مصاحبه با آقایان قربانعلی حسین نژاد و عیسی آزاده

مصاحبۀ انجمن ایران ستارگان با آقایان قربانعلی حسین نژاد عضو قدیمی و مترجم ارشد جدا شدۀ بخش روابط خارجی سازمان مجاهدین و عیسی آزاده از اعضاء و فرماندهان قدیمی سازمان مجاهدین
 س- ضمن تشکر از شما آقای آزاده و آقای حسین نژاد به خاطر وقتی که در اختیار انجمن ستارگان قرار دادید، همانطوری که در جریان هستید موضوع اتمی جمهوری اسلامی و کشورهای ۵ به علاوه ۱ که به گفته مجاهدین این موضوع حل نشدنی بود و قرار بود آمریکا به ایران حمله کند و به قول معروف فرقه رجوی از آب گل آلود ماهی بگیرد تا اینگونه به قدرت برسد حل شد و موضوع جنگ به صورت کامل از روی میز برداشته شد.
 واکنش مجاهدین به این داستان چی بود و چطور این را توجیه کردند؟ لطفا به صورت مفصل توضیح دهید.
 حسین نژاد:
 چنانکه دیدید و شنیدید ایرانیان بویژه جوانان ایرانی در خیابانهای تهران و شهرهای دیگر ایران توافق نهائی در پروندۀ اتمی ایران بین دولت ایران و قدرتهای بزرگ جهانی را با رقص و پایکوبی و خوشحالی با در دست داشتن تصاویر وزیر خارجۀ ایران جشن گرفته و از اینکه سایۀ جنگ و ویرانی از روی ایران و جهان کنار رفته شاد و شکرگزار بودند. این همان مردمی است که فرقۀ رجوی ادعای رهبری آنها را دارد و می گوید که این سازمان آلترناتیو برای حاکمیت به این مردم می باشد در حالیکه این فرقه پیوسته شعار جنگ علیه ایران را داده و می دهد و ادعا می کرد که مردم ایران مخالف گفتگوهای اتمی هستند. این توافق و جشن مردمی در ایران امیدهای رهبران فرقۀ رجوی را برباد داد و همۀ حسابها و سرمایه گذاریهای آنها روی جنگ با انواع جاسوسیها و اطلاعات دادن به آمریکا و اروپا علیه منافع مردم ایران را ساقط کرد و ثابت نمود که این سازمان دیگر هیچ تأثیر و نقشی در امور مربوط به ایران نه در سطح بین المللی و نه در سطح داخل ایران ندارد و پایگاه مردمی خود در ایران را بکلی از دست داده است.
سران فرقۀ رجوی دیروز نوکری و جاسوسی برای اطلاعات صدام حسین و امروز پادویی و جاسوسی برای سرویسهای اطلاعاتی آمریکا می کنند که آنهم با توافق نهایی اتمی، دیگر سوخت و خاکستر شد و روسیاهی و لکۀ سیاه ننگش تا ابد برای ذغال رجوی ماند.
 واکنش فرقۀ رجوی به این توافق علاوه بر مقالات برخی نوچه ها و یا برخی لابیهای خارجی اش از جمله قلم بمزد حرفه ای و قدیمیشان ایو بونه رئیس سابق سازمان اطلاعات و امنیت داخلی فرانسه پیام شخص خودش چندی پیش در این مورد بود که آشکارا با مواضع همان نوچه هایش و حرفها و نوشته های لابیانه ایش تناقض داشت چون در حالیکه آنها می گفتند این توافق موجب می شود که رژیم ایران به سلاح هسته ای دست بیابد و تروریسم را گسترش دهد رجوی در این پیام برای هزارمین بار اعلام پیروزی می کند که ما توانستیم با افشاگریهایمان رژیم را به جایی برسانیم که جام زهر بنوشد و دیگر نتواند سلاح اتمی بسازد و ما با این کار یعنی جاسوسی برای قدرتهای بزرگ خدمت بزرگی به صلح جهانی کردیم و رژیم دیگر نمی تواند مثل سابق از تروریستها حمایت کند!!
