س- شما سایت ها را خیلی مرور می کنید و فرد مطلعی میباشید، لطفا استنباط تان ازحرکت های اخیر سازمان را توضیح دهید؟
ج- دراین مورد دو دیدگاه درباره فرقه رجوی (سازمان مجاهدین) وجود دارد.
یکی دیدگاه رهاشده ها و اعضای خانواده های ذیربط است ودیگری که درنقطه ی مقابل آن قراردارد، دیدگاه فرقه گری (سازمان مجاهدین) است.
من اول دیدگاه آنها را (سازمان مجاهدین) را برای شما توضیح می دهم.
اگر به سایت ها ی این فرقه مراجعه کنی سه مورد خواهی دید: اولی، اخبار است که اساساً با درستی ونادرستی آن کاری فعلا ندارم.
دومی، مواضع شان درمورد خانواده است که با انواع مختلف بنمایش میگذارند. به عنوان مثال دیدگاه مسعود رجوی درباره خانواده،با نام پرونده، با مقالات آنچنانی اسیران که حرف های رجوی را کپی میکنند. تکرار کرده و مارک هایی که به خانواده زده میشود (وزارتی، سپاه پاسداران، نا پدری وچندین مارک دیگر).
به نفرات درزنجیرالقا شده است که خانواده یعنی این ها!
درزمان حضور ما درتشکیلات خانواده نقطه فساد نامیده میشد و الان خانواده یعنی سپاه، وزارت اطلاعات و…
این القا فکری را که دراین فرقه تجربه کردیم به انحای مختلفی در تمام فرقه ها وجود دارد.
بعداز اینها، ریل سرکوب رها یافته ها یا همان جدا شده ها است.
در سایت های فرقه نگاه کنید یک سری مطالب برای جدا شده ها است با نام مزدوران را بشناسید که ادعا میشود اگر این ها زمانی درکنار شما بودند وبا شما کار کردند واز آنها درآن زمان راضی بودید وآنها درسرفصلهایی بودند تعین کننده بودند الان چه شده اند؟
با نشر خاطرات خود که برای کمک به رهایی بقیه دوستان اش است یک شبه مزدور معرفی میشوند این جدا شدگان با سابقه حداقل 17الی 30 سال است که بطور تمام وقت درخدمت شما بوده میبایست که ماجرای خواب خودش را هم درفاکت ها می آورد واگر فاکت را نمی دادی درآن زمان هم مارک ها برای ما نثار می شد. ابتدا می گفتند سنگین هستی یک چیزی درگلوی تو گیر کرده است هفته بعد می باید به انتقادات جواب می آوردی هفته بعدی صندلی ها روهوا بود ونفرات فحش ها را نثارت می کردند ومسئول نشست برای تو وقت آزاد می کرد تا گزارش از خود بنویسی دراین زمان بود برای راحتی می باید یک دروغ سرهم می کردید ودریک جمع آنها را بیان می کردید وبعدازاین از تو دست برمی داشتند.
حالا سئوال میکنم اینها وقتی درکنارشما واقعاً مزدور بودند چرا درآن موقع اخراج نکردید ودرهمان موقع به تمام افراد اعلام نکردید.
این خود یک نوع سرکوب برای خانواده وجدا شده ها است که هیچ کس به آن هم توجه نمی کند.
الان که سایت های فرقه به این موضع رو آورده است از سرضعف سازمان است و می داند که این حرف خریدار ندارد اما برای خالی کردن خود دراین شرایط دست آویزی است که درآینده بگوید شکست من از این خانواده ها وجدا شده ها است واگر نه من رژیم را سرنگون می کردم.
اما راه اول شما این است که باید به خانواده حق بدهید تا با فرزند خود درهر جای دنیا به راحتی ملاقات کنند شما هم درجریان هستید که خانواده ها چه درخواستی دارند ومی خواهند بچه خودشان را فقط ببیند.
اگر این خانواده حمایت کننده داشت الان شاید درلیبرتی کسی نبود.
