درود بر مدافعان و شهیدان والامقام که در تاریخ نام ایران را پر آوازه کردند

تشیع پیکرهای 175 غواص ایران که دست بسته و زنده بگور در عملیات کربلای چهار جانشان را در راه ایران نثار کردند و شرکت زنان و مردان و پیر وجوان صحنه ای از شکوه و عظمت ملت را رسانده که با وجود خیلی از مشکلات آمده بودند با بچه های شان درد دل کنند و آن ها را تا رسیدن به معشوق با چشم هایشان بدرقه کنند. اشک ها، بغض ها و نگاه های مادران و پدران به مردانی بود که جان و مال خود را در راه عزمت، شرافت و دفاع از خاک ایران زمین و دفاع از انقلاب مردمی هدیه کردند و با مظلومیت تمام به عهد و وفای خود در برابرخدا و ملت ایران عمل کردند. آن مردان بزرگوار درختانی سرسبز بودند که ریشه های عمیق در دل این خاک داشتند و دارند و کم نیستند آدم هایی که هنوز و هنوز با غیرت و شرافت در عرصه های مختلف به این وطن پرستی چنگ زده و با حضور خودشان در این مراسم با راه این شهیدان مظلوم غواص که حزب بعث در یک جنایت و بربریت و از عمق کینه و عقده گشایی آن ها را زنده بگور کند، با راه آن ها تجدید بیعت نمودند.
 باید گفت هر چندان شهیدان سبکبال بی آرایه مزه پیروزی آن عملیات را نچشیدند و جانشان فدا نمودند اما روح آن ها در ملکوت آسمانی بی شک به شوق و سرور در آمده که مردم به یاد آن ها هستند و آن ها را فراموش نکرده اند و  نگهبان این خاک عزیز مرز پرگهر خواهند بود.
حرف های زیادی در داخل و خارج و رسانه های بین المللی، وبلاگ، و سایت ها وصفحات مجازی در مورد اسارت و شهادت این غواصان دست بسته شد یا خواهد شد و هر فردی از زوایای فکری و یا مصلحتی و منافع گروهی به آن پرداخت که بیشتر مقصر نشان دادن فرماندهان عملیاتی بود تا بتوانند صحنه های حضور گسترده مردم و شوق و تمایل مردمی را بر این مراسم کم رنگ کنند و شکافهایی در بین مسئولین سیاسی و فرماندهان ایجاد نمایند که البته با حضور شایان توجه مردم و همراهی هنرمندان برجسته کشور و نیزخانواده ی این شهدای عزیز نقشه های آن ها سوخت و نتوانستند به اهداف خود برسند و اتحاد یک ملت را بشکنند.
اتحاد و وحدتی که توانست که صدام را به شکست وا دارد و با رنج حمایت های بسیار جلوه هایی از فداکاری را در برابر چشم جهانیان به نمایش بگذارند.
ازسوی دیگر در بین مخالفان و فراریان خارجه نشین باید اشاره کنیم به گروهی که نهایت دریدگی، بی وجدانی و بی اخلاقی حمله به این شهیدان غواص را از خود دریغ نکرد. فرقه تروریستی رجوی که همیشه در کمین است تا بتواند با تفرقه افکنی و بذر یأس در جامعه به اهداف تاکتیکی خود برسد در این باره با بی ادبی غیر متعارف تشیع جنازه این شهدای غرور آمیز به کارناول مشتی استخوان، نشان دادن تکه های استخوان، نمایش تهوع آور و…توصیف کرد که عمق عقده گشایی و شیطان صفتی خودشان را به مردم نشان دادند تا مردم بار دیگر نظاره گر پستی و پلیدی این جانوران و مزدوران باشند.
در حالی که همه ی کشورها و شهروندانشان در برابر سربازان کشته شده که از خاک آنها دفاع می کنند ارج و سپاس خودرا با تدارک مراسم و یاد بودها، روشن کردن شمع و برنامه های فرهنگی، نهادن گل بر مزار آن ها و یا حمایت از خانواده آنان به انجام می رسانند. این یک استثنا است که درجهان یک گروه مانند فرقه رجوی با این ادبیات لمپنی و چاله میدانی وارد می شود و برای عقده گشایی و دهان کف آلودش هرچه از دهانش بیرون می آید بزبان می آورد. این بغض و کینه از آن جهت است که آنان با وجود مزدوری و حمایت های صدام و خارجیان نتوانستند به اهداف خود برسند و در نقطه ای قرار گرفته اند که برای یک  دیدار و مبالغ پول و امکانات باید دست گدایی درازکنند و تشکیلات هر روز دچار فروپاشی شده و سران تبهکار یا فرار کرده یا در دامن بیگانگان وقت خود را می گذرانند.
رجوی خائن و جنایتکار وقتی جنگ از سوی صدام آغاز شد و لشکرهای زرهی ارتش عراق قسمت های جنوبی و غربی ایران را هدف قرار داده و شهرها و روستاها را تصرف میکردند و اهالی و زنان این مناطق را به اسارت می گرفتند و یا تجاوز به زنان در برخی مناطق رخ داد و زیرساخت ها، پالایشگاهها، کارخانه جات، قطارها و…نابود می شد، همان زمان نیروهایش در کردستان عراق مشغول جنگ و ترور باسلاح های عراق بودند و عملیات ترور و آدم کشی، آذوقه، مهمات و تأمین وسایل ارتباطی و قرار دادن پایگاها را، صدام و ارتش عراق برای آنها ترتیب می داد. به این ترتیب نهاد خبیث خود را برای مردم آشکار کردند.
وقتی رجوی خائن و جنایتکار با اتمام جنگ هشت ساله آینده خود را به فنا دید و باتلاق عراق هر روز می توانست او را تا پایین بکشاند،باز دست از فریبکاری و تقلا بر نداشت و سعی کرد با تفرقه افکنی و رخنه به داخل ایران زمینه های جنگ مجرد را در سر بپروراند و یا حتی به عملیات های شناسایی و برون تیمهای عملیاتی در مرز ادامه می داد تا علاوه بر امیدواری دادن به افراد تشکیلات برای روزی که امیدوار بود نقش آفرینی کند و یک جنگ معروض را شاهد باشد. اما سقوط صدام پدرخوانده اش یک شکست تاریخی محسوب می شد که این سران جنایتکار عاقبت جزای خیانت را ببینند که چگونه به تمامی آرمان ها و ارزشهای مردمی و خلق ها خیانت کردند.
انجمن نجات مرکز ایلام
 

خروج از نسخه موبایل