 آزاده:
 رجوی بعد از آتش بس جنگ ایران و عراق و مشخصا بعد از سرنگونی دیکتاتور سابق عراق صدام حسین تمام سرمایه گذاری و استراتژی اش را روی برنامه اتمی ایران و پیامدهایی که ممکن است داشته باشد متمرکز کرد. در این رابطه رجوی معتقد بود که این جنگ و تخاصم سیاسی روزی به مرحله جنگ خواهد رسید که اسم آنرا جرقه و جنگ گذاشته بود و البته جنگ طلب ها و کارتل های بزرگ تسلیحاتی دنبال همین روند یعنی جنگ بودند. فرقه رجوی در این رابطه با دو وجه کاملا متضاد خودش را درگیر این قضیه کرده بود وجه نخست پررنگ کردن جرقه و جنگ در اذهان اسیران فرقه در عراق و مشخصا در کمپ لیبرتی که به این وسیله یک دل خوشکنک برای اسیران درست کرده بود که ممکن است این جنگ دیر یا زود داشته باشد اما سوخت و سوز ندارد و جنگ در تقدیر است و در تحلیل های داخلی به افراد این را القا می کرد که در سایه این جنگ ما وارد ایران می شویم و قدرت را بدست می گیریم!
 وجه دوم: فرقه با اطلاعاتی که کارتل های تسلیحاتی و اسرائیل در اختیارش قرار می دادند در پریود های مختلف و متناسب با روند مذاکرات مدعی کشفیات جدید از پیشرفت اتمی ایران می شد و یک جار و جنجال سیاسی راه می انداخت که هدف رجوی از آن سمت و سو دادن ایرانیان خارج از کشور به سمت فرقه بود که وانمود کند تنها آلترناتیو است و در داخل ایران از نفوذ قابل توجهی برخوردار است.
 ولی با اعلام توافق اتمی، استراتژیش دود شد و به هوا رفت و مانند مار زخمی شده میخواهد همه را نیش بزند تا شاید کمی از آب و آبروی رفته اش را به جوی عفونت بارش برگرداند و هم چنین با فعال شدن روابط اقتصادی و سیاسی کشورهای اروپایی و مشخصا فرانسه با ایران ناچار شده اند هر چه فیل در طویله شان دارند هوا کنند شاید اندکی از سوزش خود کاسته و برای هواداران روحیه باخته شان بگویند که هنوز ما هستیم و تا سری ترین ارگانهای رژیم نفوذی داریم پس منتظر یک کودتای ناگهانی توسط آنها و فرا رسیدن ساعت «سین» (سرنگونی) و تکمیل شدن سفرۀ ناقص هفت «سین» سی سالۀ رجوی در شش روز تا شش ماه و شاید هم شش قرن! باشید.
 س – نظرتان در مورد پیام رجوی در رابطه با توافق اتمی و اعلام پیروزی او مبنی بر اینکه ما موجب شدیم که رژیم جام زهر سربکشد و دیگر نتواند بمب اتم بسازد چیست؟
 حسین نژاد:
 روزی شخصی داشت با تبر هیزم خورد میکرد و زحمت می کشید و عرق می ریخت زمانی که کارش تمام شد هیزم ها را فروخت در آن هنگام کسی آمد پیشش و گفت: من هم شریک هستم! هیزم شکن گفت: شریک چی هستی؟ مگر تو چه کمکی به من کرده ای؟ گفت: زمانی که تو تبر میزدی هن هایش را من گفتم!! درگیری بین آنها پیش آمد و آنها نزد قاضی رفتند و ماجرا را تعریف کردند قاضی هم آدم رندی بود پرسید هیزم ها را به چقدر فروختی؟ هیزم شکن تمام سکه ها را به قاضی داد قاضی به فرد دیگر گفت بیا جلو و سکه ها را کنار گوشش صدا داد و پرسید: صدای سکه ها را شنیدی؟ گفت: بله گفت که این مزد تو است!! حالا مسعود رجوی هم بعد از هر تحولی در داخل ایران و این بار جشن و شادمانی مردم ایران برای توافق اتمی که حاصل مبارزات و تلاشهای خودشان است و بعد از هر قیامی و اعتراضی از سوی مردم پیامی آنهم با صدای سعید حسینی گویندۀ تلویزیونش می دهد که آقا من هم شریک!! چون انواع هن هن ها و شعر و شعارها داده ام و جلسات آواز خوانی و سخنرانی ها برای مقامات سابق و اسبق سی آی ای و ارتش آمریکا و چشن و جشنواره های میلیونها دلاری برگزار کرده ام!!!
