این روزنامه نگار مصری در برنامۀ ویلپن مریم رجوی شرکت داشته و مقاله ای با عنوان «تظاهرات هفتاد هزار ایرانی در پاریس» در ستایش از این شوی مریم قجر منتشر کرده بود
از شما می خواهم که به جای افتادن در دام رهبری این سازمان برای شریک کردن شما در خون فرزندانمان و در جنایتهای تروریستی در عراق از فعالیتهای ما خانواده ها برای نجات فرزندانمان از اسارت رجوی در جهنم عراق و انتقال آنان به کشورهای ثالث برای حفظ جان آنان حمایت کنید
آقای محمد سلامه سردبیر روزنامۀ مصری المسائیة؛
با درود و احترام؛
اینجانب علی حسین نژاد یکی از ساکنان سابق کمپ لیبرتی در بغداد و قبل از آن در قرارگاه اشرف در عراق متعلق به سازمان مجاهدین خلق و از جدا شدگان از این سازمان می باشم که در ماه آوریل سال ۲۰۱۲ به کمک یک هیأت از نمایندگی سازمان ملل متحد در عراق (یونامی) که ازکمپ لیبرتی دیدار می کرد از این کمپ بیرون آمدم و اکنون ساکن فرانسه هستم.
اینجانب بعد از سی سال از این سازمان بیرون آمدم زیرا دیدم دیگر یک سازمان سیاسی اسلامی انقلابی نیست بلکه به یک فرقۀ مذهبی خاصی تبدیل شده که ربطی به اسلام ندارد و در خدمت امپریالیستها به رهبری آمریکا و صهیونیستها قرار گرفته بطوریکه این سازمان آنها را به حمله به ایران و راه انداختن یک جنگ ویرانگر دیگری در منطقه تشویق می کند جنگی بسا بدتر و ویرانگرتر از جنگ پیشین در عراق. این تحول و تغییر سازمان مذکور سالهاست که به دست رهبری آن مسعود و مریم رجوی مقیم پاریس صورت گرفته است رهبری که میلیونها دلار از سرمایه های نفتی عراق را که دولت صدام حسین به آنها می داد بین دولتمردان و ارتش و اطلاعات آمریکا و اروپا و برخی شخصیتهای دیگر برای حمایت و دفاع از اهداف جنگ طلبانۀ آنها توزیع می کند اهدافی که به هیچوجه مورد حمایت مردم ایران نبوده ونیست. چنانکه دیدید و شنیدید ایرانیان بویژه جوانان ایرانی در خیابانهای تهران و شهرهای دیگر ایران توافق نهائی در پروندۀ اتمی ایران بین دولت ایران و قدرتهای بزرگ جهانی را با رقص و پایکوبی و خوشحالی با در دست داشتن تصاویر وزیر خارجۀ ایران جشن گرفته و از اینکه سایۀ جنگ و ویرانی از روی ایران و جهان کنار رفته شاد و شکرگزار بودند. این همان مردمی است که سازمان مجاهدین خلق ایران ادعای رهبری آنها را دارد و می گوید که این سازمان آلترناتیو برای حاکمیت به این مردم می باشد در حالیکه این سازمان پیوسته شعار جنگ علیه ایران را داده و می دهد و ادعا می کرد که مردم ایران مخالف گفتگوهای اتمی هستند. این توافق و جشن مردمی در ایران امیدهای رهبران سازمان تروریستی مجاهدین خلق را برباد داد و همۀ حسابها و سرمایه گذاریهای آنها روی جنگ با انواع جاسوسیها و اطلاعات دادن به آمریکا و اروپا علیه منافع مردم ایران را ساقط کرد و ثابت نمود که این سازمان دیگر هیچ تأثیر و نقشی در امور مربوط به ایران نه در سطح بین المللی و نه در سطح داخل ایران ندارد و پایگاه مردمی خود در ایران را بکلی از دست داده است.
رهبری سازمان مجاهدین خلق از سال ۱۹۸۹ به همۀ ما دستور داد که همسران خودمان را طلاق دهیم و رهبر عقیدتی سازمان مسعود رجوی فتوای حرام بودن خانواده و ازدواج را بر خلاف نص صریح قرآن و سنت پیامبر صادر کرد بطوریکه اکنون بیست سال است که تمام اعضا و کادرهای سازمان چه در عراق و چه در خارج اعم از زن و مرد همسران خودشان را طلاق داده اند و یا ازدواج نکرده اند. مهدی ابریشمچی مرد شماره دو سازمان بعد از مسعود رجوی که اکنون مقیم فرانسه و دستیار همسر سابق خود مریم رجوی است که از شوهرش مهدی در سال ۱۹۸۵ جدا شد و همان روز با مسعود رجوی بدون مراعات عدۀ شرعی ازدواج کرد در سال ۲۰۰۱ وقتی در عراق بودیم به ما گفت همسران شما پا جای پای مریم گذاشته و شما را طلاق داده و با برادر مسعود ازدواج کرده اند!!.
