بعد از عزل بنی صدر مسعود رجوی با بنی صدر در مرداد ماه 1360 به فرانسه فرار میکنند و بقیه کادرهای سازمان نیز یا به فرانسه و یا کشورهای اروپایی دیگر فرار میکنند و باقیمانده نیروهای سازمان نیز یا در درگیرهای خانه های تیمی کشته و یا دستگیر میشوند و بقیه نیز به کردستان ایران رفته و در انجا مخفی و فعالیت های تروریستی خود را ادامه میدهند.
در شهریور 1361 مسعود رجوی با طارق عزیز نخست وزیر وقت عراق در پاریس ملاقات نموده و در دی ماه 1361 رجوی با طارق عزیز بیانیه صلح را امضا میکند.
به تدریج و با توجه به پاکسازی کردستان توسط جمهوری اسلامی رجوی اقدام به انتقال نیروهای باقیمانده به عراق مینماید و در عراق اقدام به سازماندهی نیروها و همچنین تجهیز انها توسط دولت صدام حسین میپردازد و یکسری عملیات ها را به نام عملیات های گردانی به راه انداخته و به پاسگاه ها و یکان های جمهوری اسلامی حمله مینماید و این در حالی است که جمهوری اسلامی به دلیل تجاوز عراق به خاک ایران مشغول جنگ با عراق است و رجوی در کنار صدام به جنگ علیه نیروهای ایران میپردازد.
در خرداد 1365 رجوی از فرانسه به عراق رفته و اسم ان را پرواز تاریخ ساز گذاشته و بدین شکل در عراق و در کنار صدام حسین قرار میگیرد. در خرداد 1366 رجوی به صورت رسمی تاسیس ارتش ازادی بخش را اعلام مینماید وبا پشتیبانی و حمایت ارتش صدام حسین اقدام به عملیات هایی برعلیه ایران مینماید.
این عملیات ها در فرهنگ سازمان خط زنی نام داشت و ابتدا مورد استقبال ارتش عراق قرار گرفت چون از نیروهای سازمان استفاده اطلاعاتی و نظامی میکرد ولی در سالهای بعد بدلیل اقدامات متقابل نیروهای ایرانی یکانهای عراقی از بکارگیری مجاهدین درحمله به خط مرزی امتناع میکردند لذا فرماندهان حزب بعث ازسازمان مجاهدین خواستند که مستقلاٌ با تمام قوای موجود خودشان از یک منطقه اقدام به حمله کنند البته حزب بعث و ارتش عراق قول پشتیبانی تمام عیار را به مجاهدین دادند چرا که پیروزی مجاهدین در یک منطقه مرزی باعث تقویت روحیه ارتش عراق میشد ارتشی که در ضعیف ترین وضع روحی قرار داشت و توان ادامه جنگ رانداشت این خط واستراتژی جدید تحمیلی از طرف عراق توسط مجاهدین جنگ آزادیبخش و عملیات F کل نام گرفت عملیات آفتاب در فکه و عملیات چلچراغ در مهران با پشتیبانی توپ خانه و هوانیروز و نیروی هوایی عراق نمونه هایی از این نوع عملیات بود که ظاهراٌ تأثیر مثبتی در روحیه مجاهدین و ارتش عراق گذاشت و همزمان مجاهدین در مهران شعار میدادند امروز مهران فردا تهران.
صدام حسین نیز در سخنرانی اش میگفت جمهوری اسلامی باید بداند که مجاهدین را به تهران هم میشود فرستاد البته همانموقع هم صدام میدانست که این تقویت روحیه و پیروزی ظاهری و موقتی است و ارتش او توان ادامه جنگ را ندارد و به همین دلیل اقدام به عقب نشینی از خاک ایران کرده بود.
در مرداد ماه سال 1367 و بعد از اعلام اتش بس مسعود رجوی فرمان حمله به سوی ایران را صادر مینماید در عملیات مرصاد نیروهای سازمان با پشتیبانی لجستیکی و توپخانه و نیروی هوایی عراق تا تنگه چهارزبر پیشروی نموده و در طول این مسیر دست به جنایت و کشتار مردم بی دفاع میزنند و بعد از شکست به سوی عراق عقب نشینی مینمایند سازمان در این عملیات نیروهای ناراضی و معترض را سر به نیست مینماید که میتوان به مورد علی زرکش ( در سالهای 1360 به بعد نفر دوم سازمان بعد از مسعود رجوی) اشاره نمود.
