در زمانی که مریم رجوی در فرانسه توسط پلیس این کشور دستگیر و به زندان انداخته شده بود مهدی ابریشمچی یکی از بالاترین مسئولین سازمان در خارج از کشور و اروپا بود. او مشخصاً تمامی خودسوزیها را در کشورهای مختلف سازماندهی می کرد و جزء اصلی ترین کسانی بود که در این رابطه نظر آخر را می داد!
در یک کلام مهدی ابریشمچی یکی از خراب ترین و منحرفترین کسانی بود که در سازمان دیده شده و قطعاً در ایده استخر و رقص رهایی هم که مسعود رجوی در سازمان به راه انداخته بود و هر غلطی که خواستند با دختران و زنان سازمان انجام دادند نقش داشته است.
همانطور که اشاره کردم مهدی ابریشمچی از قدیمی ترین و ارشدترین مسئولین سازمان بود که در تمامی جنایات و خیانتهای این سازمان نقش برجسته ای داشت. در طول سالیان متمادی در سازمان در پروسه های مختلف حتی قدیمی ترین مسئولین سازمان اعم از زن یا مرد بنا به دلایلی از موضع مسئولیت خود پایین کشیده می شدند و به قول کسانی که در سازمان بودند می گفتند فلانی آرپی جی خورده! یعنی موضع مسئولیتش گرفته شده و اکنون در موضع خیلی پایین تری از آنچه سطح تشکیلاتیش است کار می کند. این اقدام فرقه رجوی از این بابت بود که فرد مربوطه متنبه شود و از خودش انتقاد کند و بعد از مدتی که حسابی جلوی دیگر اعضای فرقه خجالت زده شد کم کم موضع مسئولیت قبلیش به او داده می شد!
مثلا در زنان حتی شهرزاد صدر حاج سید جوادی که رئیس دفتر مریم بود در پروسه ای تحت برخورد بود یا حتی محمود عطایی که ارشدترین فرمانده نظامی سازمان محسوب می شد و در عملیات فروغ جاویدان نفر اول بود هم از این قانون مستثنی نبود! اما مهدی ابریشمچی هرگز در سازمان مشمول این قانون نشد. او در هیچ مقطعی بقول بچه ها آرپی جی نخورد و همیشه در راس قسمتی بود که در آنجا کار می کرد!
مهدی ابریشمچی اگر چه در قسمت روابط سازمان مسئولیت داشت ولی همیشه در جریان جزیی ترین مسائل اطلاعاتی و امنیتی سازمان بود و جزء نفرات تصمیم گیرنده به حساب می امد! او به معنی واقعی کلمه یکی از فلانژترین افراد سازمان بود! در یکی از نشستها که در قرارگاه باقرزاده برگزار شده بود و تمامی افراد سازمان حضور داشتند نشست دیگ جمعی برای شخصی بنام حسین مشعوف برگزار شد! حسین مشعوف از کادرهای قدیمی سازمان بود و حتی یکی از برادرانش که از اعضاء سازمان بود در جریان یکی از ماموریتها کشته شده بود. خود حسین مشعوف هم از زمانیکه سازمان در کردستان بود جزء پیشمرگه های سازمان محسوب می شد اما بدلیل فشارهای زیادی که در سازمان بود قصد جداشدن را داشت که چون با مخالفت سازمان مواجه شد تصمیم گرفت که طی برنامه ریزی قبلی به یکی از تلفنهایی که مربوط به یکی از مسئولین سازمان بود و صفر آن تلفن آزاد بود با خانواده اش در یکی از شهرهای آلمان تماس بگیرد و موضوع را به آنها ظرف چند دقیقه در میان بگذارد!
از آنجایی که تمامی تلفنهای سازمان توسط اداره ارتباطات صدام کنترل می شد موضوع به بخش امنیتی سازمان از طرف وزارت ارتباطات دولت صدام گزارش شد و حسین را دستگیر کردند! او مدت زیادی تحت شکنجه های روحی و روانی قرار گرفت بطوریکه حالت طبیعی خود را از دست داده بود. این ماجرا به اینجا ختم نشد و سازمان تصمیم گرفت که در نشستی جمعی برای عبرت همه او را سوژه و بازجویی کند و بازجوی حسین مشعوف کسی نبود جز مهدی ابریشمچی! عمق لمپنیزم و اوج کثافاتی که یک شخص می تواند در درون ذهن و ضمیر خود داشته باشد را در آن نشست می توان در مهدی ابریشمچی دید!! آنچنان حسین مشعوف را در تنگنا قرار داده بود و آنچنان بر سر او فریاد می زد و آب دهان روی او می ریخت و هر آنچه که می توانست از فحش و ناسزا به او می گفت که پنداری جد اندر جدش بازجو بوده است!! و بدون اینکه اجازه دهد که حسین کلمه ای از خود دفاع کند آنقدر جمع حاضر که کل سازمان بودند را علیه او شوراند که حسین بواقع مرگ را جلوی چشمانش دیده بود و بعد از او پرسید حالا با تمام این خیانتهایی که کردی حداقل مجازات تو چیست؟ که حسین بدون لحظه ای تامل گفت زودتر اعدامم کنید تا راحت شوم!!