 آزاده:
 بعد از توافق اتمی، رجوی دو راه کار داشت یا باید می گفت که من اشتباه کردم و خیلی از محاسبات را منظور نکرده بودم و خودش را برنده اعلام می کرد. راه کار دوم هم این بود که به دروغ خود را پیروز موهوم این کارزار بداند و اعلام کند که این ما بودیم که زهر را به رژیم ایران خوراندیم و به این وسیله صورتش را با سیلی سرخ نگهدارد و البته این پیام اساسا رو به نفرات داخل تشکیلات است که آنها را از یأس و ناامیدی و لو برای چند صباحی برهاند که البته این به زودی بر سر خودش و تشکیلاتش آوار خواهد شد. ببینید طبق برخی خبرها سلطنت طلب ها حاضر نشدند اطلاعات اتمی را که اسرائیل به آنها داده بود تحت عنوان افشاگری اتمی علنی کنند اما این فرقۀ رجوی با اولین چشمک اسرائیل و لابی هایی در محافل جنگ طلبان درامریکا تا فیها خالدون با آنها رفتید و الآن شده اند پادوی نتانیاهو و مرتب آه و ناله که چرا امریکا توافقنامه را پذیرفت و ایران را بمباران نکرد و ایران مثل عراق نشد.
 هیچ ایرانی باغیرت و وطن پرستی حاضر نیست بپذیرد کشوری کوچکترین تعدی به خاک ایران کند.
 مگر اینکه از روی جسد بیش از هفتاد میلیون ایرانی عبور کند.
 فرقۀ رجوی رسوا می باشد و با این مواضع جنگ طلبانۀ ضد توافق که داشت و چون سرمایه گذاری کرده بود که توافق حاصل نشود اینک با انجام توافق برای اینکه از قافله عقب نماند و در جهت باد حرکت کند دورویانه و با وقاحت آمده می گوید که ما موجب این توافق شدیم و اعلام پیروزی هم می کند!! لذا با این مواضع رسواتر هم خواهد شد و بیشتر در بن بست گیر خواهد کرد و بهتراست اصلا برود به دامن همان نتانیاهو شاید فرجی برایش حاصل شود..
س – مجاهدین واقعا بر روی این موضوع تا چه حد سرمایه گذاری کرده بودند؟
حسین نژاد:
 فرقۀ رجوی به اصطلاح تمام تخم مرغهایش را در سبد آمریکا گذاشته بود و با هزینه های گزاف برای لابیهای غربی اش از مقامات سابق و اسبق اروپا و آمریکا گرفته تا برخی نمایندگان پارلمانهای غربی و بعضا عربی و عراقی و برگزاری کنفرانسها و جشنواره های پر هزینۀ آنچنانی در کشورهای غربی با همان لابیهای خارجی و شرکت کنندگان پولی از کشورهای مختلف تلاش میکرد جنگ طلبان را تقویت کرده و با شکست توافق جنگ صورت بگیرد که آن موقع هم می گفت ما پیروز شدیم و به جای صلح جنگ برافروختیم!! مسعود رجوی همیشه در نشستهایش برای ما در عراق جرقۀ جنگ را نعمت توصیف می کرد و همیشه بهترین تابلویش که روی تخته ترسیم می کرد و آرزویش بود تابلوی جرقۀ جنگ بود که می گفت این همان تابلوی سرنگونی است. و حتی زمان ارباب سابقش صدام حسین هم در عراق همیشه آرزوی برافروخته شدن جنگی دیگر بین ایران و عراق را داشت و روی آن سرمایه گذاری کرده بود و می گفت: سید الرئیس یعنی صدام حسین اگر به جای کویت به ایران حمله می کرد هم خودش برنده بود و هم ما و به زبان عربی خطاب به سید الرئیس خود می گفت و روی تخته هم می نوشت که: إن طریق الفلاح هو ایران والمجاهدین یعنی راه رستگاری و نجات، ایران و مجاهدین است یعنی حمله به ایران و راه باز کردن برای نیروهای رجوی مسلح به سلاحهای صدامی برای حمله به ایران!. حالا هم در رابطه با ارباب جدیدش آمریکا روی جرقۀ جنگ و مقامات و جریانهای جنگ طلب در آمریکا حساب بازکرده و سرمایه گذاری کرده بود که تمام آنها با انجام این توافق دود شد و به هوا رفت.