به نقل از سعید شاه سوندی: در مهر 1364در جلسهتشکیلاتیای که در فرانسه برگزار شد، تقصیر تمام خطاها، شکستها و بنبستهای سازمانی تا آنموقع به گردن علی زرکش انداخته شد . در آن جلسه برای علی زرکش به اتهام خیانت حکم اعدام صادر شد و از شماری از مسئولان و کادرها تأیید آن حکمِ از پیش صادرشده را میخواستند.
صدور حکم اعدام علی زرکش دقیقاً خاطره صدور حکمهای اعدام انقلابی سال 1354 برای مجید و مرتضی را تداعی میکرد.
در سال 1370 همزمان با حمله نیروهای ائتلاف به عراق به دلیل اینکه ارتش عراق در کویت و یا مرزهای دیگر در حال جنگ بود با فرمان مسعود رجوی ارتش ازادی بخش به شمال و جنوب عراق رفته و اقدام به کشتار شیعیان و اکراد مینماید که این عمل برای نشان دادن حسن نیت به صدام حسین و نجات حکومت وی صورت میگیرد و خوش خدمتی رجوی به صدام حسین را اثبات مینماید صدام حسین نیز در پاسخ به این جنایت و کشتار مردم عراق ضمن تشکر از رجوی هدایای زیادی را همچون انواع و اقسام سلاح ها و تجهیزات نظامی، تانک، توپ، نفربرهای زرهی و قرارگاه های مختلفی همچون حبیب در بصره، همایون درالعماره، فائزه در کوت، انزلی در جلولا،موزرمی در العماره، را بتدریج به رجوی هدیه مینماید و رجوی نیز ضمن اعتراف به این موضوع در درون تشکیلات از ان به عنوان سند افتخار یاد میکند.
از سال 1370 تا سال 1382 سازمان امکان عملیات های بزرگ به دلیل اتش بس را نداشت اما در این مدت نیز اقدام به ترور و اعمال تروریستی نیز مینمود که اطلاعیه انها را به اسم ستاد مجاهدین در داخل کشور صادر مینمود ولی همه میدانستند این عملیات ها از داخل خاک عراق و با پشتیبانی تمام عیار صدام حسین صورت میگیرد که این عملیاتها شامل، حمله به پاسگاه های مرزی، خمپاره زدن به ادارات و اماکن در داخل شهرها که شهدا و مجروحین مردم عادی را به همراه داشت، ترور شهید صیاد شیرازی و یا شهید لاجوردی و……… پرداخت.
بعد از سقوط صدام حسین اسناد و مدارک بدست امده از استخبارات عراق نشان میداد که رجوی برای انجام این عملیات ها سفارش میگیرد و بعد از انجام ان پول دریافت میکند که فیلم های ان در رسانه ها منعکس و موجود میباشد.
در سال 1382 بعد از سقوط حکومت صدام حسین توسط نیروهای امریکایی سازمان مجاهدین و به اصطلاح ارتش ازادی بخش توسط نیروهای امریکایی خلع سلاح گردید.
در سال 1382 پلیس فرانسه به مقر مریم رجوی در فرانسه حمله میکند، مریم رجوی به همراه تعدادی دیگر از مسئولین سازمان به جرم پولشویی دستگیر میشوند که در این رابطه سازمان اقدام به موجی از خودسوزی مینماید که بیانگر مناسبات فرقه ای میباشد و منجر به ازادی موقت مریم رجوی و اطرافیانش میگردد ولی پرونده همچنان باز میباشد ضمن اینکه در خرداد ماه 1388 در دور جدید بازجوییها، که شامل احضار و بازجویی از ده نیروی ارشد سازمان از جمله مریم رجوی و ابریشمچی بوده است، قاضی فرانسوی اتهامات گوناگونی درباره فعالیتهای تروریستی در عراق، ایران و ترکیه و پولشویی را به این افراد تفهیم کرده که موجب سردرگمی و شگفتزده شدن سازمان شده است.
رجوی بعد از سرنگونی حکومت صدام، توانستهاست پیکر نیمهجان سازمان سیاسیاش را (نمیگوئیم ارتش آزادیبخش چون این ارتش همانطور که پیشبینی شده بود، دود شد و به هوا رفت) افتان و خیزان؛ بخشی درعراق و قرارگاه اشرف و بخش کوچکتری در اروپا و فرانسه نگهداری کند.
بیست و ششم ژوئیه 2004 مجاهدین مستقر در قرارگاه اشرف در عراق تحت حمایت توافقنامه چهارم کنوانسیون ژنو قرار می گیرند. دولت امریکا تاکید می کند که هنوز سازمان مجاهدین را بعنوان یک سازمان تروریستی می داند.