تا کنون بیش از هزار تن از اعضا و کادرها و مسئولین سازمان مجاهدین از آن جدا شده اند که بسیاری هم از میان زنان می باشند که برخی نیز اعضای شورای رهبری سازمان بودند که پرده از بسیاری رسوایی های جنسی رهبر سازمان مسعود رجوی همسر مریم رجوی برداشتند. همچنین جدا شدگان سازمان موارد زیادی از زندان و شکنجه و قتل مخالفان رهبری سازمان در قرارگاههای این سازمان در عراق را افشا کرده اند.
همۀ افراد این سازمان از هر گونه تماس و ارتباط با افراد خانواده هایشان محروم و ممنوع هستند و استفاده از هر گونه وسیلۀ ارتباطی اعم از رادیو و کانالهای تلویزیونی و اینترنت و موبایل تماما برای اعضای سازمان ممنوع می باشد و تنها در اختیار رهبری و مسئولانی است که مأموریتهای ارتباطی خاص سازمان را دارند.
رهبران سازمان به من اجازه نمی دادند با دختر بزرگم زینب که اکنون در کمپ لیبرتی متعلق به این سازمان در بغداد می باشد دیدار کنم در حالیکه هر دوی ما داخل سازمان و در کمپ اشرف در عراق بودیم و به آن دخترم اجازه ندادند حتی با خواهر کوچکترش مونا که از ایران برای دیدار اولین بار بعد از سی سال با من یعنی پدرش و با خواهرش در داخل سازمان به عراق آمده بود دیدار کند. دختر کوچکم توانست با من دیدار کند زیرا من از سازمان مجاهدین خلق یک و نیم سال پیش از طریق سازمان ملل متحد بیرون آمدم ولی او نتوانست علیرغم تلاشهای کمیساریای عالی پناهندگان و وزارت حقوق بشر عراق با خواهرش که در مقر سازمان یعنی کمپ لیبرتی در بغداد می باشد دیدار کند زیرا رهبران این سازمان مسعود رجوی ومریم رجوی دیدارهای خانوادگی را تحریم کرده اند. این دو خواهر ۳۲ و ۳۶ ساله هر گز در عمرشان همدیگر را ندیده اند.
اینجانب از بیش از بیست و پنج سال پیش در بخش روابط با عراق در سازمان به عنوان مترجم ارشد همۀ نامه ها و بیانیه ها و اسناد و نوشته ها و کتابهای رهبری و اطلاعیه ها و نشریات سازمان کار می کردم از جمله ترجمۀ بسیاری نامه ها و بیانیه ها و حتی مصاحبه های از قبل آماده شده به زبان فارسی!! به علاوۀ بیانیه های جعلی با ادعای امضای میلیونها عراقی!! که تماما به فارسی نوشته می شدند و من آنها را به عربی ترجمه می کردم!!، همچنین دخالتهای آشکار رهبری سازمان در اوضاع عراق برای تشدید اختلاف و تعمیق شکاف بین لیست العراقیه (اپوزیسیون عراق) و دیگر جریانها.
من از طریق ترجمۀ نامه های شخص رجوی به صدام حسین و صورت جلسه های دیدار بین آندو و نیز بین او و رئیس اطلاعات عراق در آنموقع سرلشکر طاهر شاهد عینی دادن ماهانه سه میلیون بشکه نفت به صورت کوپن به سازمان بودم که توسط دفاتر سازمان در اروپا و آمریکا به فروش رفته و تبدیل به میلیاردها دلار می شد که مورد سرمایه گذاری در آن کشورها و در عراق و چندین کشور عربی دیگر قرار گرفته که تا کنون منبع اصلی درآمدهای میلیاردی سازمان می باشد. تازه اینها غیر از دهها هزار سلاح و تجهیزات عراق می باشد که رهبری سازمان تسلیم دشمنان و اشغالگران عراق یعنی آمریکائیان نمود به علاوۀ جاسوسی های سازمان برای آمریکاییها علیه مقاومت دلیرانۀ عراق که من از طریق کارم در سازمان یعنی ترجمه شاهد عینی آنها بودم.