 آزاده:
فرقۀ رجوی روی این موضوع تا آنجا سرمایه گذاری کرده بود که حاضر به قبول آنهمه رسوایی و افتضاح جاسوسی و دادن اسرار اتمی ایران به قدرتهای بزرگ شد همانند جاسوسی هایشان برای صدام در زمان جنگ ایران و عراق رسوایی که حتی آنها را به همکاری با اسرائیل که این اسرار را به علت دسترسی آن کشور به ماهواره ها در اختیار این فرقه می گذاشت کشاند بطوریکه در قتل دانشمندان اتمی ایران نیز با اسرائیل همدستی کردند. آنها اینهمه رسوایی را تنها به علت سرمایه گذاری صد روی صدی به جان خریدند که روی وقوع جنگ کرده بودند ولی فکر این شکست حسابها و سرمایه گذاریهایشان با انجام توافق اتمی بین ایران و قدرتهای بزرگ را نکرده بودند و نمی کردند.
 خلاصه اینکه رجوی تمام سرمایه گذاری اش روی عدم توافق کرده بود و بنظرم در این مرحله یک شکست استراتژیک نصیب فرقه رجوی شده است. شکستی که در لحظه شاید نتوان پیامد های آنرا دید اما در آینده بنظرمن شاهد فرو پاشی کامل فرقه خواهیم بود. اگر بخواهیم یک مثال تاریخی در این رابطه بزنم باید از حمله صدام حسین به کویت یاد کنم که بزرگترین خطای استراتژیک صدام بود و باعث شکست و فروپاشی نظامش شد.
 س – آیا این امر سرمایه گذاری روی تابلوی جنگ با اصرار رهبری سازمان مجاهدین بر نگهداشتن افراد در عراق ارتباط دارد؟
 حسین نژاد:
 بله، علت اصرار رجوی بر نگهداری اسیران فرقه اش در زندان یا قتلگاه لیبرتی در عراق زیر خطر تروریسم و مرگ و قطع ارتباط آنان با بیرون بویژه با خانواده هایشان نیز همین سرمایه گذاری روی وقوع جنگ و تبدیل شدن ایران به یک عراق دیگر با حملۀ آمریکا به ایران بود تا به قول خود رجوی که چند ماه قبل از حملۀ آمریکا به عراق در نشستی در اشرف به ما گفت: تا تغاری بشکند ماستی بریزد جهان گردد به کام کاسه لیسان!! یعنی تا آقای رجوی به کاسه لیسی امپریالیستهای دیروز و دوستان و اربابان امروزش بپردازد تا شاید او را روی تانکهایشان و روی دوش سربازانش! به تهران ببرند!!… ولی امروز دیگر ناچار به تسلیم و دست برداشتن از اسیران می باشد تا حد اقل از عراق بیرون بروند و سرانجام به دنیای آزاد راه پیدا کنند و این همیشه بختک آقای رجوی بوده و می باشد زیرا مساوی است با فروپاشی دم و دستگاهش و روشن شدن پوچی شعر و شعارهایش با ارتباط افراد با بیرون و خانواده هایشان.
