گذاشتن تراوشات ذهنی رجوی ها، بجای واقعیت مستقل ازذهن!

آقای هادی محسنی که ازاصحاب باند رجوی است، چیزهایی ابتر ازفلسفه درامور عین وذهن ونیز جبر واختیار (اراده) شنیده وخواسته است به کمک این ندانسته هایش، به نظرات عمدتا ذهنی ومالیخولیایی مسعود رجوی لباس  مثلا علمی؟! پوشانده وآنها را بجای واقعیت عینی ومستقل ازذهن به خورد خوانندگان دهد که ماحصل کارش نوشته ای با نام " واقعیت مستقل از ذهن " شده ودررسانه های مجازی فرقه ی رجوی منتشر شده است!

لازم به قید است که همان افکار فرقوی که باند رجوی به شدت غرق درآنست، خودبخود نافی واقعیات مستقل از ذهن بوده ودرضمن بدسرشت بودن خود، اتوپیای نمونه وار و ذهنیت بی توجه به واقعیات عینی را دربطن خود دارد!

درتشکیلاتی که همه چیز ازیک فرد شروع وبه همان فرد خاتمه می یابد، باید که ذهنگرا بود و به تحلیل واقعیات نپرداخت ونتیجه اش همان می گردد که آقای محسنی درتلاش ناموفق نفی آنست!

او می نویسد:

" نقش مماشاتگران خائن در این وانفسای حکومت ایران, باز کردن مینیمم سوراخهایی است که در این تونلهای زهرآلود و بشدت تاریک راهی را برای حکومت ولایی ایران نشان دهند. دلبستگان مماشاتچی, بویژه خود اصلاح طلبان حکومتی و اپوزیسیون نماها هم بدانند و یا احتمالا می دانند که مماشات برای کشورهایی امثال ایران مان هرگز نسخه بهتر و بهبود کننده نداشته و ندارند. همینجا یک تذکر مهم را باید توجه داشت و آن اینکه هم مماشاتگران و هم همین اپوزیسیون نماهای ایرانی خودشان و ملت ایران را نباید گول بزنند و تمامی اتفاقات از جمله جام زهر جنگی خمینی و جام زهر اتمی خامنه ای را اتفاقی بحساب بیاورند ".

جام زهر در فرهنگ رجوی همان تحلیل مشخص ازاوضاع مشخص است که این گروه مدعی ودغلکار آنرا برنمی تابد!

دولت ومردم ایران در بررسی اوضاع جهانی – تهدیدات وفرصت ها-  بدین نتیجه رسیده بودند که میدان دادن به رواج بیشتر ایران هراسی، هرروز که میرود، بر علیه مردم ودولت ایران بوده وتوقف اش لازم است، چنانکه درجنگ که دخالت آشکار آمریکا وحضور ناوهایش درخلیج فارس استقلال کشور را مورد تهدید جدی قرار داده بود و لازم می آمد که واقعیت ها بیشتر از آرزوها مورد توجه قرار گیرد که اینگونه نیز شد وکسی این دوحادثه ی تاریخی را که حاصل تحلیل درست تر اوضاع بود، اتفاقی نمیداند!

او دربازی با الفاظ چنین ادامه میدهد:

" اینان توجه دارند که ما چیز خودبخودی نداریم و این دوجام هم خلق الساعه سرکشیده نشده اند. بلکه یک واقعیت مستقل از ذهن مماشاتگران و مماشاتچیها, باعث و بانی این وقایع بوده است. این عامل هم همین مقاومت سازمان یافته است که برای کسب آزادی برای خلق ایران بالاترین بها را هم پرداخته است ".

تضاد این نوشته درخود آن وجود دارد وما بدون توجه به ذهن مماشاتگران؟؟!! توضیح دادیم که دراین مورد که این توافقات حاصل تحلیل اوضاع مشخص بود وبانی اش البته مردم ایران که با خواست تحقق این امر، به دکتر روحانی رای داده بودند وهم مردم آمریکا که با نشان دادن بی میلی خود به جنگی جدید وویرانگر از گذشته بودند و توافق حاصله اتفاقی نبوده است!

اینکه  موفقیت این توافق را بخواهید به خودتان نسبت دهید، موضوعی را عوض نمیکند!

اتفاقا شما همراه صهیونیست ها وجنگ طلبان خونریزتر، این توافق را " بد " ارزیابی کرده ومخالف صریح مذاکرات بودید و آنرا در راستای منافع خود ندیده ونمیبینید!!

یعنی به ضرر خود عمل کرده اید؟ چرا؟

مسئله عبارت ازاین است که اسرائیل ونئوکان ها ودوستان حقیرشان مانند بلعندگان سازمان مجاهدین خلق سابق، توافق " خوب " را تنها با تکه پاره کردن ایران معادل میدانند ودراصل ابدا طرفدار چیزی به نام  توافق نیستند و" خوب " وبد " اش اهمیتی برای آنها ندارد!

چگونه است که شما هموطنان فرقوی ما، میخواهید از توافقی که " بد " است، بهره برداری کرده وخود را عامل آن بدانید؟!

این مسئله نشانگر این نیست که میزان انحصار طلبی تان بگونه ایست که حتی " بد " ها را هم میخواهید تملک کنید؟!

حمید

خروج از نسخه موبایل