زندانی هم چند دقیقه اجازه ملاقات دارد. آیا کمپ لیبرتی مخوف تر از زندان است.
به قرار اطلاع چند خانواده از اعضای ساکن در لیبرتی مدتی است به عراق رفته و برای دیدار فرزندان خود شخصا اقدام نموده اند و خواسته آنها دیداری هر چند کوتاه از فرزندانشان است.
از آنجاییکه رجوی خیانتکار و بدبخت و زبون در عمرش حتی یکی از قول هایش را هم نتوانست اجرا کند در حالیکه باصدای خودش گفته بود اگر خانواده ای بیاید ما حاضر به پذیرش آنها هستیم. هست و نیست شان از رفتن چند خانواده به لرزه افتاد و شروع به اطلاعیه دادن از طرف شورا و سازمان… برای رفتن چند خانواده کوچک نمودند.
معلوم است رجوی آنقدر پیر و خرفت شده است که دیگر توان تنظیم یک اطلاعیه بدون سوتی و بدون دروغ و دغل را هم ندارد.
آسمان و ریسمان را به هم بافته اند که بگویند چهار تا خانواده که برای دیدار فرزندانشان آمده اند مزدور هستند و اطلاعاتی و.. همان اراجیف تکراری.
عکس مادر 70ساله ای که در این جمع است و فرزند کوچک به همراه مادرش را حتی از ترس و وحشت اینکه سخنان انها را باور نکنند چاپ نکردند
– عکس مادری سالخورده دیگری را از نیمرخ طوری چاپ نموده اند که سن و سال وی مشخص نشود و مضحک تر از همه عکس بستگان زینب حسین نژاد را علیرغم اینکه نوشته اند خواهر و همسر خواهر و فامیل هستند مزدور نام نهانده اند. این همه وقاحت این همه دریدگی و این همه ترس و وحشت از چند خانواده…!
– این خانواده ها که برای دیدار فرزندانشان به مسئولین حقوق بشر و کمیسار یا و یونامی و صلیب سرخ مراجعه کرده بودند و خودشان رامخفی نکردند. و سپس درخواست هایشان را به مجامع بین المللی و رسانه ها فرستادند. چه نیاز به عکس گرفتن از آنها از شکاف های دیوارها و مخفیانه بوده است.
– و باید پرسید طبق همان نامه و اطلاعیه کذا خودتان که از خواهر خانم زینب حسین نژاد دعوت کرده بودید برای دیدار بیاید. چرا حال اجازه دیدار ندادید. مگر نکفتید که بار قبل تا خانم زینب حسین نژاد به جلوی درب رسیده بود خواهرش رفته بود اینبار که طبق نامه اقای حسین نژاد چند ساعت جلوی درب لیبرتی منتظر ایستاده است. پس چرا اینبار اجازه ملاقات به زینب ندادید
– خواهر خانم زینب حسین نژاد که از هزاران کیلومتر با صرف مشقت های فراوان مجددا خودش را به دم درب لیبرتی رساند و چند ساعت هم منتظر ایستاد اینقدر که شما فرصت عکسبرداری های مخفیانه و از زاویه های مختلف داشتید ایا بازهم فرصت نشد خانم زینب حسین نژاد را به جلوی درب بیاورید یا رجوی از ترس و تشویش و نگرانی نتوانست تصمیم بگیرد که چکارکند.
– براستی این مادران و خواهران مگر جز دیداری چند دقیقه ای طلب دیگری داشتند.
– چرا اینقدر ریاکارانه و بیرحمانه از دیدار خانواده ها با فرزندانشان جلوگیری می شود. مگر نه این است که از ترس یک خبر یک اطلاع و یک تماس از دنیای بیرون با اعضای داخل لیبرتی در وحشت هستید.
– این اعمال بتنهایی تمامی نکات و مقالات و خاطرات دردناک جداشدگان را از وضعیت مخوف درون فرقه رجوی به اثبات می رساند. فرقه ای مخوف که اجازه دیدار و تماس و تلفن ندارد.
– و اعضای آن همگی از ارتباط با دنیای خارج محروم هستند و هیچگونه اجازه برای تصمیم گیری بر سرنوشت خود ندارند و هرچه هست اجبار است و زندان و محرومیت
– و الا چرا فرزندان این خانواده ها نمی توانند حتی برای چند دقیقه شده مادر و خواهر خود را ملاقات کنند. آخر حتی زندان ها هم اجازه چند دقیقه ملاقات دارند. آیا کمپ لیبرتی از زندان مخوف تراست!
چرا نمی توانند شخصا خودشان رو درو با خانواده صحبت کنند. و چرا اینگونه رجوی و سران خفیف و بزدل وی می ترسند و به وحشت افتاده اند.
مریم سنجابی