آزاده:
 بله دقیقا. من جزء اولین اکیپی بودم که وارد لیبرتی شدم در ابتدا به همه ما گفته شده بود به جایی می روید که انتهای آن یا اوین و یا ابوغریب و استرداد است ویا اینکه به کشورهای ثالث منتقل میشوید اما درست بعد از آمدن سومین اکیب به لیبرتی رجوی برای سرکوب تشکیلات و لاک و موم کردن قضیه کشورهای ثالث یک پیام داد و گفت کشور ثالثی در بین نیست لیبرتی پلی است بسوی پیروزی و بزودی با برگشتن ژئوپلتیک سابق به عراق و سرنگونی مالکی ارتش موهوم آزادیبخش بسوی ایران می رود ولی این پیام مشکلات تشکیلات را حل نکرد که اینجا مجال بحث در مورد پیامد های بعدی آن نیست و در این مصاحبه نمی گنجد.
 یک دلیل بزرگ نگهداری اسرا در جهنم عراق توسط رجوی نیز همین سرمایه گذاری او روی جنگ و جنگ طلبان و عدم حصول توافق اتمی بود و اکنون با بهم ریختن این حسابهایش قدرت مانورش در برابر فشارهای عراق و سازمان ملل وآمریکا برای خروج از عراق بسا ضعیفتر شده است.
 س- حالا با این وضعیت که این موضوع حل شده و جنگی در کار نیست سرنوشت فرقه رجوی چه خواهد شد؟
 حسین نژاد:
 به این سران فرقۀ رجوی باید گفت شما که می گفتید و در چندین مقاله خودتان و لابی هایتان از جمله ایو بونه قبل و بعد از توافق می نوشتید که توافق دروغ است و این رژیم دروغ می گوید و دنیا را گول زده و بازهم بمب اتم خواهد ساخت و به دولتهای بزرگ و جامعۀ جهانی هشدار می دادید و حمله می کردید که چرا با با رژیم ایران سازش کرده اند و این رژیم شما را گول زده و باز هم سلاح هسته ای خواهد داشت حالا چطور رجوی از چاه غیبتش می گوید که خوشحالیم توافق شده و این کار ما می باشد که رژیم را وادار کردیم نتواند بمب اتمی بسازد و ما به صلح جهانی خدمت کردیم؟!! عجب! از کی شما صلح طلب شده اید؟! رجوی که در همین پیامش هم همه اش شعار جنگ می دهد در تمام این سالیان در اشرف گوش ما را کر می کرد که جرقه و جنگ جرقه و جنگ ما جنگ می خواهیم!! و همیشه هم سران فرقۀ رجوی دنبال جنگ طلبان آمریکا بوده و هستند و بیشترین لابیهایشان هم از مقامات جنگ طلب آمریکا می باشد حالا که توافق شده و با جشن و پایکوبی مردم پوچی تمام استراتژی و شعر و شعارهایشان را لو رفته و شکست خورده می بینند صلح طلب شده اند! دقیقا این فرقۀ رجوی است که با انجام این توافق جام زهر را سرکشیده است زیرا تمام حسابهایش برای جرقۀ جنگ غلط از آب درآمده و استراتژی اش با شکست مواجه شده است.
 آزاده:
رجوی اساسا از زمانی که قدرت را در سازمان بدست گرفته است در شکاف ها کارش را پیش برده است اما این بار خیلی متفارت با دوران های گذشته است.
 فرقه رجوی باید یک بیلان برای مردم ایران از حضورش در عراق بدهد و از خیرات و برکات ادعایی آن بگوید! و روشن سازد که حضورش در عراق چه منافعی برای مردم ایران داشته و دارد؟! البته هیچ وقت سرکرده فرقه چنین نا پرهیزی نخواهد کرد و هیچ وقت مزدوری اش برای صدام حسین و هم جبهه شدنش با حزب بعث برای کشتن مردم ایران و مردم عراق و به کشتن دادن جوانانی که برای آزادی میهن و مردمشان به این فرقه پیوسته بودند نقد نخواهد کرد و در این مورد لب به سخن نخواهد گشود و از این رو افرادش روز به روز بیشتر به اصطلاح خودش مسأله دار و «دچار عارضۀ اپورتونیسم صادقانه»!! (طبق بحثهای رجوی با همین اصطلاح در سال ۸۴) خواهند شد و سرانجامی جز فروپاشی نخواهد داشت.
ادامه دارد …

خروج از نسخه موبایل