از روزهای اولیه تاسیس سازمان مجاهدین خلق، آنها ارتباطات درونی بسته ای داشته اند، ولی این امر در اواسط دهه ۱۹۸۰ بعد از اینکه رهبران گروه و بسیاری از اعضا به پاریس نقل مکان نمودند به موضوعی خبیث تر تبدیل شد. سازمان مجاهدین خلق خودکشی را تحسین می کند، مسعود رجوی ظاهراً تمامی اعضای سازمان مجاهدین خلق را “شهدای زنده” نامیده، و خودسوزی معمول ترین نوع خودکشی در سازمان است. برای مثال، در سال ۲۰۰۳، تقریبا ۱۰ خودسوزی در اعتراض به دستگیری مریم رجوی در پاریس صورت گرفت که در نهایت موجب کشته شدن دو نفر از افراد این سازمان شد. سازمان مجاهدین خلق همچنین از تهدید به خودسوزی به عنوان یک ابزار در مذاکره با JIATF، با کاوش گران انگلیسی، و با فرانسه استفاده نموده است. اعضای سابق این سازمان اشاره می کنند که یک تعداد از اعضای سازمان مجاهدین خلق نیز بخاطر اینکه از خروج آنان از سازمان جلوگیری می شد اقدام به خودسوزی کردند و دلیل مرگ اعضای نافرمان که در زیر شکنجه کشته شده بودند نیز خودکشی اعلام گردیده بود. اینها گوشه هایی از گزارش انستیتوی تحقیقات دفاعی ملی (RAND) که یک مرکز تحقیقات و برنامه ریزی است و از جانب دولت فدرال آمریکا تأمین مالی می شود و مورد حمایت دفتر وزیر دفاع، ستاد مشترک، فرماندهی نبرد متحد، نیروی دریایی، سپاه تفنگداران دریایی، آژانس های دفاعی، و جامعه اطلاعاتی دفاعی تحت قرارداد W74V8H-06-C-0002 می باشد در مورد خودسوزی در این فرقه انجام پذیرفته است. حال به این سخنان مسعود رجوی رهبر فرقه مجاهدین توجه کنید که گزارش رند را مورد تأیید قرار داده و هر نوع شکی را در رابطه با این موضوع از بین می برد:
ما با خود سوزی ها " مقامات قضایی فرانسه " را وادار به عقب نشینی کردیم. (پیامهای تصویری از اورسورآواز)
در دفاع از " قرارگاه اشرف "، " خودسوزی "، کمترین بهایی است که باید برای آن پرداخت. (پیامهای تصویری از اورسورآواز)
اعضاء باید به آن مرحله رسیده باشند که بدون طرح هیچ گونه سوالی برای " رهبری " بمیرند و اگر " زنده " بمانند، باید مورد حسابرسی قرار بگیرند. (نشست های باقر زاده)
کشته شدن در راه رهبری، ارزش الهی نزد خداوند محسوب می شود. (نشست های باقر زاده)
1 – صدیقه مجاوری ؛
صدیقه مجاوری متولد ساری در مناسبات فرقه قیافه ای خسته و شکننده ای داشت. چهره ای زردگونه و بی رمق، چشمان خسته و خواب آلود داشت. بسیار آرام و نرم صحبت می کرد. او سعی می کرد در مناسبات سازمان مثل کسان دیگر سرسخت و خشن باشد تا رده تشکیلاتی بیشتری بدست آورد. راه رفتنش آرام و شمرده بود. مثل کسانی که ناراحتی کشاله ران دارند، راه می رفت.
روزی که تشکیلات مافیایی و فرقه گرای مجاهدین خلق دچار ضربه خرد کننده و کمر شکن از طرف پلیس فرانسه شد. این حادثه و این روز که برای خیلی ها جای خوشحالی داشت بخاطر اینکه این گروه جنگ طلب و متجاوز به حقوق انسانها، دچار ضربه کاری شده بود چون رهبر ریاکار و حرّاف و دروغگوی آن یعنی مریم رجوی و با همراهانش دستگیر شده بودند، ولی برای افراد درون سازمان زمان امتحان پس دادن بخاطر قول و قرار های سرسپردگی که داده بودند و بر اثر شستشوی مغزی دچار عدم تعادل روانی بودند و قدرت تصمیم گیری را به هیچ وجه نداشتند، بود. روز شوم و بد یمنی بود. روز امتحان پس دادن، روز نشان دادن رفع کمبودها و ضعف ها، و پرداختن بدهکاریهایی که هر کدامشان به رهبر همیشه طلبکارشان داشتند.
