شب فراق کی داند که تا سحر چند است
مگر کسی که به زندان عشق دربند است
آری والدین همواره عاشق فرزندان خود میباشند واگر این عشق توام با فراق- وآنهم بلند مدت وجانکاه باشد- بلایی سر پدر ومادر میآورد که برسر آقای یعقوب بهادری آورده است!
این دو فرزند مشتاق اقامت دراروپا، وقتی چشم بازکردند، بجای آنکه خود را دراروپا ببینند، در کمپ اشرف وآن مناسبات ضدانسانی مشاهده نمودند وداغ سکونت در اروپا بر دلشان ماند، همانطور که داغ دیدار فرزندان بر دل یعقوب بهادری مانده ووادار به بیماری سختی کرده است.
انجمن نجات استان آذربایجان شرقی ضمن آرزوی صحت برای این پدر بیمار – مرضی که هجران طولانی فرزندانش مسبب اصلی آن بوده است – از مسعود رجوی میخواهد که درمقابل اینهمه هزینه های سنگین مراسم کذائی ویلپنت پاریس وسایر، با خرج مبلغ ناچیز، در تامین ملاقات برای این هجران دیده وفراق کشیده های رنجور، جدیت لازم را بخرج دهد!
خواهر نامبرده که یک فرهنگی شریف است،، بطور اشک ریزان و باتاثر تمام این خبر دردناک را به دفتر انجمن اعلام کرده وموجب تاثر وابراز همدردی ما شده است.