاس ازتبریک ها و احساسات لطیف خانواده ها اظهار داشتند:
سازمان اگر با سیاست رعب و وحشت نمی توانست اسرای جنگی و دیگر نیروها را از جدایی و رفتن جلوگیری کند در نهایت به عنوان انتقال فرد به مرز ایران و عراق، وی را سر به نیست مینمودند برای مثال وقایع سال 72 که خودم شاهد آن بودم و به دستور شخص رجوی هدایت و انجام می شد.
اینجانب از همان ماه های بدو ورود به سازمان مخوف رجوی به دنبال فرصتی مناسب برای جدایی بودم که بتوانم زنده و به سلامت جدا شوم که حملۀ آمریکا به عراق و حضور خانواده ها و دیدن خانواده ام دراشرف را بهترین فرصت دیدم و سرانجام با خوشحالی تمام نیروها به لیبرتی منتقل شدیم و با شکستن فضای فشارهای روحی خودم را به مقامات سازمان ملل مستقر در لیبرتی معرفی سپس در خرداد سال گذشته با رایزنی با مقامات سفارت ایران در عراق موفق به اخذ گذرنامه شدم و به کشور ترکیه عزیمت نمودم و در آنجا با خانواده ام ارتباط تلفنی برقرار نمودم و با آنها چندین بار ملاقات نمودم و با مرور اخبار روز جهان و کشورم با دستیابی به فضای مجازی هویت از دست رفته ام را که رجوی ملعون غارت نموده بود بدست آوردم با اطمینان خاطر در تابستان سال جاری به وطن عزیزم و شهرم کرج آمدم و مدتی بعد از اینکه توانستم خودم را پیدا کنم قصد ازدواج نمودم و هم اکنون مستقل زندگی و کسب و کار دارم.
در پایان خاطرات،خانواده ها با گفتن اسامی و در دست داشتن عکس عزیزانشان تقاضای شناسایی و آخرین وضعیت آنها را نمودند و خوشبختانه به جزء یک مورد، همۀ آنها را توسط عضو بازگشتی شناسایی شد.
– آقای اردلانی خطاب به جمع گفتند که شکنجه های روزانه آنها را نمیتوان مختصر توضیح داد اما برای مثال: نیروهای عراقی در حوض آبی که شنا مینمودند ما از ان آب به عنوان آشامیدن به خاطر فقدان آب دیگری استفاده میکردیم و این گوشه ای از نبود امکانات بهداشتی بود و دیگر عدم رسیدگی امکانات پزشکی بود و هیچ رسیدگی به افراد بیمار از جمله خودم که بیماری شدید گوارشی داشتم انجام نمیدادند.
– یکی دیگر از خانواده ها سوال نمود که مگر میشود سالیان سال افراد بدون هیچ گونه دسترسی به فضای بیرون از سازمان به نقطۀ هواداری و یا ایستادن درآن فضای بسته بماند و اقدام به فرار و خروج ننماید؟
آقای اردلانی که خود 27 سال سابقۀ عضو و ماندن در سازمان را داشت به روشنی و کامل توضیح داد که سازمان شگردهای مختلف و فراوانی برای نگهداشتن اسرای خود دارد که بیان آنها نیاز به روزهای طولانی و ساعت ها دارد و در چندین کتاب باید نگارش شود، اما اشاره میکنم که سازمان رجوی به غیر از ایجاد رعب و وحشت و کشتن افراد به مشغول نمودن دائمی ذهن و جسم افراد با فراهم نمودن فضای آن انجام میداد که کارهای روزانه و شبانه،تشکیل کلاسهای روزانۀ آموزش نظامی و تشکیلاتی و همچنین نشست های اجباری طولانی با عناوینی همچون دیگ و تحقیرآمیز و زیرآب زدن همدیگر وقت ها گذرانده می شد وسازمان نیز برای اینکه بتواند از فضای یکنواخت و ارتباط صمیمانه افراد بکاهد جابه جایی های مختلفی در قرارگاه های اهدایی صدام انجام می داد، آری سالها و روزها و ساعت ها به همین شکل میگذشت.
در نهایت آقای اردلانی گفت که تنها راه حل رهایی در این دوره در سازمان فقط و فقط تصمیم و ارادۀ فردی،عضو اسیر و کمک خانواده ها در عرصۀ بین المللی میباشد و از تک تک خانواده ها قدردانی نمود.
مسئول انجمن استان نیزدر اتمام نشست، از آقای اردلانی و دیگر حضار با تشکر فراوان، امید و آرزوی آزادی برای همۀ افراد گرفتار در چنگال فرقۀ مخوف رجوی نمود و فرا رسیدن سال نو را توأم با شادی و خبرهای شادی آفرین برای همۀ خانواده ها آرزو کرد.
بیژن