چند روز گذشته شاهد حضور چند خانواده در کنار کمپ لیبرتی برای ملاقات با عزیزان خود بودیم ولی مثل چند سال گذشته خانواده ها بدون اینکه موفق به دیدار عزیزانشان شوند انجا را ترک کردند!
واقعیت اینکه تجربه سالیان گذشته سران فرقه جنایتکار رجوی را مجبور کرده از پذیرش ملاقات خانواده ها خود داری کنند.
داستان برخورد رذیلانه رجوی و سران فرقه با خانواده ها ساعتها جای صحبت دارد ولی برای خسته نکردن خوانندگان این مطلب مجبورم بصورت کوتاه بنویسم.
دقیق به خاطر دارم بعد از سرنگونی صدام ملعون در اوایل پائیز ۸۲ اولین اکیپ خانواده ها با ۱۰ اتوبوس به درب اردوگاه بد نام اشرف برای ملاقات عزیزانشان مراجعه کردند. در ان زمان امریکاییها در اردوگاه بد نام اشرف حضور داشتند با امدن خانواده ها سران فرقه جنایتکار رجوی برای اینکه مانع ملاقات خانواده ها با اسیران چنگال رجوی شوند به امریکاییها اطلاع دادند که گویا وزارت اطلاعات ایران با اعزام نیروهایش به درب اردوگاه اشرف می خواهد حمله کنند!
دقیق یادم هست که سران جنایتکار فرقه رجوی (عباس داوری معروف به جاسوس الدوله ؛ احمد واقف معروف به احمد واق ؛ واق ــ مژگان پارسائی ؛ فهیمه اروانی ؛ زهره اخیانی ؛ و …(در جلو درب اردوگاه اشرف جمع شده بودند که حسین مدنی بعنوان رابط فرقه رجوی و ارتش امریکا بود با یکدستگاه لندکروز سفید در نزدیکی سران فرقه متوقف شد و از داخل لندکروز یکی از فرمانده هان امریکائی و حسین مدنی پیاده شدند و شروع کردند به صحبت با سران فرقه که در نزدیکی درب اردوگاه بد نام اشرف ایستاده بودند. چند دقیقه نگذشته بود که چند نفربر زرهی امریکائی و چند کامیون که دهها سرباز امریکائی پشت کامیونها نشسته بودند و چند هامر از درب اردوگاه اشرف خارج شده و اتوبوسهای خانواده ها را محاصره کردند و مانع پیاده شدن خانواده ها از اتوبوسها شدند.
البته قبل از رسیدن ومحاصره اتوبوسها توسط سربازان امریکائی چند نفری از اتوبوسها پیاده شده بودند که بلافاصله توسط سربازان امریکائی به زمین خوابانده و دست بند زده شد و در همان زمان سران فرقه با دیدن دستبند زدن خانواده ها خر کیف شروع به خندیدن کردند و اعلام رضایت از رفتار وحشیانه سربازان امریکاییها در حق خانواده های اعضاء نگون بخت که برای ملاقات امده بودند.
من شخصآ در ان زمان با دیدن این صحنه های دلخراش در درون ام هر چه بیشتر به ماهیت ضد انسانی رجوی پی می بردم و البته از وضعیتی که سران فرقه رجوی زنباره برای خانواده ها درست کرده بودند دردرون احساس خشم و نفرت می کردم.
تقریبآ نیم ساعتی از دستبند زدن و محاصره اتوبوسها توسط سربازان امریکائی گذشته بود که چند شیشه های اتوبوس باز کردند و شروع کردند با سربازان امریکائی صحبت کردن گویا انگلیسی بلد بودند در همزمان با صحبت پرده های اتوبوسها را کنار زدند که یکدفعه فضا عوض شد و فرمانده امریکائی طرف اتوبوسها رفت و دیدند یک عده پدران ؛ مادران پیر داخل اتوبوسها نشسته اند و از حمله و هجوم وزارت اطلاعاتی ها خبری نیست!
فرمانده امریکائی شروع کرد به صحبت با یکی از نفرات داخل اتوبوس که انگلیسی می دانست و گویا متوجه شد کسانی که داخل اتوبوسها هستند خانواده های اعضاء فرقه رجوی هستند که ۲۰ سال از دیدن عزیزان خود در زمان صدام ملعون محروم بودند و برای ملاقات امده اند بعد ان فرمانده امریکاییها نزد سران فرقه امد و شروع به صحبت کرد و بعد ان سران فرقه هر کدام به یک طرف دویدند مثل اینکه سمبه پر زور امده بود و فرمانده امریکاییها گفته بود باید اجازه ملاقات بدهید و سربازان جمع کرد و به مقر خودشان درون اردوگاه اشرف بر گشتند.