اما جدا شده ها هدف دارند اگر من بگویم که نفرات موقع جدایی از من چه خواستند آنها را دچار مشکل بکنم. شاید روزی می رسد که خودشان بگویند که من از فلانی درخواست کرده بودم که کمک کنند ما زودتر به خارجه برویم و…
بلی آنها حق دارند آزاد باشند وآزاد فکر کنند وآزاد زندگی کنند اگر چه ما هم امروزه با مشکلات زندگی روزمره دست وپنجه نرم می کنیم اما با دیدگاه خود وبا آزادی زندگی را ادامه می دهیم وبه همه هم به خاطر عقیده خودشان احترام می گذاریم اما چرا رجوی که می گوید من رهبر یک خلق هستم وخانم اش می گوید من رئیس جمهوریک خلق ام، گوشی برای شنیدن حرف جدا شده ها را ندارند؟ این نشانگر آن است که هر کس با من نباشد فقط سرنوشت مرگ انتظار اورا میکشد که این دیدگاه درکشور ما خریدارندارد وبه همین خاطر است که درکشور هوادار ندارند وآنها هم که بودند با آمدن جدا شده ها به داخل کشور وشنیدن حقایق سازمان ازطرف آنها، از این گروه دست برداشتند.
من نمونه ای رادر این مورد بیان می کنم.
روزی من یک زندانی سابق وابسته به مجاهدین را درتبریز دیدم که همسایه مغازه اش مرا می شناخت. موقعی که از آنجا رد می شدم دیدم به من گفت صبر کن یک نفر می خواهد شما را ببیند ومغازه دار همسایه را صداکرد واو با من صحبت را شروع کرد من دیدم ایشان یک زمان درزندان بود والان هم با دیدگاه مانده بود ما حدود سه جلسه درسه روز صحبت کردیم بعداز یک ماه بود که با من تماس گرفت می خواهم ازدواج کنم من تا به امروز که شنیده بود درسازمان ازدواج وجود ندارد ازدواج نکرده بودم اما الان دیدم که من اشتباه کردم وعمر ومغزم را بیخود هدرداده ومشغول کردم!
سران فرقه رجوی تلاش دارد واقعیت ها را پنهان کنند که شدنی نیست چون ارتباطها آن قدر قوی است که دریک ساعت پیام ها رد وبدل می شود واز همین طریق انسان به واقعیت می رسند الان شما نگاه کنید در همین شهر خودمان کسی به فکر سازمان مجاهدین نیست.
فرد مورد اشاره ی من از خانواده ها است وخودش هم زندانی بود اواخیرا بمن گفت که تیم تراکتور سازی تبریز با استقلال تهران مسابقه داشت و من بعنوان یکی ازهواداران نادر تیم استقلال تهران درتبریز به استادیوم رفته بودم. دیدم تماشگران همه نوع شعارمی دهند و حمایتهایی از جریاناتی می کنند ولی در جمع 70 هزارنفری 2 نفر پیدا نشد که از سازمان حمایت کند بس در این شهر سازمان هوادار ندارد.
چرا رجوی به واقعیت ها چشم بسته وبه جای بیان حقیقت روبه سیاه نمایی و مارک زدن آورده است علت این است کسی اگر قدرت داشته باشد کاری به سرکوب جدا شده خود ندارد ویا چنین استقبال بدی ازخانواده نفرات نمیکند وتوقع هم دارد که درمیتینگ کذائی ویلپنت پاریس دور خودش نیرو هم جمع کند که درعمل کسانی جز خدمه ی شرکت های خدماتی اجیر شده وپناهندگان کشورهای آفریقایی وانهم با دریافت هزینه وانعام گزاف، دراین میتینگ شکت نخواهند کرد!
س- بازهم بخاطر حضور پر رونق تان دردفترانجمن تبریز طلب یک تشکر صمیانه ازما دارید.
من به وظیفه ی ذاتی و ملی میهنی ام عمل میکنم و متقابلا ازشما بخاطر زحمات زیادتان تشکر میکنم.
مصاحبه کننده:
فرید