در شامگاه روز ۰۴/۰۵/۱۳۹۴ پیامی از مسعود رجوی رهبر کوتوله مجاهدین بر خروجی وب سایت های این گروه قرار گرفت. این پیام مطول و البته خسته کننده که بصورت مصور هم تهیه شده بود حاوی هیچ نکتهی جدید، جز سوز و گداز رجوی از اینکه روزگار بر وفق مراد وی نمیچرخد نبود.
این پیام نیز مثل پیام های قبلی رجوی که گویی میرود تا جهانی را تغییر دهد همچنان با بوق و کرنا و ساز و دهل همراه بود. بقول آن ضرب المثل ایرانی که میگوید: آفتابه و لگن ده دست، شام و ناهار هیچی، این پیام نیز علیرغم ظاهری بزک شده خالی از محتوا بود.
بنظر میرسید این همه زرق و برق و کش دار کردن پیام، صرفا جهت جلب توجه اعضای مجاهدین به پیام رجوی بوده و صرفا مصرف داخلی داشته است.
در پیام رجوی برخی نکات قابل تامل وجود داشته که در شان پاسخگویی است. ذیلا و البته بصورت فشرده و کوتاه به آن پرداخته میشود.
۱ – رجوی در قسمت اول پیامش همچنان به مزدوری و خیانت به سرمایههای ملی مردم ایران که هیچ ربطی به حاکمیت ندارد میبالد و با وقاحت وصف نشدنی عامل اصلی زمینگیر شدن ایران در زمینه اتمی را افشاگریهای مجاهدین که از ۳۰ خرداد سال ۱۳۷۰ تا سال ۱۳۹۴ ادامه داشته دانسته و آنرا بعنوان یک فاکتور مهم در عقبنشینی ایران از ساخت بمب اتمی تفسیر و تحلیل میکند.
۲ – رجوی به شدت از توافق وین سرخورده شده است و به برخورد دوگانه غرب در خصوص وضعیت عراق و ایران اشاره میکند و اینکه چرا آمریکا بر سر تسلحیات عراق به این کشور حمله کرد، مردم آنرا کشت و خاک آن را به توبره کشید ولی در رابطه با ایران که همان کیس بود به مذاکره نشست و آخر سر هم غنی سازی ایران را به رسمیت شناخت. رجوی سالیان سال بود که روی حمله آمریکا به ایران سرمایه گذاری کرده بود. برای رجوی نه مردم ایران مطرح است و نه خاک و کشور. حال حسرت میخورد که چرا آمریکا به ایران حمله نکرد و سایه جنگ و تحریم از سر مردم ایران دور شد. آنچه که این رهبر خود خوانده نادان و کوتوله را راضی کرده و میکند بمباران شهرها و نابودن ساختن آن همانند کشور عراق است. این البته از نوع وطن فروشی ناب در قرن بیست و یکم است که هنوز کسی به پای او نرسیده است.
۳ – رجوی از اینکه در جریان حمله آمریکا به عراق مجاهدین نیز بشدت ضربه خوردند از این کشور گله مند است. اینکه چرا آمریکا علیرغم اینکه همه بلایا را بر سر مجاهدین در خاک عراق آورد (بمباران قرارگاهها، خلع سلاح و…) ولی هیچگاه از مجاهدین عذرخواهی نکرد. در این قسمت از بحث، رجوی تلاش میکند با رندی تمام ضمن سرپوش گذاشتن بر مزدوری مجاهدین به آمریکا حداقل در زمان حضور نیروهای آمریکائی در عراق، که واحدهای شناسایی و اطلاعاتی مجاهدین آنان را همراهی میکرد، بگوید که ما هم مظلوم واقع شدیم و اگر مزدور آمریکا بودیم پس چرا آنها این بلاها را بر سر ما آوردند.
باید به رجوی گفت: مگر رابطه مزدور و ارباب غیر از این است؟ ای مرد رند مگر تو پاسخ خدمتهای خود به آمریکا را نگرفتهای؟ البته که گرفته است ولی با مظلوم نمایی و زیرکی میخواهد از زیر بار پاسخگویی به مردم ایران در برود. مگر این آمریکا نبود که مجاهدین را از لیست گروههای تروریستی خارج کرد. اکنون نیز رجوی ادامه حیات ننگین خود را مدیون همین آمریکاست و در پناه حفاظت این کشور روزگار میگذراند.
