آقای شریف نیا که انگاری خیلی ابهام وسوال ازساختارمافیای مجاهدین داشت با تعجب سوال کرد اصلا این آقا که خودش را رهبرمجاهدین معرفی میکند کجاست!؟ رجوی اگرمرد میدان است و جربزه دارد خب چرا سالیان بزدلانه سوراخ موش را برگزیده ومخفی شده است!؟ نکند که توهم ورش داشته که درداخل ایران خصوصا خانواده های اعضای گرفتارکه یکی خانواده ما باشد مثلا هواخواه وپایگاه اجتماعی دارد!!؟
دراین دیداروملاقات صمیمانه مسول انجمن با حوصله تمام ازآخرین وضعیت فلاکت بار رجوی و دارودسته اش و آویزشدنش به استکبارجهانی ازجمله امریکا وصهیونیسم ومشتی لابی های ورشکسته درراستای حفظ و بقای خفتبارش توضیحات مبسوطی دادند وحول راهکارهای ضروری درخصوص رهایی اسرای لیبرتی با هم به تبادل نظر پرداختند.
درخاتمه این ملاقات آقای احسان شریف نیا متن کوتاهی را خطاب به دایی های خود نوشتند و خواستند که عینا درسایت نجات اطلاع رسانی شود شاید که به گوش مجید وجلال خورسندی (گروگان رجوی) برسد.
دایی های عزیزم مجید وجلال سلام
من احسان فرزند سیمین هستم. حدود سی سال است که ازرفتنتان می گذرد. دراین ایام من تحصیلاتم را به پایان رساندم ومشغول به کارهستم.
اینجا همه خانواده درآرامش زندگی میکنند وهرازچندگاهی که دورهم جمع می شویم ازشما نیزیاد میکنیم جایتان درمیان ما خالی است.
شنیدم که تعدادی ازمیان شما به کشورهای دیگررفته اند. دایی جان امیدوارم شما بتوانید ازعراق به جای دیگربروید وزندگی به دورازتنش واسترس داشته باشید.
به شما اطمینان میدهم ازنظرمن هدف ومسیری که سران سازمان وتشکیلات رجوی برای خود درپیش گرفتند حاصلی جزتباهی وغم برای شما نداشته واین قماری بود که آنان با جان وجوانی شما زدند.
من حسرت عمری را می خورم که ازشما تباه کردند. امیدوارم یک روزبه ایران برگردید وزندگی خوبی برای خود مهیا کنید.
درحال حاضرساده ترین وبهترین راه برای شما این است که مثل سایرین خود را به نیروهای عراقی وکمیساریا معرفی کنید وازآن طریق به دنیای آزاد وکانون گرم خانواده بازگردید.
با آرزوی دیدار
احسان شریف نیا