متن زیر بخشی از صحبت های انجام شده در ملاقات رجوی با سپهبد طاهر جلیل حبوش رئیس استخبارات صدام است (استخبارات نام سازمان حفاظت اطلاعات نیروهای نظامی و انتظامی عراق بود که مشهورترین بازوی سیستم امنیتی صدام محسوب می شد)
این صحبت ها همچنین روشن می سازد که رجوی شیطان صفت برای آن که ریزش نیرو مایه آبروریزی او نزد اربابان عراقی اش نشود، حتی به عراقی ها نیز دروغ می گفت و طوری وانمود می کرد که گویی این افراد هنوز حامی فرقه بوده و خواهان ماندن در فرقه هستند اما فرقه بدلیل اینکه به آنها شک امنیتی دارد، می خواهد در پوشش ماموریت کسب اطلاعات، آنها را به ایران برگرداند!!
به هر حال حقیقت تا ابد مخفی کردنی نیست. چند سال بعد از این ملاقات صدام سرنگون شد و فرارهای جریان وار از فرقه، چه به صورت گروهی و چه به صورت انفرادی بلا انقطاع ادامه دارد و مشخص ساخت که رجوی با چه روش های غیر انسانی اعضا را در عراق گرفتار کرده اند. و صد البته افشا شدن نوار ملاقات های رجوی با سران حکومت صدام بسیاری واقعیات و منجمله نحوه «نفوذی معرفی کردن جدا شدگان» توسط رجوی را عیان نمود.
در زیر قسمتی از مذاکرات رجوی با سپهبد طاهر جلیل حبوش در سال 1999 میلادی را ملاحظه می کنید:
رجوی: من فقط یک نکته آخر را میخواهم از جانب شما (حبوش) بشنوم که ممکن است البته سؤال من زیادی باشد.
حبوش: این سؤال چیست؟
رجوی: این سؤال ممکن است زیادی باشد، ما قبلاً توافق داشتیم که بعضی از افراد را برگردانیم ایران، یعنی تحویل ایران بدهیم، این افراد کسانی هستند که نباید دیگر پیش ما باشند و عدد آنها کم است، افرادی هستند که به آنها شک داریم، به لحاظ امنیتی، و این توافقی بین ما و شماست.
حبوش: برای برگرداندن به ایران چه مشکلی هست؟
رجوی: اصلاً مشکلی نداریم، برای بازگشت شان به ایران لیست آنها را تحویل داده ایم، اما درخواست ما این است که نمیخواهیم اطلاعات این افراد قبل از ورود آنها به دستگاه اطلاعاتی رژیم ایران داده شود، (اسامی آنها قبل از تحویل به ایران اعلام نشود.)
حبوش: شما میخواهید این افراد را به صورت یک مرحلهای به ایران بفرستید یا تحویل دهید؟
رجوی: نه به صورت تدریجی و گروه گروه افراد را به ایران بفرستیم.
حبوش: اگر میگفتید به صورت یک مرحلهای آنها را به ایران میفرستیم، میگفتم، نه این یک کار اطلاعاتی نیست که مرحله به مرحله باشد، اصلاً میتوانید آنها را برای یک سری کار اطلاعاتی بفرستید.
رجوی: ما نیز همین کار را میکنیم.
حبوش: مثلاً به آنها بگویید بروید در عمق ایران کار کنید، به نحوی که او فکر نکند شما او را برای شک امنیتی میفرستید و اخراج میکنید.
رجوی: همین کار را در مورد بعضی از این افراد انجام داده ایم، قبلاً ما با مخابرات برنامه ریزی کرده بودیم…
حبوش: هیچ مشکلی و اعتراضی نیست.
رجوی: مشخص است، یکی از این افراد از منابع رژیم ایران است.
حبوش: (با حالت تعجب): یعنی منبع نظام است؟
رجوی: چون به دلیل مسائل سیاسی نمیخواهیم این افراد را نگهداری کنیم.
حبوش: خوب آیا برای شما مشخص شده است که این فرد با رژیم ارتباط دارد؟
رجوی: بله و پیش ما اعتراف کردهاست، افرادی از ایران وارد عراق شدند و خودشان را تسلیم کردند و شما آنها را به ما تحویل دادید، برای توافق فی ما بین، از آنها بررسی و تحقیق میکنیم و سپس آنها را تحویل شما میدهیم، خواهشی که داریم این است که چون شما مطلع هستید به دوستان و همکاران خود تأکید کنید که…
حبوش: من میگویم وقتی که در تحقیقات ثابت شد که فردی از طرف رژیم ایران هدایت شدهاست، آن را به ما تحویل دهید تا تعیین تکلیف کنیم، همه آنها در یک سطح نیستند و اگر به کسی 5 درصد شک و یا 10 درصد شک دارید، او را برای کار جمع آوری اطلاعات در ایران بازگردانید، اما فردی را که 100 درصد مطمئن هستید به من بدهید تا شاید در تحقیقات ما مطالب بیشتری به دست بیاید.
افسر مخابرات: قربان این شخص وقتی میرود در داخل آنها (مجاهدین) زندگی میکند چنانچه بازگردد به شما آسیب میرساند.
رجوی: غرض من از طرح این سؤال این بود که این افراد قبل از این که به ایران باز گردند اطلاعات و امکان تماس با هیچ کجا نداشته باشند تا نظام جمهوری اسلامی نفهمد که این شخص به ایران باز میگردد.
حبوش: خوب روشن است، باید اینگونه باشد.
رجوی: قبلاً ما توافق کرده بودیم و میخواستیم شما نیز مطلع باشید، نمیخواهم UN و صلیب سرخ جهانی مطلع شوند.
افسر مخابرات: ما نیز قبلاً در همین چارچوب کار کرده ایم.