خوشبختانه شرایطی مهیا شد که قبل ازشروع ماه مبارک رمضان شماری دیگرازخانواده های دردمند وچشم انتظارگیلک روزچهارشنبه مورخه 27/3/1393 بتوانند به درخواست خودشان دریک جمع بسیارصمیمی وفراموش نشدنی با عضورها شده ازچنگال رجوی آقای منصورشعبانی دردفترانجمن نجات گیلان دیدار و تبادل نظرداشته باشند.
دراین دیدارصمیمانه 9 خانواده به استعداد 15 نفردرجلسه دوم دیداربا آقای شعبانی حضورداشتند وتوانستند طی یک فرصت دوونیم ساعته حول مسایل مختلف ازجمله آخرین وضعیت لیبرتی وآلبانی ومهمترین راهکارنجات عزیزان خود ازقلعه الموت رجوی با آخرین بازگشتی نجات یافته به گیلان به تبادل نظربنشینند.
متعاقب دیداراولیه وخوش بش خانواده ها با آقای شعبانی رسما جلسه شروع شد وبه درخواست مسول جلسه بستگان حاضردرجلسه خود راسا به اختصار به معرفی خود پرداختند.
"
عزیزدیگری که با دوخواهرش درجلسه حضورداشتند ازبرادران محمد محمودی مقیم آلبانی بودند که زودی فرصت روشکارکردند وخطاب به آقای شعبانی گفتند " آقای احمدی به ما گفتند که برادرم محمد هم ازلیبرتی به آلبانی رفته ولی الان با وجود گذشت 8 ماه نمیدونم چرا یک تماس با ما نمیگیره!؟ شما که به سلامتی ازآلبانی اومدین اصلا محمد را دیدین؟. وضع پاش چطوره. جداشده ها ی گیلان به ما اطلاع دادند که محمد یه پاش رومین رفته وقطع شده. واقعا درسته!؟ آقا منصورشما چطورشده تونستین بیان ولی برادرم کماکان گرفتاره رجویهاست!؟ یعنی توآلبانی نیزآزادی عمل ندارند یعنی مثل اشرف ولیبرتی کنترلشون میکنند!؟ ".
آقای شعبانی درخصوص وضعیت محمد محمودی وسایراسرای مقیم آلبانی گفتند " والله خودم از بدو ورود به آلبانی خیرحقوق ماهیانه رجوی را زدم وگفتم دستم ازسرم بردارید وتلاش کردم مستقل زندگی کنم ومشترکا با دو دوست جداشده ام یک منزل اجاره کردیم وزندگی می کردیم وبا خانواده هامون نیزلاینقطع درارتباط بودیم. اما محمد محمودی که ازقضا ازاسرای جنگی بود وسابقا دراشرف ولیبرتی با هم بودیم ومحفل داشتیم ازناراضیان رجوی است. ولی الان که مقیم آلبانی است بیش ازپیش تحت کنترل رجوی است واجازه نمیدهند که آنها تنهایی درسطح کمپ ویا شهرتردد آزادانه داشته باشند وهمه اش توسط جاسوسان رجوی کنترل و مانیتور میشوند. چندبارتلاش کردم حین قدم زدن درمحوطه کمپ به برادرتان نزدیک شوم وشماره تماس شما را که ازطریق برادرم به دستم رسیده بود به وی برسانم. باورکنید محمد اجازه نداشت که به من جداشده نزدیک شود تا من بتوانم با وی ارتباط برقرارکنم. محسن مهرورزهم که اهل رشت است هم همینطور. رجوی تلاش دارد اسرای آلبانی را مثل اشرف ولیبرتی درحصارخود داشته باشد وازدنیا بی خبر. ولی به نظرمن رجوی با این اقدامات فرقه گرایانه به جایی نمی رسد ودرآلبانی نخواهد توانست مثل عراق روی اعضا کنترل داشته باشد کمااینکه تابحال شمار زیادی ازبچه های آلبانی جدا شدند وپی زندگی خود رفتند ویا شماری دیگربا تشکیل سایت جداشدگان آلبانی به روشنگری علیه مناسبات رجوی می پردازند. من فکرمیکنم که آلبانی نقطه پایان واضمحلال نهایی تشکیلات سیاه رجوی باشد. ناگفته پیداست که نقش خانواده ها وحضورشان ولو درآلبانی را هم نباید نادیده گرفت. رجوی ازشما خانواده ها خیلی ترس وهراس دارد وبه همین خاطرهم متاسفانه شما را آماج تهمت وافترای زشت که شایسته خودش هست قرارمی دهد."
دراین لحظه مسول جلسه با توضیحات مبسوط حول کارکرد فرقه گرایانه وظالمانه رجوی علیه اعضای خود خصوصا خانواده های محترم آنان به خانواده ها دلداری دادند که درامتداد فعالیت انجمن نجات وخانواده ها مرتبط با آن وبه لطف و عنایت خداوند روزی نه چندان دورعزیزانشان را درهمین دفترانجمن نجات به سلامتی تحویل خواهند گرفت.