وقتی که حرف لق لق زبان و برای فریبکاری باشد نتیجه اش می شود این!

در مهر ماه 1391 آمریکا نام فرقه رجوی را از لیست سیاه تروریستی خارج کرد. بلافاصله مریم قجر در پیامی گفت:
«بزرگترین راه بند برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی از جلوی ما برداشته شده و سیاست مماشات در غرب شکست خورده و دوران جدیدی آغاز شده است…. لغو برچسب، توازن سیاسی علیه رژیم را به هم می‌زند و آرایش منطقه‌ایی و بین‌المللی و داخلی را متحول می‌کند»!!!
کمتر از 4 سال از این تحلیل مشعشع نگذشت که توافق ایران با 1+5 حاصل شد. بعد از این توافق رجوی و مریم قجر پیام فرستادند. مقایسه صبحت های امروزشان با حرف های چهار سال قبل به شناخت بهتر این سمبل های وقاحت کمک خواهد نمود.
رجوی در پیامی که نه صوت و نه تصویری از او در آن بود و توسط یکی از نفرات فرقه قرائت شد، در حالی که از یک سو برای روحیه دادن به نیروهای فرقه که مشخص است از 180 درجه غلط از آب درآمدن تحلیل هایش درباره توافق دچار تناقض شده و مسئله دار هستند، این توافق را «جام زهری برای ایران» توصیف کرد، از سوی دیگراز اینکه دولت آمریکا در این توافق امتیازات فراوانی به ایران داده به آه و ناله پرداخت و گفت:
«تردیدی نیست که دولت آمریکا تا منتهی الیه کشش تاریخی و بین المللی و سیاسی خود هوای ایران را داشته و به آن امتیاز داده است، در این حقیقت جای شک و شبهه نیست. فهرست این امتیازات به راستی طولانی است.
– به جای آن که بساط بمب اتمی را از بنیاد در هم بکوبد، ساختار کلی آن را برایش حفظ کرده است.
به جای اینکه مانند قطعنامه های پیشین غنی سازی را از نقظه شروع برای ایران ممنوع کند، انجام آن را به رسمیت شناخته است.
وارد شدن به معامله با ایران و رفع تحریم قبل از روشن شدن ابعاد نظامی به راستی مسخره است و معلوم نیست اگر ایران به سوالات آژانس جواب نداد یا حسب المعمول ترفند سنگ قلاب را به کار برد، آن وقت چه می شود. معلوم نیست که چرا برخلاف عرف معمول این آژانس است که ابتدا باید به ایران اطلاعات بدهد که به کجا می خواهد برود و به چه منظوری می خواهد بازدید بکند »
لطفا بار دیگر این جملات را مرور کرده و آن را با ادعای چهار سال قبل مریم قجر مقایسه کنید.
البته سر خوردگی رجوی ها بیش از اینها بود. رجوی در پیامش از اینکه آمریکا در ازای جاسوسی فرقه اش در زمینه هسته ای ایران، هیچ توجه ای به آنها نکرده و به قول معروف «حتی تف هم کف دستشان نگذاشته است» ناله کرد و گفت:
«.آمریکا و اتحادیه اروپا با ناخن خشکی تمام، حتی یک کلام و یک تشکر خشک و خالی هم در اسناد رسمی و در قطنامه های شورای امنیت از آن چه مقاومت ایران برای… امنیت خود آنها انجام داده است نگفتند و به روی مبارک نیاوردند. چه بد کردی ای چرخ [آمریکا]… »
سر خوردگی و یاس کمترین نتیجه یک عمر وطن فروشی، ترور کور و خیانت است. بعد از مزدوری برای صدام، کاسه لیسی برای پادشاهان منطقه و جاسوسی برای غرب، باید هم رجوی از همه چیز ناامید باشد چرا که:
-اگر بعد از شکست استراتژی جنک چریک شهری در داخل ایران و ادعای سرنگونی کوتاه مدت و میان مدت، رجوی توانست با رفتن به خاک عراق راه فراری بیابد.
– اگر بعد از آتش بس رجوی توانست با تکیه به صدام و کمک های او مانع از فروپاشی فرقه اش بشود.
– اگر رجوی توانست پس از سرنگونی صدام با جاسوسی علیه مردم عراق و ایران، از آمریکا فرجه بگیرد.
امروز می خواهد چه بکند؟ نه صدامی هست که او را زیر پر و بال بگیرد و نه دیگر آمریکا به آنها نیاز دارد و برای آمریکا ارزش استفاده ابزاری هم ندارند. سیزده سال بعد از فرار به سوراخ موش و حاضر نشدن در هیچ جمعی و منجمله در جمع نیروهای خودش حتی به صورت تصویری و صوتی، دیگر زمان به ضرر رجوی به تیک تاک در آمده است، به حدی که او با کلامی زار و درمانده از بد کردن آمریکا می‌نالد.
صالحی
 

خروج از نسخه موبایل