مهدی ابریشمچی شگرد داشت در بازجویی او در چنین نشستهایی تعدادی از اوباش و نوچه های خود را که برای خودشیرینی در نشستها شلوغ می کردند را دور خود و سوژه نشست جمع می کرد و تا می توانست بر سوژه نشست فشار می آورد! چون می دانست که عموم بچه ها حال و حوصله داد و فریاد ندارند و او میزی که چیده را نمی تواند تا انتها داشته باشد.!
او در نشستهای باصطلاح ایدئولوژیکی که برگزار می کرد می گفت که همانطور که خداوند تمام عالم را به عشق محمد آفریده است اکنون و در زمانه ما تمام عالم متعلق به برادر مسعود و خواهر مریم است. او می گفت که در روز قیامت برای عبور از پل صراط بایستی نام اماممان را که مسعود است به زبان بیاوریم تا راحت عبور کنیم! او به معنی واقعی کلمه یک کاسه لیس تمام عیار بود. برای هرچه بیشتر خود شیرینی کردن، هر آنچه که می توانست را سر هم می کرد و به خورد نیروها می داد!
اما واقعیت مهدی ابریشمچی چیست؟ مهدی ابریشمچی به معنی واقعی کلمه یک بی ناموس تمام عیار است که حاضر شد برای رسیدن به کرسی بالاتر در سازمان زن خود را به مسعود رجوی هدیه کند! در هیچ کجای دنیا و در هیچ دین و آیینی اینکار قابل توجیه و قابل پذیرش نیست! و بلافاصله بعد از این اتفاق به کسی ازدواج کرد که نزدیک به بیست سال از خودش کوچکتر بود. یعنی با مینا خیابانی خواهر موسی خیابانی!
مهدی ابریشمچی سال ۱۳۶۴ به عنوان رابط اصلی تحویل اطلاعات جمع آوری شده توسط سازمان مجاهدین خلق به مسئوولان حزب بعث عراق شناخته می شود. این اطلاعات ابتدا توسط تیم های شنود در مرز ایران و عراق ضبط و جمع آوری می شد و سپس توسط بخش دیگری به نام " سیستم تخلیه اطلاعات تلفنی" که در آلمان و فرانسه فعالیت داشت تکمیل می گردید و در نهایت توسط ابریشمچی بطور حضوری در اختیار بالاترین مقامات حزب بعث قرار می گرفت. این اطلاعات عمدتاً شامل این اهداف می شد:
* تعیین مراکز نظامی و تجمع نیروهای ارتش ایران که مورد هدف جنگنده های عراقی قرار می گرفت
* تعیین زمان و مکان حملات جبهه ای ایران و استعداد نیروی انسانی موجود در مراکز نظامی
* تعیین مختصات مراکز مهم دولتی در شهرهای بزرگ ایران جهت بمباران نیروهای صدام
* تعیین خسارات وارده بر شهرها پس از حملات بمباران هوایی
ابریشمچی در تمامی نشست های سری رجوی که با رئیس وقت سازمان امنیت حزب بعث عراق (ژنرال طاهر جلیل حبوش) مبنی بر گرفتن امکانات ترور شخصیت ها در داخل ایران صورت می گرفت حضور داشته است.
وی که پس از اشغال خاک عراق توسط آمریکا مخفیانه به فرانسه اعزام شد. نقشی که امروزه ابریشمچی بدان مشغول است برگزاری کنفرانس های خبری و ارایه اطلاعاتی است که دولت های غربی با پوش اپوزیسیون در اختیار این فرقه قرار می دهند که نمونه بارز آن جاسوسی علیه فعالیت های نیروگاههای هسته یی و همچنین همکاری با سرویس های جاسوسی آمریکا « سیا » و اسرائیل « موساد » برای ترور دانشمندان هسته ای کشور است. همچنین در جدیدترین اخبار سایت خبری معتبر ان بی سی نیوز از قول چند مقام آمریکایی از همکاری موساد (سرویس جاسوسی اسرائیل) و گروه تروریستی مجاهدین خلق در ترور دستاندکاران برنامه هستهای ایران پرده برداشت. مقامهای مذکور از حمایت مالی، اطلاعاتی و تسلیحاتی موساد از مجاهدین خلق جهت انجام این ترورها خبر دادهاند.
مهدی ابریشمچی در جدیدترین اقدامش هم به دستور مریم قجر عضدانلو همسر سابق ابریشمچی و همسر فعلی مسعود رجوی سرکرده فراری فرقه از مقر این سازمان در اورسوراواز فرانسه به آلبانی اعزام شد تا به همراه زهرا مریخی یکی دیگر از سران این فرقه برای اعضای منتقل شده نشستی گذاشته و پیام مریم رجوی و رهبر فعلی این فرقه را برای آنها بازگو کند.