در سایت فرقه رجوی مقاله ای توجه ام را جلب کرد به نام " بهتر از برگ درخت پاکتر از آب روان – بهداد رضایی " که وقتی آنرا مطالعه کردم حالم از تعریف های این نویسنده در مورد معدوم بتول رجایی بهم خورد.
وی در این مطلب که سراسر دروغ می باشد سعی نمود این زن قاتل را چهره ای خوب و پیش برنده خط رجوی تروریست نشان دهد که البته در این مورد درست گفته است و دقیقا مو به مو خط آنها را پیش برده است.
اگر این فرد اکنون مطلبی در مورد انقلابیگری وی می نویسد در سال 65 در پاکستان برای اولین بار در پایگاه های فرقه او را دیدم. اولین چیزی که توجه ام به خود جلب کرد دریدگی و پررو بودن این زن بود و اصلا برایم قابل هضم نبود که این فرد در مناسبات فرقه چکار می کند.
نویسنده مقاله در جایی بیان می دارد: او نمونه انسان پاک و تراز مکتب بود. انسانی که معتقد است مبارزه درمان همه نا برابریها و ستمگریها است. او عضو به اصطلاح شورای رهبری فرقه و در زمرة زنانی بود که ارزشهای مکتب توحیدی فدا و صداقت را از خواهرمریم کسب و در مسیر مبارزه به منصة ظهور رساندهاند.
به واقع باید گفت که تعریف درستی از وی کرده است چرا که وقتی او مسئول شکنجه گرانی هم چون نریمان و جنت صادقی و… می باشد باید این گونه از وی تعریف کرد او مسئول زندان اشرف بود نویسنده بهتر بود از شکنجه افراد ناراضی در فرقه مطلب می نوشت نه اینکه به تعریف یک مرده بپردازد.
اگر او یادش نیست می توانم به او یادآور شوم که مدت نزدیک به یک سال او مسئول من در فرماندهی قرارگاه اشرف بود تمام نفراتی که در این مقر بودند از دست وی عاصی بودند و از خدایشان بود که وی از این مقر برداشته شود.
او در این مقر به واقع عامل مسئله داری افراد شده بود. درست کردن پارک اشرف همین شخص از شکم افراد قرارگاه می زد تا بتواند برای خوش رقصی نزد مریم اسمی در کند کار تا بدانجا پیش رفت که همه نفرات برای رهبر فرقه نامه نوشته که او را از این کار بردارند و عامل مسئله داری افراد می باشد ولی رجوی فریبکار که می دید کسی که خط او را پیش می برد همین زن فاسد می باشد در نشست جمعی مقر از او تعریف کرده تا مشت محکمی به دهان کسانی بزند که خواهان تغییر وی از این پست بودند.
او به حدی بد دهن بود که کسی راضی نبود از کنارش بگذرد چرا که می دانست او حتما چیزی را به او خواهد گفت البته نه از موضع مثبت بلکه از موضع تحقیر و توی سر زدن.
آقای رضایی به واقع شعری خوبی از مشیری انتخاب کردید من این شعر را به این شکل در مورد شخص مورد نظر شما قبول دارم هرکه با رجوی گرگ صفت مدارا می کند خلق و خوی گرگ را هم پیدا می کند.
نویسنده مورد نظر ما در مقاله سراسر دروغ خود به نکته خوبی اشاره می کند که بیشتر به جوک شبیه می باشد او می گوید معدوم بتول رجایی عجب عنصر نظامی، نترس و چریکی بوده است.» از کی تا حالا وی عنصر نظامی بوده که ما خبر نداشتیم و از کی در عملیات چریکی شرکت کرده بود که کسی خبر نداشت بهتر است نویسنده این مطلب خودش را بیشتر از این خراب نکند از بس این جمله اش خنده دار است که وقتی نفرات داخل لیبرتی هم آنرا مطاله کنند به او خواهند خندید که این چه دروغ برزگی است معدوم بتول همیشه با ناراضیان فرقه سر و کله می زد و سر دژخیم رجوی بوده است القاب قلابی برای این مرده دیگر کارآیی ندارد او را در فرقه همه بخوبی می شناسند.
اگر در این زمینه شاهدی خواستید بسیار هستند که هم درخارج می باشند و هم در مناسبات فرقه در لیبرتی که کاملا به ماهیت کثیف این معدوم آگاهی و شناخت دارند پس دیگر نیازی به کاسه داغ تر از آش بودن برای رجوی های تروریست نیست.
البته منظورم این است که مسئولین فرقه اجازه نمی دهند افراد نظرات خود را بیان دارند و سعی می کنند افراد را با عوام فریبی و دروغ در تشکیلات رجوی های تروریست نگهدارند.
خوشا به حال آنانی که سبک بال از این فرقه جدا شده و حاضر نشدند به گرگ صفتی رجوی ها آلوده شوند.
هادی شبانی