مطالب نسبت داده شده به بعضی از اعضا در سایتهای فرقه رجوی به وضوح نشان از دریوزگی و خباثت تشکیلاتی و صدای _ خر خر _ کفگیری که به ته دیگ سابیده می شود، دارد و به قول دوستی، چون سنگ پای روح و روانی است که مغز و اعصاب هر خواننده را به سختی می آزارد.
اگر هر فرد فقط روزی یک مقاله در تایید فرقه رجوی بنویسد، برای نه و نیم (5/9) سال هر روز مطلب و نویسنده جدید وجود خواهد داشت. ولی چرا در عوض ما فقط تعداد انگشت شماری را میینیم که مطالبی به نامشان درج شده است.
کمی عمیق می شویم:
اگر نبودیم، کسانی که سالها در تشکیلات فرقه رجوی عمرمان به بطالت گذشته باشد، شاید سران فرقه رجوی می توانستند ادعا کنند _ بی خبرانند و برایشان دیکته شده است _ ولی به سابقه حضور بیش از 20 سال در تشکیلات، چه خواهید گفت؟
حداقل بهتر بود کمی تامل کرده و مطالبی در حد و قامت هر فرد بر می گزیدید. آنقدر ناشیانه و احمقانه نگارشهای بی ربط را به بعضی ها نسبت داده اید که حقیقتا هر کار کردیم نشد به رویتان نیاوریم.
به اسم یکی نوشته اند: صبح در طراوت باران، رفتم به سمت اتاق کارم و کامیپوترم را روشن کرده و صفحه نمایش را ملاحظه کردم و دیدم مطالب نگارش شده بر علیه رهبری، فقط از طرف وزارت اطلاعات است و بس… بنده خدا، زندگی ایده ال و آمال و آرزوهایش را درتصویری خیالی تصور کرده است و فراموش می کند که همانجایی است که اتفاقا سران فرقه رجوی دم از نبود امکانات و…. میزنند. ضمن اینکه – طراوت باران و بیابان لیبرتی عراق – چی ربطی بهم دارد؟
به اسم دیگری: آب و تاب داده اند و چنان از سازمان محبوبش می نویسد، گویا همانی نیست که به دلیل فشارهای تشکیلاتی فرقه ای رجوی، دچار تنش های عصبی شده بود. و مجبور بودند برای مطیع ساختنش، اجازه ورود به اتاق کامپیوتر را به او بدهند.
آن یکی هم که حقیقتا دوستان لقب نیابتی را به او دادند، چنان برای راه و مسیر رهبریش غش و ضعف رفته است که فراموش میکند، همانی است که سابقا فقط به دلیل اینکه مدل موی سرش را عوض کرده بود، و فرق از وسط باز کرده بود، نقل مجلس جلسات مسئولین تشکیلات فرقه رجوی و برای مدتی انگشت نشان عام و خاص شده بود.
و اما واقعیت:
امری که به وضوح جلوه می نماید، ته کشیدن همه و همه است. کسانیکه آنان را سیاسی می نمایاند، حتی توان نگارش را هم از دست داده اند، و بدبخت فرقه رجوی که باید خود مطلب بنویسد و به اسم اعضا منتشر کند.
حسینی