آرام جانم، آرامشم،صبر وقرارم، بى قرارﻳﻢ دلتنگیم
دخترم عزیزم مادرم خواهرم و همه ى هستى ام
سمیه ام تولدت مبارک
و امیدوارم که در نزد خدا و خلق سر بلند و خشنودمان کند و خداوند تو را هدیه ى مان کرد و دل من و مصطفى را شاد کرد در روز هفدهم شهریور سى و پنج سال پیش یکى از زیباترین روزهاى خدا آغوشم پر شد از گرماى تنت و عطر زیباى زندگى و شادى با آمدن پاﻳﺖ به خانه ى ما باز شد و دخترى از تبار سمیه که خود شهید و شاهدى ست بر این همه ماجرا
دخترکم سمیه ام تولدت مبارک
تو تنها سمیه ى من و مصطفى و یا خواهر و برادرانت نیستى توچشم و چراغ دنیایى هستى ﭼﺮا که با نور وجود تو و سمیه ها حقایقى به دنیا روشن و مسلم میشود دخترى با رسالتى به بزرگى نامش
در روز تولدت از همیشه دلتنگ ترم اما خوشحالم که خداوند مرا برگزید تا مادر دخترى شایسته ﭼﻮﻥ تو باشم دخترى که با آگاهى و شعور و شهامت و شجاعتش ایستاده جنگیدن فهمیده دانسته و تشخیص داده چگونه کجا و چه کار کند تا این همه تلاش به ثمر برسد ما حرف هایت وپیام هایت را میفهمیم و میدانیم این است که تا پاى جانمان ایستاده ایم و از تو حمایت میکنیم و تنها رهایت نکرده ایم حرف هایت را میفهمم پیامت را میگیرم مثل همیشه شبیه هیچ کسى نیستى شبیه سمیه ى منى با آن نگاه گرم و جذاب و گیرا و مهربان و براستى که عشق از ادم ها بزرگ ترین سیاست مدار دنیا را میسازد
ازخداى مهربان ممنونم که مادر دخترى همچون توام برگزید دخترى با درایت و تدبیر و باهوش که از خانواده اش به بهترین روش و به هر طریقى محافظت میکند سمیه جان روزهاى سخت به پایان میرسد روزى دنیا حرف هاى ﺳﻤﻴﻪ محمدى را از یک تریبون آزاد و بى ترس و دغدغه خواﻫﺪ شنید و ﺩﺭ آن روز سمیه را قضاوت خواﻫﻨﺪ ﻛﺮﺩ و دنیا به وجودش افتخار خواهد کرد این گونه که افتخار مایى من تو را از خداوند هدیه گرفتم پس یقین دارم که او دوستدار و نگهبان و نگاهدار توست براى آزادیت دعا میکنم همراه مصطفى به اور فرانسه آمده ام تا اعلام کنم که ما بیدى نیستیم که به این بادها بلرزیم سمیه میوه ى درختى ست که رگ و ریشه ى برگ برگ آن با عشق رشد نموده و عجب نیست از حمایت ﻋﺎﺷﻘﺎنه ات با فیلم و کتاب و پیام هایت در جلوى دوربین این تروریست ها ومن شجاعت را در تو میستایم و به وجودت افتخار میکنم چهره ى زیبا و مظلومت را که میبینم میخندم و گریه میکنم
گریه هایى از سر دلتنگى و خنده هایى از سر غرور و افتخار که حماسه ساز و پیام رسان عشق شدى
سمیه محمدى دختر محبوبه حمزه و مصطفى محمدى که تنها جرﻣﻤﺎﻥ عشق بوده و هست و گناهﻣﺎﻥ اصرار به آزادى دخترﻣﺎﻥ که این گناهى شد نابخشودنى از دید این سازمان تروریستى و سران از خدا بى خبر شان
و عشق من و مصطفى و خواهرو برادرانت را بارها ر بارها تا مرز جان دادن برده که صد جان فداى تو عزیزم
عشقم سمیه نمیگویم که برگرد که تو هستى و حضور دارى در آغوش منى و همراه و همدل من و مصطفى دست هاى مصطفى را میبوسى و میشناسى و میدانى که دست هاى مقدس پدرت هرگز به پول و خون و مال و منال و زور و زر و قدرت و جاه و مقام الوده نشد و نمیشود و ابن افتخار محبوبه حمزه مادر سمیه و همسر مصطفى محمدى ست که خانواده اى این چنین دارد که پیام آوران حق و حقیقت و عدالت هستند مبارزان راه عشق و حقیقتند
میبوسمت در آغوش میفشارمت و هزاران بوسه تقدیمت میکنم تولدت مبارک نازنینم
به امید آزادى و زنده باد آزادى وعدات و حق پرستى
محبوبه حمزه
سمیه ام تولدت مبارک (دلتنگى هاى بى پایان براى دخترم سمیه)