بعد ان سران فرقه بعناوین مختلف شروع با مانع تراشی کردند تا هر طور شده وقت ملاقات به مینیمم برسانند و شروع کردند به انتقال خانواده ها به محل بازرسی و …. که تا بعد از ظهر طول کشید و هم اینکه بعدآ از طریق بعضی از دوستانم که خانواده هایشان امده بودند مطلع شدم به انها ساعت ۳ بعد ازظهر خبر امدن خانواده شان را اطلاع داده بودند در صورتیکه خانواده ها ۸ صبح به درب اردوگاه بد نام اشرف رسیده بودند!
اولین ملاقات در داخل سالن نشست که به سالن اجتماعات معروف بود انجام شد و ساعت ۵ بعد از ظهر سران فرقه به خانواده ها اطلاع دادند که ساعت ملاقات تمام شده و باید اعضاء به مقر هایشان برگردند و خانواده ها باید اردوگاه اشرف ترک کنند و بدین صورت اولین ملاقات با حیله و مکاری رجوی و سران فرقه با کمترین زمان صورت گرفت.
بعد آن ملاقات اعضایی که با خانواده هایشان ملاقات کرده بودند هم گزارش مخفی از دیدارشان بنویسند و هم درنشست عملیات جاری که برای سرکوب اعضاء برگزار می شد گزارش بخوانند.
اما آنچه اتفاق افتاد و رجوی دیگرسران فرقه را به وحشت انداخت به راه افتادن فرارهای تکی و دسته جمعی اعضاء فرقه بعد از اولین ملاقات بود.
با اینکه سران فرقه با تغییر سازماندهی و … می خواستند این مسئله را از اعضاء فرقه پنهان و لاپوشانی کنند اما خبرفرارها سریعتر از انکه سران فرقه فکر می کردند بین اعضاء پخش می شد.
با حضور امریکاییها در اردوگاه اشرف سران فرقه مجبور به قبول دومین ؛ سومین، کاروان ملاقات شدند و هم اینکه خانواده هایی بودند بصورت انفرادی برای ملاقات می امدند.
بعد از هر ملاقات فرار و یا مسئله دار شدن اعضاء بیشتر می شد و رجوی ناچار شد و پیام داد که اینهایی که برای ملاقات می ایند خانواده های شما نیستند و شما اعضایی که به ملاقات رفته اید با یونسی (وزیر اطلاعات) وقت ایران نشسته اید و باید از این به بعد از ملاقات خوداری کنید و حتا سران فرقه به دستور رجوی زنباره مقر به مقر برای همه نشست می گذاشتند و حرف رجوی زنباره را تکرار می کردند که گویا کسانی که حاضر شده اند با خانواده هایشان ملاقات کنند یعنی حاضر شده اند با یونسی وزیر اطلاعات سر میز بشینند! این نشان دهنده ترس ؛ وحشت رجوی زنباره و سران فرقه از ملاقات خانواده ها بود و حتا کسانی هم که ملاقات نداشتند به دستور رجوی باید گزارش می نوشتند در صورتیکه یک روزی خانواده هایشان برای ملاقات امدند حاضر به ملاقات و دیدار نشوند و نباید با (یونسی) سر میزی بشینند!
اما علیرغم همه دجالیت و فشار و سرکوب چه انهایی که با خانواده هایشان ملاقات کرده بودند و یا صحنه های ملاقاتها را می دیدند خواه ؛ نا خواه تحت تاثیر قرار می گرفتند و رجوی از این وضعیت وحشت می کرد.
نتیجه اینکه به خاطر همان چند سری ملاقات یک عده از اعضاء فرقه یا فرار کردند یا از فرقه جدا شدند.
اما بعد از تحویل اردوگاه بد نام اشرف به دولت عراق و خروج نیروهای امریکایی از اردوگاه اشرف رجوی زنباره خوی حیوانی خودش را به نمایش گذاشت و نه تنها راه ملاقات خانواده ها را بست بلکه با تیرو کمان و سنگ زدن به مادران و پدران پیری که ماهها و سالها برای یک ملاقات ۵ دقیقه ای پشت درب اردوگاه بد نام اشرف نشسته بودند و با فحش و … تا به امروز مانع ملاقات خانواده ها شد.