در این روز بخاطر آزادی مریم رجوی، دستور تشکیلاتی را باید اجرا می کردند و گرنه مورد طعن و لعن و آزار روانی قرار می گرفتند. بر روی خودشان بنزین ریختند و خودشان را به آتش کشیدند، سوختند و سوختند. کسی چه می داند در میان شعله های آتش پشیمانی به سراغشان نیامده باشد. کسی نمی توانست به دادشان برسد. افراد دیگر مجاهدین برای تهییج بیشتر رهگذران و گرفتن عکس و فیلم از صحنه های خودسوزی شتابان و فعال بودند، بعضی دیگر نیز با سکوت و بهت و حیرت بدن سوزان اعضای سازمان را مشاهده می کردند. شاید از خود می پرسیدند چرا؟
و آنها زنده زنده سوختند تا جسد متحرک شبح گونه ای که در زندان فرانسه گیر افتاده بود، موقتاً از بند بگریزد. بعد با این شانتاژ ها بود که رهبر خودخواه و مریض احوال مجاهدین یعنی مریم رجوی، بی آبرو و مچاله شده به بیرون از زندان پرتاب شد و مریم رجوی با لباس خوش رنگ صورتی، خندان و پایکوبان بر جنازه از هم پاشیده شده صدیقه مجاوری و ندا حسنی به رقص در آمد و به بقیه افراد به آتش کشیده شده و بی ریخت و بدریخت شده خندید و خود را در فضای رنج و محنت این افراد سوخته و بر باد رفته رها کرد و لبخند رضایت زد و بر سیل روان خیانت ها جاری شد.
2 – ندا حسنی
ندا حسنی در سال 1356 در تهران متولد شد و در سال 1362 همراه با پدر و مادرش به کانادا رفت. ندا تحصیلات دانشگاهیش را در رشته انفورماتیک در دانشگاه کارلتون اتاوا ادامه می داد اما آشنائیش با سازمان مجاهدین، مسیر زندگی او را عوض کرد.. ندا حسنی دانشجوی علوم کامپیوتر دختر 26 سالهای بود که به دستور رهبران فرقه خود را به شعلههای آتش سپرد و بر اثر جراحات سوختگی در لندن کشته شد. نکته قابل تامل این بود که مقدمات این خودسوزیها از قبیل تصویربرداری و ضبط وقایع از پیش فراهم شده بود. بنا به نقل روزنامه «پاریسین»، قبل و بعد از خودسوزی، از سوی عناصر مجاهدین با تلفن همراه چند خبرنگار تماس گرفته شد و سخنگوی روابط خارجی «شورای ملی مقاومت» (محمد سیدالمحدثین) هم نام شخص خودسوزی کننده را اعلام کرده است. در قضیه کشته شدن ندا حسنی برخلاف خود سوزیهای قبلی هیچ فردی برای کمک به او نمیرود اما هنگامی که عدهای فرانسوی برای کمک به او اقدام میکنند کار از کار گذشته است. 1382 تاریخ مرگ ندا حسنی از اعضای سازمان مجاهدین است ؛ وی که در شهر اورسورواز زندگی میکرد پس از حمله پلیس فرانسه به مرکز سازمان در فرانسه و دستگیری مریم قجرعضدانلو در اعتراض به این دستگیری ها به دستور سازمان وادار به خود سوزی شد.
در این اعتراضات 4 نفر دست به خود سوزی زدند که ندا حسنی در آن اتفاق کشته شد و پس از کشته شدن او بود که فرانسه به علت جو رسانهای موجود مریم رجوی را از زندان آزاد کرد. مریم و مسعود رجوی هم در پیامهای خود بارها نام ندا حسنی را آوردند و مسعود رجوی نام ندا حسنی را به شرکای خداوند افزود و در پیامش آورد:« به نام خدا و به نام خلق قهرمان ایران و نام ندا حسنی و صدیقه مجاوری و به نام اشرف نشینان…»