اکثر ما حکایت هایی از " وعاظ السلاطین " خوانده ایم وازعملکردشان ناراضی بوده ایم کم وبیش!
اما کاری که استاد جلال گنجه ای با مسئولیت پرطمطراقی بنام " مسئول کمیسیون مذاهب و آزادی ادیان در شورای ملی مقاومت " میکند، مادون کارهای " وعاظ السلاطین" است!
ظاهرا که این درس خوانده ی فقهی، درکنفرانس " اسلام دموکراتیک و بردبار علیه ارتجاع و بنیادگرایی " با صدور فتوای خود که ملاک عمل به اسلام رهنمودهای مریم رجوی؟؟!! باشد، دچار خبط بزرگی شده که ذیلا نمونه ی آنرا میخوانیم:
"… بالاخره حرف محوری این اسلام صحیح چیست؟ حرف محوری افراطگرایان روشن است. میخواهند بهزور چیزی را که اسمش را گذاشتند شریعت اعمال بکنند. ولی حرف محوری اسلام چیست؟ من امشب با کمال افتخار در نطق رئیسجمهور مقاومت، خانم مریم رجوی این حرف نهایی را دیدم. مثل شما شنیدیم که به صراحت گفته شد. یک حرف پایه، یک امالکتاب، یک محکم اینجا وجود داره و اون عبارت از این است که اسلام بر پایه آزادی انتخاب و آزادی عمل و آزادی عقیده یا زور، جبر، اکراه، تحقیر، تحمیل؟ به نوبه خودم اجازه میخوام از تمام شخصیتها، رؤسا، مسئولان جمعیتهای اسلامی، علمای اسلامی که در اینجا حضور دارند و بسیار قدمهاشون رو چشم من قدمشون گرامی و حضورشون مبارک است، از این جلسه با تأکید روی این کلام خارج بشیم، با این شعار باید تعیینتکلیف کرد. این حرفی سطحی نیست. با این شعار میبایستی تعیینتکلیف بکنیم، تئوریهایش را آماده بکنیم، فقهاش را تدوین بکنیم، شعائرش را مشخص بکنیم، آداب و فرهنگش را بسازیم که ما سخن از اسلامی میگوییم که پیامبر رحمت و رهاییش وقتی که همون طوری که عزیزان هم یادآوری کردند در مدینه، منشور مدینه را تدوین کرد… امشب را با روشن شدن خط مرزی و تعیینکننده بین اسلام و ضداسلام اسلامنما که در بیانات خانم رجوی دیدیم، مرزهای خودمان را مشخص بکنیم. ".
یعنی اینکه باید ام الکتابی طبق پیشنهاد مریم رجوی که معلوم نیست چگونه صلاحیت این امر ونهی درمورد اسلام را بدست آورده، نوشته شود وخیال همه ی مسلمانان با خواندن وعمل به محتویات آن راحت شود وآنهم باین سادگی وبدون لحاظ منافعی که قدرت های سلطه گر در تفسیرهای متفاوت ازاسلام دارند؟!
درست است که مسئله ی اجتهاد درمذهب شیعه، اختیارات وسیعی به فقهای خاص داده که طبق ضرورت زمان فتواهایی صادر کرده و به حل مشکلات روز مردم کمک کنند، اما ما درهیچ شاخه ای ازعلوم قدیمه ومعاصر ندیده ونشنیده ایم که شخص لمپن مآبی مانند مریم رجوی ودرتابعیت کامل با شوهر بوالهوس اش مسعود، کلید حل تمامی مشکلات علمی واجتماعی را میتواند دردست داشته باشد و ازجمله خواستار تدوین ام الکتاب برای مسلمین گردد!!
حیرت انگیز تر اینکه شخص به هرحال حوزه دیده ای مانند جلال گنجه ای با قبول حرف های این خانم – که صلاحیت اش عمدتا درتبعیت کامل ازمسعود رجوی بوده و کارهای دیگری مانند خوب وباشکوه لباس پوشیدن وجواهر شناسی را بلد بوده و انصافا در مشاطه گری ودلالی محبت سررشته وتجربه ی عظیمی دارد- چنین الهامی ازسخنان او بگیرد!!
اینجانب یک متخصص مذهبی نیست که ابعاد پیچیده ی این الهام دهندگی مریم خانم را بتواند ازاین زاویه مورد بررسی قرار دهد وعوارض آن را به خواننده ی خود بشناساند!
اما بعنوان شخصی که کم وبیش در تاریخ ومسائل سیاسی مطالعات وتجربیاتی دارد، بروشنی میتواند پیش بینی کند که با انجام این قبیل تتبعات درامور دینی وآنهم با رهنمود فرد غیر صالحی مانند خانم رجوی، بجای کمک به مسلمانان، فرقه ی دیگری برفرق مختلف اسلام افزوده میشود وبنابراین از آقای گنجه ای حوزه دیده، درخواست دارم که این کارها را آنهم با تشخیص مریم رجوی نکند وبداند حتی با داشتن حسن نیت، دربیراهه ی عمیق تر از کجراهی که گرفتار آنست خواهد افتاد!:
ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
این ره که تو می روی به ترکستان است!
صابر