یک واقعیت را نباید پنهان کرد و یا از روی ان به راحتی گذشت انهم اینکه در هیچ کجای دنیا پناهجو و یا پناهنده نمی توانند در خاک کشوری که میزبان هست قانون و … بنویسد و این پناهجویان و یا پناهنده ها هستند که تابع قانون کشور میزبان می باشند اگر در کمپ زندگی می کنند قانون کمپ دولت و سازمانهای ذی ربط می نویسند و کسانی که در کمپ زندگی می کنند باید ان را رعایت و اجرا کنند و یا اگر پناهنده هستند و بصورت ازاد زندگی می کنند میبایست به قانون کشور میزبان احترام بگذارند و اجرا کنند.
اما یک سوال معما دار هست که هیچ وقت دولت عراق چه در زمان مالکی و چه الان که اقای العبادی ریاست دولت عراق بعهده دارند جواب نداده و به نظر شخصی من نمی خواهند جواب بدهند اینکه:
ــ دولتمردان یک کشورمستقل چطور قبول می کنند یکعده جنایتکار و همدست صدام ملعون که در کشتارمردم عراق و چپاول مال ملت دست داشته اند به راحتی در کمپ حکمرانی کنند؟
ــ چرا دولت عراق اجازه می دهد سران فرقه جنایتکار؛ رجوی در کمپی که در داخل خاک عراق می باشد برای افراد کمپ قانونهای فرقه گرایانه را دیکته کنند؟
ــ ایا دولتمردان عراقی بطور خاص اقای العبادی نخست وزیر عراق از جنایات سران فرقه در حق مردم عراق اینقدر بی اطلاع است؟
ــ در کجای قانون اساسی عراق نوشته شده پناهجویانی که در عراق زندگی می کنند حق ملاقات با خانواده های خود را ندارند؟
ــ ایا دولت و قوه قضائیه عراق انقدر بی خاصیت و بی اثر هستند که با وجود این همه شاکی ایرانی و عراقی از سران جنایتکار فرقه رجوی نمی توانند اقدام قانونی بکنند؟
البته من شخصا هیچ وقت باور نخواهم کرد که دولتمردان عراقی از جنایات سران فرقه بی اطلاع هستند اما مطمئن هستم سفارشهای امریکایی ها و فشار لابی های اسرائیلی و پس مانده های حزب بعث صدام ملعون دلتمردان عراقی را وسوسه کرده و به سمت سوء استفاده و امتیاز گرفتنهای سیاسی و اقتصادی از دولت ایران با استفاده و نگه داشتن سران فرقه عراق در کمپ لیبرتی سوق داده ولی دولت عراق باید بداند رجوی و مریم قجرهمدست طارق الهاشمی فراری و پس مانده های حزب بعث هستند و یکسال پیش با همکاری فرقه رجوی ؛ طارق الهاشمی ؛ پسمانده های حزب بعث پای داعش به عراق باز شد و هزاران عراقی بی گناه کشته شدند و هنوز هم توسط وحشی های داعشی کشته می شوند.
به دولتمردان و بطور خاص به اقای العبادی می گویم تروریست خوب یا بد وجود ندارد مطمئن باشید اگردست رجوی به سلاح می رسید هزار بار بدتر از داعش به کشتار دست می زد چنانچه در سال ۱۹۹۱ در خوش خدمتی برای صدام اینکار کرد و فراموش نکنید که همین رجوی بود بعد از تصرف موصل به وسیله همدستانش به اعضایش قول داده بود که به زودی بغداد هم سقوط خواهد کرد و از داعش سلاح گرفته و با دولت نوری مالکی خواهد جنگید!
اما به نظر من هیچ راهی برای ملاقات خانواده ها با عزیزانشان نیست الا اینکه:
ــ دولت عراق سران فرقه را از اعضاء نگون بخت جدا کند و سازمانهای حقوق بشری زیر نظر دولت عراق کنترل کمپ به عهده بگیرند.
ــ دولت عراق سران فرقه را به خاطر جنایتهایشان محاکمه وبه دست عدالت بسپارد تا اعضاء نگون بخت بتوانند ادامه مسیر زندگی خودشان را انتخاب کنند.
در صورتیکه دولت عراق هیچ اقدامی نکند رجوی زنباره و سران فرقه مستقر در کمپ لیبرتی ۱۰۰ سال هم که بگذرد اجازه ملاقات نخواهند داد حتا خانواده ها تا سر حد مرگ تحصن و یا اعتصاب غذا بکنند.