وقتی دوران سیطره ی پول برمناسبات جهانی باشد، با پرداخت این وسیله که ابتدا قرار بود فقط درتسهیل معاملات و رد وبدل کردن مایحتاج عمومی و راحت کردن کار بشر باشد که سریعا بعنوان یک مقوله ی مهم اجتماعی وارد زندگی بشرش کردند، میتوان تقریبا هرمطلب دلخواه خود را در اغلب جراید منتشر کرد.
نشریه ی دی ولت آلمان نیز دقیقا همان کار را کرده وبا نوشتن مطلبی واژگونه، به باند رجوی فرصت داده که حرف های دلش را که چیزی جز برعلیه منافع ملی کشور نمیباشد، از زبان آنها دررسانه هایش منتشر کند.
یا میتوان گفت که گروه مافیایی مسعود رجوی نوشته ای در صفحات آن نشریه گذاشته تابتواند با ترجمه ی آن به فارسی، بنفع خود ودرراستای فریب اسرای کمپ لیبرتی منتشر کند تا بدین ترتیب نشان دهد که هنوز ندانسته که مردم آگاه، شهادت " دم روباه" را بنفع خود روباه قبول نداشته وبه مستندات حاصل ازاین کار، توجهی ندارند!
رسانه های مجازی رجوی مطلبی با نام " افزایش اعتبار مجاهدین خلق " نقل از نشریه ی دی ولت آلمان چاپ کرده که درقسمتی ازآن میخوانیم:
"… اکنون سیاستمداران آمریکایی از هر دو حزب بزرگ دمکرات و جمهوریخواه به ابتکاری که توسط یک گروه اپوزیسیون ایرانی انجام میگیرد، میپیوندند. این ابتکار نسبت به کوتاه آمدن بیش از حد در مقابل ایران هشدار میدهد. در زمره این سیاستمداران جیمز جونز، مشاور سابق امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا باراک اوباما قرار دارد. در این بیانیه آمده است: "ما از یک راه حل صلح آمیز چنانچه با ابزارهای دیپلماتیک قابل حصول باشد حمایت میکنیم. معذلک ما قویا معتقدیم که چنین راه حلی از طریق دادن امتیازات قابل حصول نخواهد بود. بلکه تنها زمانی حاصل میشود که برای ایران روشن ساخته شود که ایران باید هرگونه فرض محتمل برای دستیابی به بمب اتمی را کنار گذاشته و از آن کوتاه بیاید. رژیم آیت الله ها پیوسته و بارها نشان داده که نمیشود به آن اعتماد کرد." کنترل و نه "اعتماد کور" باید مبنای هرگونه قراردادی باشد ".
درجواب این اراجیف باید گفت که هر مذاکره ای بشرط دادن وستاندن امتیازات- بگونه ایکه هیچیک از طرفین مذاکره احساس باخت درآن نکنند- انجام میشود واساسا با کسی که مشکلی باوی نیست، مذاکره نمیکنند ومذاکره زمانی لازم میشود که سوء تفاهمات واختلافاتی دربین طرفین وجود دارد.
اینکه پیشنهاد فوقا ارائه شده که به ایران امتیازی داده نشود، معنی اش این است که مذاکرات برچیده شود وبنابراین این پیشنهاد اپوزیسیونی بنام باند رجوی بمعنای ادامه وتشدید تنش بوده وحکم اعلان جنگ به ایران را دارد!
دیگر اینکه حاکمان ایران هم میتوانند این ادعا را که آمریکا و… قابل اعتماد نیست، براحتی وبا ارائه ی فاکت های مسلم به ثبوت برسانند وبگویند که اگر سوء ظنی نسبت بما هست، ماهم حق داشتن این سوء ظن نسبت به شما را داریم. چراکه درمراحل مختلف حمله ی آمریکا ومتحدانش با افغانستان وعراق، رژیم ایران ابدا کمکی به رژیم های این دوکشور همسایه نکرد وبعدا طی پیامی این موضوع را باطلاع آمریکا رساند که با مشاهده ی این موضع وانعطاف ایران، میتواند روابط عادی باایران داشته ولزومی برای ادامه ی دشمنی باایران وجود ندارد.
