در طول سه دهه گذشته رجوی ها بر روی ترور، بمب گذاری، جنگ، کشتار و کلا اقدامات تروریستی و خشونت طلبانه متمرکز بوده و کارنامه سیاه آنها مملو از مواردی است همچون:
– ترور کور و بمب گذاری در ایران
– شرکت در جنگ ایران و عراق، بعنوان ارتش خصوصی صدام و کشتن سربازان مرزی ایران
– گیر کردن در بن بست استراتژیک و در هم پیچیدن استراتژی باصطلاح «جنگ آزادیبخش» بعد از آتش بس در جنگ ایران و عراق
– تلاش برای ایجاد «جرقه و جنگ» بعد از آتش بس در جنگ ایران و عراق از طریق نفوذ از مرزها با هماهنگی نیروهای عراقی و اقدام به شلیک خمپاره به اهداف غیر نظامی و نظامی در مرزها و داخل شهرهای ایران
– اعزام تیم های ترور به داخل کشور از طریق مرز عراق در هماهنگی با نیروهای صدام برای پایان دادن به آتش بس و شروع مجدد جنگ
– شرکت در سرکوب اکراد و شیعیان عراقی در جریان قیام «انتفاضه» در سال 1991
– همراهی با جنگ طلب ترین حامیان اسرائیل در آمریکا همچون جان بولتن برای زمینه سازی جهت حمله به ایران
– حمایت از حضور آمریکا در عراق و دسیسه چینی علیه مردم عراق و ایران، جهت ایجاد تنش و درگیری بین آمریکا و ایران یا آمریکا با نیروهای مردمی عراق که مورد حمایت ایران بودند.
– حمایت از کشتار زنان و کودکان فلسطینی و لبنانی در زیر بمباران های جنایتکارانه اسرائیل، با این پوش که اینها نیروهای بالقوه حماس و در نتیجه نیروهای ایران محسوب می شوند.
– حمایت از تروریست های مختلف در سوریه و استقبال از جنگ ویرانگر داخلی در آن کشور و همکاری با تروریست های سوریه
– حمایت از داعش در زمان حمله به موصل و «انقلابیون» یا «عشایر» خواندن داعشی ها برای مشروع کردن حمله و حضور این جنایتکاران
– تلاش برای بر هم زدن مذاکرات ایران با 1+5 به این امید که بین ایران و آمریکا جنگی در بگیرد.
– درخواست مکرر از آمریکا بطور خاص و غربی ها بطور عام برای شدیدتر کردن تحریم ها علیه مردم ایران، تحریم هایی که خود آمریکایی ها آن را بی سابقه ترین تحریم ها می نامیدند.
– مماشات گر خواندن غربی ها در حالی که آنها با تمام توان بر علیه ایران مشغول اقدام بودند و تنها کاری که بر علیه مردم ایران انجام ندادند، جنگ تمام عیار بود (که آن را هم بدلیل عدم توان شان انجام ندادند) بنابراین رجوی ها با مماشاتگر خواندن غربی ها در واقع به آنها اعتراض می کردند که چرا به ایران حمله نظامی نمی کند.
– حمایت از اقدام غربی ها در بمباران لیبی و نابودی زیر ساخت های آن کشور و درخواست از غربی ها برای تکرار آن در مورد ایران
– حمایت از تجاوز عربستان به یمن و کشتار روزانه یمنی ها و منجمله کودکان و زنان آنجا در زیر بمب‌های ممنوعه خوشه ای تحت این پوش که «حوثی» ها مورد حمایت ایران هستند.
و…
در تمام موارد بالا رجوی ها دستمزد جنایات خود را از غربی ها و اربابان خود دریافت نمودند. مثلا:
– در ازای ترور کور و بمب گذاری در ایران و کشتن مردم، از غربی ها پناهندگی گرفتند.
– در ازاری خدمت به صدام و کشتار سربازان ایرانی و مردم بی گناه شهرها، از صدام امکانات، سلاح، تجهیزات و سهمی از فروش نفت این کشور را دریافت کردند.
– در ازای حمایت از جنایات اسرائیل علیه مردم فلسطین و لبنان، و همچنین حمایت از جنگ طلبان آمریکایی، از لیست تروریستی کشورهای غربی خارج شدند.
– در ازای جاسوسی علیه ایران و تلاش برای تخریب در مذاکرات ایران و 1+5 (البته به سود غربی ها) مورد حمایت دستگاه های اطلاعاتی غربی و اسرائیل قرار گرفتند و حقوق دریافت کردند (همان پولی که به گفته اطلاعیه خودشان ماهانه هزاران دلارش را به اعضای شورا می دادند)
– در ازای حمایت از تروریست های سوریه و همکاری با خبر چینی برای آمریکایی ها در عراق و ایجاد تفرقه در بین مردم عراق، موفق شدند تاکنون با حمایت آمریکا علیرغم مخالفت مردم و دولت عراق، تشکیلات رو به موت خود را در عراق نگه دارند.
و…
و حالا در آخرین اقدام خود یعنی حمایت از حمله جنایتکارانه عربستان به یمن دستمزد خود را از ملک سلمان طلب می کنند.
یکی از سایت های فرقه به نام آفتابکاران یا به قولی صحیح تر «آفتابه داران» مقاله ای با عنوان «تعادل قوا» درج کرده که در آن اگرچه تلاش می شود تا فرقه پنچر شده و تکه پاره شان را که هر چند نفرش در یک گوشه در حال گذران وقت به امید یافتن لحظه مناسبی برای فرار هستند، را مهم جلوه دهند اما نکته مهم و فراتر از خود شیفتگی همیشگی رجوی این است که آنها به صراحت به زمینه سازی و تلاش برای ایجاد جنگ در یمن و کشتار مردم این کشور اعتراف کرده و در ازای این دم تکان دادن ها، استخوانی از ارباب جدیدشان (سلمان) درخواست می کنند.
در قسمتی از این مقاله آمده است:
«مقاومت ایران [اسم مستعار رجوی ها] با افشاگری [جاسوسی] اتمی, علت و ورودی اصلی بحرانهای ایران را نشانه گرفت. بدین سبب راه سایر رخدادها در جهان و منطقه از جمله عملیات "طوفان قاطعیت" هموار گردید. این عملیات در مبنا بر علیه ایران محسوب میشود و قانونمند راه به شناسایی ما خواهد برد و قاعدتا همین کشور ها شاید پرچمدار این شناسایی هم باشند… بنابراین غربی ها هم قاعدتا با عمل انجام شده دیگر یعنی شناسایی ما مواجه خواهند شد».
به رجوی های جنایتکار باید گفت:
– همانگونه که خون مردم بی گناه ایران گریبان تان را گرفت و تا امروز بی آبرو و آواره شدید.
– همانطور که خون مردم عراق یقه شما را گرفت و سال هاست جز نکبت در این کشور چیز دیگری نصیب شما نمی شود.
– همانطور که خون مردم فلسطین و لبنان چهره اسرائیلی شما را رو کرد و سرانجام مشخص کرد که شما هم جبهه با هارترین جناح های صهیونیستی و قصابان مردم فلسطین هستید.
خون مردم یمن هم گریبان شما را خواهد گرفت و نه تنها آب خوش به رسمیت شناختن از گلویتان پایین نخواهد رفت بلکه به زودی در کشورهای غربی هم جایی برای خود نخواهید یافت.