باید گفت: تلاش برای ایز گم کردن آن هم بعد از سه دهه خیانت به آرمانها و سرمایه های ملی و مردمی ایران خیلی دیر است.
مظلوم نمایی رجوی تنها چند سطر بعد رو می شود و با زبان بی زبانی از آمریکا میخواهد تا در دوران پسا مذاکرات هوای مجاهدین و رهبر خود خوانده کوتوله را داشته باشد. رجوی میگوید: ”… تردیدی نیست که بر اساس تعادل قوا، رژیم در آینده هم مانند گذشته اگر بتواند از هیچ فریبکاری و تقلب و جر زدن یا کش دادن و بمبسازی مخفیانه رویگردان نیست. همچنانکه مقاومتی هم که طی ۲۴ سال گذشته مچ رژیم را ۱۱۰ بار در هر بزنگاهی گرفته باز هم فروگذار نخواهد کرد و در کمین است. بنحویکه اگر رژیم تقلب کند و دوباره به تله بیفتد بطور مضاعف زیانکار خواهد شد.”
۴ – رجوی در پیام خود از یک سو میگوید جمهوری اسلامی از تمامی خطوط قرمز خود گذشته و بقول رجوی “جامهای زهر زنجیره یی” نوشیده و ۱۷ مورد آنرا در پیامش لیست میکند.
از سوی دیگر رجوی از امتیازاتی که دولت ایران از آمریکا گرفته بشدت سرخورده شده و آه و فغان سر میدهد که چرا آمریکا ایران را هم رفع تحریم کرده و هم اجازه غنی سازی به آن داده است.
رجوی میگوید: “تردیدی نیست که دولت آمریکا تا منتهی الیه کشش تاریخی و بین المللی و سیاسی خود، هوای رژیم را داشته و به آن امتیاز داده است. در این حقیقت جای شک و شبهه نیست. فهرست این امتیازات به راستی طولانی و شرم آور است.”
بنابراین باید گفت رجوی در میان فشار چرخ و دنده های توافق وین به تناقض گویی افتاده است که باید گفت البته این تازه از نتایج سحر است.
۵ – رجوی از اینکه جمهوری اسلامی ایران به بمب اتمی دست نیافته خوشحال است و آنرا یک شکست استراتژیک برای ایران تحلیل میکند. ولی توضیح نمی دهد که کشتی سرگردان مجاهدین بعد از کشته شدن صدام حسین و نابودی ارتش آزادیبخش به کدام سو میرود؟
۶ – رجوی در انتهای پیامش در ارتباط با دوران پسا مذاکرات میگوید: ”… رژیم و مهرههای آن به طرز مضحکی از دوران پسا مذاکره صحبت میکنند. منظورشان آماده سازی رژیم برای عبور از این مرحله است. اما درست میخواهیم در همین مرحله “واپس تمرگیدن” برای سرنگونی و گسستن بند از بند رژیم ضد بشری بطور مضاعف پیش بتازیم.”
البته مطمئناً این قسمت از افاضات رهبر کوتوله مجاهدین با خنده بینندگان مواجه شده و باید آنرا به حساب عوارض پیری گذاشت.
۷ – در نهایت نیز رجوی در اوج استیصال و درماندگی و البته بازهم با رندی تمام و صرفا با دادن وعده سرنگونی که البته تکرار همان شعار سال های قبل است، دست به سوی سایر گروههای اپوزیسیون برای اتحاد در قالب “جبهه همبستگی”؟! دراز میکند.
ولی ظاهراً رجوی فراموش کرده است اگر اپوزیسیون ملی و مردمی هم وجود داشته باشد جز با مخالفت با مزدوری و وطن فروشی و وابستگی به بیگانگان نمی تواند اظهار وجود کند.
سیدحجت سیداسماعیلی عضو پیشین شورای مرکزی مجاهدین