اما بوش پسر که هنوز غرق درپیروزی های کذائی بود و درد ضربات وارده به ارتش آمریکا را هنوز حس نمیکرد، درمقابل این پیشنهاد مصلحانه ی دولت وقت ایران گفت که " سوریه، ایران وکره شمالی" محور شرارت اند!
درادامه ی این نوشته ی مربوط با افزایش اعتبار؟! باند رجوی آمده است:
" فرمانده سابق عالی ناتو جونز تا پایان سال 2010 مشاور امنیتی اوباما بود. همراه او 39 شخصیت فعلی و یا سابق سیاسی و نظامی این بیانیه را امضا کرده اند از جمله اعضای حزب دمکرات اوباما همچون رئیس سابق کنگره دمکراتها ادوارد رندل. این سند توسط شورای ملی مقاومت ایران که در آن گروه مجاهدین خلق نقش با نفوذی ایفا میکند، تدوین شده است. این سند همچنین از ایالات متحده آمریکا خواستار اعمال فشار علیه ایران شده تا این رژیم وضعیت حقوق بشر را بهبود بخشد و امنیت برای 2500 هوادار مجاهدین خلق را که در تاسیسات سازمان ملل بنام کمپ لیبرتی در عراق سکنی داده شده اند، تضمین کند ".
اینکه درآستانه ی توافقات اتمی، طرف آمریکائی بخواهد با این زیاده خواهی ها، امتیاز بیشتری ازایران گرفته وامتیاز کمتری درمقابل آن بدهد که این کار درمذاکرات سیاسی چندان غیر عادی ونامعمول نیوده وکار آن 39 نفر دراین میتواند معنای مورد اشاره ی ما را داشته باشد ویا ازجنس دیگری شبیه همان " دلواپسی " و جلوگیری از شرمنده شدن درمقابل صهیونیزم و نماینده ی بارزش دولت دست راستی اسرائیل، داشته باشد که اینهم زیاد محل تعجب وحیرت نیست!
آنچه که مایه ی حیرت است، دعوت باند رجوی از قدرت های جهانی برای قطع مذاکرات ودامن زدن به آغاز جنگی است که همه چیز را درمنطقه به کام نیستی میکشاند و ابعاد جهانی بزرگی بخود میگیرد واین مسئله چرا باید به اعتبار جریانی که خود را درنوک پیکان تکامل جامعه ی بشری معرفی میکند، بیافزاید؟؟!!
اگر میافزاید معنی اش این است که فرقه ی رجوی، به اعتبار خود دربین جنگ طلب ترین جریانات صهیونیستی- امپریالیستی اشاره داشته و اعتقاد، امید و علاقه ای به مردم ایران ندارد ومعلوم میشود که مجاهدت های ادعایی اش ربطی به مردم ایران ندارد که هیچ، بلکه درراه کشتار ودرتنگنا نگه داشتن آنهاست و بنابراین درست تر آنست که نام خود را به " سازمان مجاهدین صهیونیزم" تغییر دهد که با مسماتر است!
دیگر اینکه، اگر آمریکا غم حقوق بشر داشت، دردرجه ی اول این فشار را به پلیس سرکش خود وبعد به عربستان سوگلی اش وارد میکرد وچون نمیکند، پس ندارد!
به اسرای لیبرتی هم که برسیم، باید این فشار را به شخص مسعود رجوی وارد کنیم تا آنها را بقصد خدمت در " سازمان مجاهدین صهیونیزم " به کام مرگ نفرستد و درحال حاضر این خانواده های مقاوم آنهاست که درصدر انجام این کار مهم قراردارند!
نوید