پس از مدت ها پیگیری از مراجع قانونی و ارگان های بین المللی، دولت عراق به خانواده های اسیران لیبرتی اجازه داد که برای دیدن عزیزان و فرزندانشان به جلو درب زندان لیبرتی بیایند. یکی از شرایطی که سازمان برای نقل مکان از اشرف به لیبرتی قرار داده بود این بود که به خانواده ها اجازه داده نشود به نزدیکی اردوگاه لیبرتی بروند که تعهد به این درخواست علیرغم اینکه خود رجوی تاکنون به هیچ یک از تعهداتش پایبند نبوده است، همچنان از جانب ملل متحد و دولت عراق رعایت میشد. همین امر نشان میدهد که چقدر رجوی از وجود خانواده ها وحشت دارد و چقدر خود را پیش ملل متحد و دولت عراق و افکار عمومی خوار و خفیف کرده تا چنین درخواستی را بنماید.
با اینکه تنها درخواست خانواده ها ملاقات و دیدار حضوری کوتاهی با عزیزانشان است اما سران فرقه با مخالفت با این حق اولیه انسانی به فرافکنی پرداخته و برای پوشاندن صورت مسئله با مارک وابستگی به رژیم زدن به این خانواده ها که با تحمل سختی های فراوان خود را به شوق دیدار عزیزانشان به عراق رسانده اند سعی دارند توجه را از موضوع اصلی که همانا حق اولیه و پایه ای افراد ساکن در لیبرتی برای ملاقات با خانواده هایشان است منحرف کنند.
در سال های اخیر و به دنبال سرنگونی حکومت صدام حسین، این امید در دل خانواده ها بوجود آمد که در شرایط جدید میتوانند عزیزانشان را در سازمان مجاهدین در عراق ملاقات نمایند. بعد از سرنگونی صدام حسین صدها تن اعضای سازمان این فرصت را بدست آوردند تا جدا شده و به ایران بازگردند و از این طریق برخی خانواده ها که هیچ اطلاعی از بستگان خود نداشتند پی به حضور آنان در پادگان اشرف برده و عازم عراق گردیدند. سازمان ابتدا به این امید که اعضایش روی خانواده هایشان اثر گذاشته و با اعتمادی که بینشان وجود دارد آنان را جذب نمایند با این دیدارها موافقت کرد اما به تدریج معلوم گردید که علیرغم تمامی تمهیدات کنترلی که خلال دیدارها صورت میگرفت این خانواده ها بودند که بر اعضا تأثیر گذاشته و آنان ترغیب به فرار می شدند.
جلوگیری از دیدار اعضا با خانواده هایشان تا جائی که به فرقه های مخرب کنترل ذهن برمیگردد امر تازه ای نیست. تمامی فرقه ها از دیدار و ارتباط اعضای خود با خانواده هایشان، یعنی کسانی که با آنها پیوند عاطفی داشته اند، وحشت دارند و از این بیمناکند که عواطف خانوادگی گذشته، که باطل السحر جادوی مغزشوئی است، زنده شده و آثار ناپایدار کنترل ذهن مخرب را از بین ببرد.
هراس رجوی از خانواده ها به خوبی بیانگر این است که آنها جای درستی را برای رهایی عزیزانشان نشانه گرفته اند.تا زمانی که صدام پشتیبان مسعود رجوی و تشکیلات تحت امرش بود کسی قادر به خروج از فرقه رجوی نبوده و مسعود رجوی یکه تاز اردوگاه کار اجباری اشرف سابق بود. پس از سرنگونی یار دهه های گذشته رجوی، ناقوس مرگ تشکیلات ضد بشری مجاهدین به صدا در آمده و گردباد حوادث مرگ زودرس و گریزناپذیر را به سراغ یکی از پلیدترین فرقه های تاریخ بشریت آورده است.
در چند سال گذشته نزدیک به یک سوم از اسرای فرقه رجوی رهایی خویش را باز یافته و درصد بالایی از اسرای فرقه منتظر مهیا شدن شرایط جهت ترک تشکیلات ضد بشری فرقه رجوی بوده و سرکردگان این فرقه نیز این امر را بهتر از هرکس دیگری میدانند و به همین دلیل است که هدف به قول خودشان ” جنگ سیاسی ” شان را خانواده ها قرار داده اند اما از طرفی خانواده ها نیز می دانند که وجودشان و تلاششان برای آزادی عزیزان در بندشان تا چه اندازه اهمیت دارد.
همانطور که حضور خانوآده ها پشت سیم خاردارهای اشرف به فروپاشی آن اردوگاه و فرار و رهایی بسیاری از اسیران تشکیلات منجر شد، امروز نیز آمدن خانواده ها پشت دیوارهای لیبرتی نوید بخش امید و رهایی برای کسانی است که در حصارهای ذهنی و فیزیکی فرقه مجاهدین قرار دارند کما اینکه پس از حضور خانواده ها شاهد فرار تعدادی از این اسیران نیز در ماه های گذشته بودیم.
رهبران فرقه رجوی دیر یا زود باید این واقعیت محض را بپذیرند که راهی جز انحلال و تن دادن به فروپاشی فرقه تحت امرشان ندارند. دوران تسلط بر انسانها و به برده گی کشانیدن آنها به پایان رسیده و دیگر با وجود عصر انقلاب اطلاعات و دسترسی همگانی به وسایل ارتباط جمعی، نمیتوان انسانها را در جهالت نگه داشته و در مسیر اهداف شوم و ضد انسانی به بهره کشی وادار نمود.
شهروز تاجبخش