از یادادشت های سیروس غضنفری عضو سابق ارتش رهائی بخش – قسمت هجدهم

اعمال ننگین مسعود رجوی هرگز ازخاطرم نمیرود!
هزار دستان!
رجوی دراین نشست برای نفرات جایزه هزار دستان را داد ومنظور از هزاردستان لقب زن های شواری رهبری بود که درآن مقطع رجوی برای بیشتر کردن هیزم جنگ در ایران درسالهای 1376  این لقب را به آن نفرات داده بود ونفرات غافل ازاین که درآینده چه سرنوشتی دارند اعلام آمادگی کردند.
 اکثریت آنها دررده (Mجدید) بودند که امروز دیگر از این نفرات اندک باقی مانده است بقیه در عملیات های سحر،یا درتصادفات جاده ها ویا براثر خودکشی از دست فشار های اجباری از بین رفتند  وخیلی ها هم درسالهای 82و83 ازاین گروه نجات یافتند.
 آن نفرات باقی مانده هم ازاین دسته یا خطا کردند که ناچار هستند توان خطا یشان را بپردازند  ویا در جهالت بدوی هستند!
رجوی برای شعله ور کردن آتش جنگ در هر نشست برای احساساتی کردن نفرات این لقب را می داد اگر کشته می شد مجاهد بود واگر زنده می ماند وانتقاد می کرد مزدور و خائن بود.
  باید این لحظه ها را برای مردم بیان کرد که یک روز برای رها شدن وحتی برای خلاصی از دست رهبران فرقه باید  خود را نشان می دادی تا تو هم به ماموریت (همان مرگ) رهسپار می شدی وچون راه فرار نداشتی  مجدداً باید راه را ادامه می دادی تا شاید یک روز فرجی حاصل شود، خیلی از بچه ها درانتظار اتفاقی خیلی رویایی بودند که شاید شب خوابیدیم فردا رجوی اعلام کرد همه شما به خارج خواهید رفت واین رویا هرگز پیش نمی آمد وپاسیو می شدند وامروز هم آن عده که درنزد فرقه باقی مانده اند همان نفرات رویاپرور هستند که باز فکر میکنند شاید برادر مسعود ما را دست پر از عراق خارج کند،
اما نه!  مسعود هرگز برای آن نفرات باقی مانده کاری نخواهد کرد وتلاش خواهد کرد تا آنها بهای رویا پردازی خود را بپردازند، اگر چه امروز درشادی خروج ازلیست سیاه آمریکا برای عوام کردن نفرات حرفی دارند ودر نشست های لایه ای می گویند که دیدید شما مقاومت کردید ومن در صحنه سیاسی بهره آن را بردم و وعده وعید می دهد اما همه اینها مثل گذشته  سرابی بیش نیست.
من به آن دسته از بچه های اسیر که الان هم در نزد فرقه هستند و دست های خود را برای دادن شعار مشت می کنند آن دست هایی که در آن زمان که من هم در داخل با آنها بودم و باهم برای شعار بلند می کردیم، همان دست ها باید خود به کمک مغزهایشان راه را انتخاب کنند چنانکه ما کردیم والان با آگاهی کامل راه خود را باز کرده وزندگی  خود را دردنیای بدون سران وفشار سران فرقه به پیش می بریم وامیدوارم شما هم قبل از امضای حکم مرگتان به دست مسعود راه خود را جدا کنید چرا که این تنها راه شما ست.
دوستان سالها من وشما حمایت غرب را از نزدیک دیدیم یادتان هست که یک روز همسر وزیر خارجه آمریکا در نزدیک انتخابات خود برای مسعود نامه داد ومن وشما ساعت 2 نصف شب سوت و کف زدیم و رقصیدیم، چه شد؟! صدام تمام امکانات 4 فیلق(سپاه) را درخدمت من وشما گذاشت چه شد؟! وما فقط پایکوبی کردیم عراق را اشغال کردند وبرای من وتو ساعت ها توجیه گذاشتند که در این شرایط باید برای اینها سوت وکف زد، همان آمریکایی ها که سه سال قبلش در سالن باقرزاده برای مرگ شان سوت وکف زده بودیم وهمان برادر وخواهر مسعود ومریم (رهبری) گفتند که نیروهای ارتجاعی این ضربه را به آمریکا زده اند (جریان انفجار برج های دوقولو)، اگر انقلاب مریم بود شما آمریکا را پرت می کردید، نه آن القاء فکر ضد آمریکایی ونه آن سوت وکف پذیرایی که با رقص وشیپور همراه شد، فقط ارزش های انسانی خود را یک به یک از دست می دهیم ومسعود برمن وشما می خندد که عجب تشکیلاتی دارم  که نفرات گوسفند وار درآن زندگی میکنند و هر سازی که من می زنم  آنها می رقصند.
 

خروج از نسخه موبایل