ماجرای تبعیض منفی و هژمونی زنانه

همه می دانیم که رجوی یک شبه تصمیم می گیرد که تمامی قدرت و هژمونی سازمانی و غیرسازمانی در تشکیلات فرقه ای به زنان سپرده شود. از نمایندگی های شورا در اروپا (برای کنترل اعضای مجاهد و غیرمجاهد)گرفته تا شورای رهبری فرقه تمامأ –رده ها –سلسله مراتب نظامی و تشکیلاتی تا رده یک تیم همه و همه را به زنان می سپارد و مردان را هم اسب گاری زنان می کند. و اما تئوری – مکانیزم ها وتاکتیک های رجوی در این خصوص:
رجوی ابتدا بحث آب بندی زن و مرد برای کار در کنارهم و اعتماد به نفس زنان و یک سری خزئبلات سر هم می کند و مشروعیت این کمیته سرکوب وشکنجه را مهر و امضاء می نماید.
اما در یکی از نشست های عمومی خاص همین بند از انقلاب که بند (ح) نام داشت او گفت (رجوی) تبعیض منفی و امتیاز به سود خواهران مجاهد و اضافه نمود یکی از رزمنده ها نامه ای برایش مکتوب کرده و در آن نوشته:
برادر مسعود/ یک روز برخلاف تمامی قانونمندی های موجود جهان هستی که معمولا و تاریخأ سگ به دنبال گربه است و گربه به دنبال موش  دویده است. او دیده یک قلاده سگ  با شتاب دویده و از درختی بالا رفته و وقتی آنرا دنبال کرده (آن رزمنده) دیده که گربه ای او را تعقیب کرده و گربه هم تا نیم تنه درخت بالا رفته و به عقب نگاه میکند. وقتی آن رزمنده عقب گربه را دیدبانی و کاوش می کند چشمش به موشی می افتد که به دنبال گربه است وبدین صورت این رزمنده شاهد قانون تکامل وقانون مندی های روزگار از آن طرف بوده (جهت عکس) و این نشانه و پیامی است که می شود به شعار می توان و باید خواهرمریم فکرکرد او گفته (رزمنده) بدینسان درک کرده که این سگ و گربه و موش خواسته اند به زبان بی زبانی به وی بگویند که ماهم انقلاب می توان و باید خواهر مریم را گرفته ایم.
رجوی می گوید بعد ازخواندن گزارش این برادر یا خواهر رزمنده بود که او تصمیم برای صدور فرمان جاری شدن هژمونی زنان گرفته و او هم (رجوی) پیام دنیای برعکس آن جماعت حیوانات وتناقض در عملکرد نرمال آنها را گرفته و به این نتیجه رسیده که می توان و باید.
رجوی: مگر هژمونی و قدرت انحصاری مردان است؟حالا موش و گربه و سگ ها هم به این می توان و باید رسیده اند پس لازمه سرنگونی هم هست.
رجوی می گوید تعجب نکنید.می گویند یکی ازاین سلاطین و پادشاهان قدیم ازجایی عبورمیکرده چشمش به سوسکی افتاده که محموله ای که تشکیل شده از نجاست بوده را نه بار از شیبی بالا برده و هربار به زمین خورده و نهایتأ بار دهم موفق می شود و آن پادشاه از آن سوسک پیام می توان و باید را آموخته.
حال شده حکایت مجاهدین و در زمان ما بجای سوسک وآن نجاست گربه و موش و سگ آمده و وسیله شده اند تا شما پیام می توان و باید مریم را بگیرید.
همه ی اینها توی هژمونی زنان خلاصه می شود و قانونمندی حاکمیت مرد برزن را مجاهدین نفی کرده و برزمین زدند و این مبارک است.راستی حتی یک نفر درفرقه رجوی شعار می توان و باید را قبول دارد؟ قطعأ نه.
یک جداشده
 

خروج از نسخه موبایل