و امروز نیز این فرقه چشم به تصرف عراق توسط دشمنتان گروه داعش دوخته و آن گروه را به این کار تشویق می کند و آن را در رسانه هایش مورد تمجید و ستایش قرار می دهد و داعشی ها را “عشایر انقلابی عراق” و”انقلابیون عراق” و”مردم بپاخاستۀ عراق” توصیف می کند به این امید که داعش همۀ عراق را بگیرد تا باقی ماندن این فرقه در عراق را تضمین کنند و از فروپاشی آن جلوگیری کرده و رهبران آن را از دستگیری و محاکمه به علت ارتکاب جنایات علیه عراقیان نجات دهند.
از این رو به شما سفارش می کنم که بعد از این هر گونه دعوت رهبران این فرقه از شما برای نوشتن مقاله به نفع سیاستها و اهداف آنها و برای حضور در جشنها و گردهمایی های مریم رجوی در پاریس یا جاهای دیگر را نپذیرید و آنها را رد کنید تا چهره و اعتبارتان و خوش نامی تان را حفظ کنید زیرا هدف آنها تنها و تنها بهره برداری از اعتبار و شهرت شما برای پیشبرد اهداف گروهی و جریانی خودشان است که ضد آرمانها و عرف و اخلاق ملت ما و عرف و فرهنگ ملتهای عرب و مسلمان نیز می باشد.
لذا از شما می خواهم به رهبری این سازمان اجازۀ بهره برداری از چهره و اعتبارتان و شهرتتان برای پیشبرد هدف سودجویانۀ خاص خودش را ندهید هدفی که نگهداشتن فرزندان و دوستان ما در دوزخ عراق زیر آتش موشکهای تروریستی فرقه ای در عراق برای قراردادن آنان به عنوان سپر بلا برای قربانی شدن در نتیجۀ اشتباهات کشندۀ این رهبری طی سی سال گذشته است که نه مبارزه بلکه دخالت در امور عراق و ارتکاب جنایات تروریستی در ایران و عراق بوده است.
همچنین از شما می خواهم که به جای افتادن در دام رهبری این سازمان برای شریک کردن شما در خون فرزندانمان و در جنایتهای تروریستی در عراق از فعالیتهای ما خانواده ها برای نجات فرزندانمان از اسارت رجوی در جهنم عراق و انتقال آنان به کشورهای ثالث برای حفظ جان آنان حمایت کنید.
اما در مورد آنچه جنابعالی در مورد جشنوارۀ این سازمان در سالن ویلپن فرانسه نوشته اید باید بگویم که این جز یک برنامۀ نمایشی سالانه و فریبکارانه برای فیلم برداری و عکس برداری نیست زیرا غایب بودن ایرانیان مقیم خارج که تعدادشان به پنج میلیون نفر بالغ می شود در این شوی سالانه روشن بود شوی که در سالگرد دستگیری مریم رجوی و تعدادی از سران دیگر سازمان مجاهدین خلق توسط پلیس فرانسه در ژوئن سال ۲۰۰۳ به اتهام ارتکاب اعمال تروریستی و پولشویی برگزار می شود. این سازمان صندلی های خالی سالن را با هزاران دانشجوی اروپایی بویژه از کشورهای اروپای شرقی با دادن پول و غذا به آنان به علاوۀ ترتیب دادن برنامه های توریستی برایشان در فرانسه پر کرده بود و در میان دهها سخنران جشنواره حتی یک شخصیت ایرانی نبود و تمام سخنرانان از مقامات سابق آمریکایی و اروپایی یا نمایندگان پارلمانها از کشورهای مختلف بودند که سازمان آنها را با دادن پولهایی به آنها به جشنواره اش کشانده بود و یک سؤال مهم توسط شخصیتهای خارجی شرکت کننده در جشنواره مطرح بود: ایرانیها کجایند؟ و کو شخصیتها و سیاستمداران ایرانی از دیگر گروههای اپوزیسیون در داخل یا خارج ایران؟…
در این رابطه به شما توصیه می کنم که مقالۀ آقای حاتم استانبولی در روزنامۀ فلسطینی “المنار” چاپ بیت المقدس را که خودش در فستیوال مذکور به دعوت این سازمان شرکت داشته در لینگ زیر بخوانید. ایشان مشاهدات خودش و فضای حاکم بر جشنواره و جریانات آن از جمله جلوگیری از سخنرانی یک نمایندۀ پارلمان مصر که به این جشنواره دعوت شده بود را به رشتۀ تحریر در آورده است.
http://www.manar.com/page-25194-ar.html
در خدمت به حقوق بشر موفق باشید.
علی حسین نژاد
از اعضای قدیمی و مترجم ارشد سابق سازمان مجاهدین خلق ایران
18 ژوئیه ۲۰۱۵ – پاریس – فرانسه