رجوی در این پروسه نیز با نزدیک شدن به امریکا و اروپا سعی نمود به انان خدمت نماید واین بار چون سازمان خلع سلاح شده بود اقدام به فروش اطلاعات در زمینه برنامه هسته ای ایران نمود و سعی کرد از این طریق خوش خدمتی خود را به اربابان امریکایی ثابت نماید.
سازمانی که در شروع مبارزه سد اصلی راه تکامل را امپریالیزم جهانی به سرکردگی امپریالیزم امریکا میشناخت در حال حاضر به هر ریسمانی چنگ میزند تا تحت الحمایه نیروهای امریکایی در عراق باقی بماند.
در سال گذشته با سپردن حفاظت قرارگاه اشرف از نیروهای امریکایی به نیروهای ارتش عراق سازمان تلاش زیادی کرد تا این انتقال صورت نگیرد ولی بالاخره حفاظت به ارتش عراق منتقل گردید و رجوی نیز در حال نیمه اسیری و تحت حفاظت است، از فردای سقوط حکومت صدام تاکنون رجوی یک بیانیهی رسمی و علنی صادر نکرده و این کار را به عهده خانمش مریم عضدانلو(رجوی) در پاریس گذاشته.مریم رجوی همراه باتعدادی از سران سازمان مخفیانه و علنی از عراق خارج شده و خود را به فرانسه رساندند. جائی که بیش از 20 سال پیش رجوی آمدهبود تا برای کوتاه مدت!! آنجا بماند و سپس دسته جمعی با پرواز انقلاب به تهران و برای ریاست جمهوری بروند.
افراد مستقر در عراق، خلع سلاح شده، توسط(F. B. I) بازجوئی و انگشتنگاری شده و نهایتاً به عنوان افراد تحت حفاظت به رسمیت شناختهشدند.
رجوی در رویای کسب قدرت به هر بها، سالها به چاله صدام حسین دشمن مردم ایران فروافتاد، و امروزه دست به دامان محافظهکارترین جناحهای آمریکا هم سو وگاه عامل اجرای سیاستهای آنها در منطقه شدهاست.
با اینکه سازمان مجاهدین در حالت خلع سلاح کامل بسر میبرد سازمان مجاهدین در لیست گروه ها ی تروریستی امریکا قرار دارد و علیرغم جاسوسی و خوش خدمتی های این سازمان برای امریکا و اروپا، امریکا حاضر به خارج کردن اسم این گروه از لیست گروه های تروریستی نیست اما سال گذشته اتحادیه اروپا برای تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی و عقب نشینی ایران در قبال مواضع انرژی هسته ای اقدام به خارج نمودن اسم این گروه از لیست گروه های تروریستی نمود.
دولت عراق از ابتدا به علت جنایات این سازمان در عراق خواستار اخراج انان از عراق بوده و میباشد ولی به دلیل حمایت امریکا از این گروه تا کنون این کار صورت نپذیرفته، رجوی بعد از پاره شدن طناب صدام حسین و سرنگونی رژیم او اینبار با آویزان شدن به طناب نیروهای اشغالگر آمریکائی، درصدد خریدن زمان برای خودش است تا شاید توسط نیروهای امریکایی برعلیه جمهوری اسلامی بکار گرفته شوند و به این شکل تشکیلات خود را در عراق حفظ نماید زیرا خوب میداند در صورت انحلال قرارگاه اشرف دچار ریزش نیروی شدید گردیده و در صورت قرارگرفتن نیروهایش در دنیای ازاد دیگر کسی حاضر به ماندن در ان فرقه نمیباشد.
رجوی طی این مدت ضمن محبوس کردن نفرات خود و قطع ارتباط انها با دنیای خارج سعی میکند به هر شکل حفظ نیرو نماید و با بیگاری کشیدن های سخت و سرگرم کردن انها از طرق مختلف سعی بر این دارد تا فرصت فکر کردن را از انها گرفته و مانع انتخاب انان برای یک زندگی عادی میباشد.
درسالهای اخیر سازمان که راهی جز خروج اجباری از اشرف را نداشت به ناچار این پایگاه مهم را نیز از دست داد و دسته دسته از نیروها وارد مقر جدید خود در کمپ ترانزیت لیبرتی در حومه بغداد شدند. عده ای با فشار دولت عراق به کشورهایی از قبیل آلبانی –آلمان و امریکا تبعید شدند و عده ای دیگر هم منتظر سرنوشت شوم خود که به دست رجوی رقم می خورد هستند.
پایان