نشست بازگشته های استان مازندران در شهریور94
ماه شهریور ماهی است که سازمان توسط چند تن از افراد تاسیس شد سران فرقه سعی نمودند با تبلیغات زیاد این مسئله را بسیار مهم جلوه داده و نشان دهند که این فرقه پیروزی های شگرفی داشته!! و رو به جلو می باشد و در این راستا از اعضای خود چه در لیبرتی و چه در خارج از کشور به تعریف و تمجید از این فرقه پرداختند و سعی نمودند که رجوی را شایسته و بایسته رهبری به اصطلاح این جریان بدانند و او را به درختی تشبیه کنند که ریشه در زمین دوانده و سر به آسمان دارد!! ولی چیزی که طی این سالیان به خوبی خودش را نشان داده این درخت بسیار فرتوت و کهن سال می باشد و دیگر از ریشه خبری نیست و هر آن در حال سقوط می باشد.
در همین رابطه با تعدادی از بازگشته های استان به دل طبیعت زدیم تا هم خستگی از تن مان در کنیم و هم به بررسی فرقه رجوی بپردازیم و اقدامات آنرا از ابتدا تاکنون مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و اینکه در آینده این فرقه به چه سرنوشتی دچار خواهد شد.
ابتدا مسئول نشست ضمن خیر مقدم از بچه ها به این مسئله اشاره نمود که بار دیگر به کوری چشم رجوی ها در کنار همدیگر گرد آمده و به بررسی این مسئله بپردازیم و از آنجایی که نفرات خودشان مدتی در فرقه بودند می توانند خیلی بهتر به بررسی گذشته و آینده آن بپردازند و امیدواریم این نشست ما باعث شود که افراد گرفتار در فرقه برای زندگی خود تصمیم بگیرند و از چنگال این اهریمن نجات یابند.
ابتدا آقای ایرج صالحی یکی از دوستان جدا شده که سالیان طعم اسارت را چشیده بود مختصری از اخبار لیبرتی و آلبانی در اختیار دوستان گذاشت.
سپس مسئول نشست مختصری در مورد به کار گیری افراد و پرکردن وقت شان در لیبرتی توضیح دادند که سران فرقه اکنون در لیبرتی با کار اجباری و، وعده های کشکی سعی دارند افراد را به طور مستمر به کار بگیرند و اجازه فکر کردن به افراد ندهند و اکنون هم با پخش کردن فیلم های این شوی مسخره سعی دارند نشان دهند که این افراد خودشان راضی هستند و می خواهند همانند قرارگاه قبلی اشرف دیگری در لیبرتی بسازند البته این کلمه اشرف بیشتر جنبه روحی دارد و همگان می دانند که دیگر خبری از اشرف و موضوع آن نیست و هر چه که هست سر کار گذاشتن افراد می باشد تا بتواند به افراد روحیه بدهند و از آنان کار بکشند.
آقای وکیل زند که همیشه یکی از دوستان انجمن نجات استان بودند در این باره اظهار داشت به نظر می رسد که اگر حنیف نژاد وجود می داشت رجوی جنایتکار این گونه نمی توانست عربده کشی کند لاکن رجوی با کبر و غرور بیجا خود این سازمان را به این روز انداخته است.
آقای عین الله شعبانی که از بازگشته استان می باشند در این مورد بیان داشت که ابتدا سازمان قبل از مرگ بنیان گذاران بصورت شورایی اداره می شد ولی با مرگ آنان رجوی همه این مسائل را کنار گذاشت و خود بصورت انفرادی سکان این سازمان را بدست گرفت و در این مسیر هم هر کسی مانع راهش می شد با ترفندهای مختلف او را به کشتن می داد و یا با جعل خبر و دروغ شخصیت او را زیر سئوال می برد و او را خراب می کرد.
ولی با توجه به شرایط بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تحولات جنگ و منطقه می توان به این نتیجه رسید که این سازمان به سمت انحراف کشیده شد و این آینده فرقه حتی اگر بنیانگذاران زنده بودند می بود.
آقای وکیل زند در ادامه گفت که گروه های زیادی بر علیه انقلاب اسلامی ایران فعالیت کردند ولی هیچ گروهی مثل فرقه رجوی به این کشور خیانت نکرده است او به خوبی در دوران بعد از پیروزی انقلاب چهره جنایت کارانه خودش را برای همه و حتی به نیروهای خود نشان داده است.
عین الله شعبانی در تایید حرفهای آقای وکیل زند بیان نمود که رجوی از همان ابتدا از زندان به انحراف کشیده شد و سند های آن موجود است که چگونه با ساواک همکاری می کرد و عامل لو دادن محل اختفای بنیانگذاران سازمان او بوده است و او بود که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی یک تنه قصد داشت که به قدرت برسد ولی از آنجایی که ماهیت وی برای خیلی از افراد مشخص بود نتوانست بر این کار تسلط یابد و با فردیت کامل سعی نمود با به کشتن افراد و ترور و جنایت شاید بتواند به قدرت برسد.
آقای صالحی در ادامه بیان داشتند که سازمان یک روز افتخار مبارزه به اصطلاح ضد امپریالیستی را داشت و شعارش طرفداری از مستضعفین بود ولی اکنون افتخار وی همکاری همه جانبه با جناح جنگ طلب در دولت آمریکا است.
رجوی روزی تمام سران کشورهای منطقه را مرتجع می نامید ولی اکنون همه را دوست دارد و حتی بعد از مرگ پادشاه عربستان مریم قجر افشا می کند که سران فرقه همکاری گسترده ای با این پادشاه مرتجع داشته است و حتی رجوی را به شهر کازابلانکا (مغرب) دعوت کرده تا در مراسم عیش و نوش آنان شرکت نماید. یک روز در سازمان آزادی حرف اول را می زد ولی الان در فرقه کسی حق ندارد به آزادی فکر کند و همه چیز از طرف رجوی ابلاغ می شود و همه باید مطیع و فرمانبر باشند.
یک روز به حنیف نژاد گفتند که بگو با عراق رابطه داری تا اعدام نشوی ولی او قبول نکرد ولی اکنون تمام افتخار رجوی رفتن به عراق و همکاری با صدام معدوم و کشتن سربازان ایرانی در جنگ می باشد.
اکنون خیانت رجوی به حدی رسیده است که به همکاری با سازمان های غربی، اسرائیلی و عربی افتخار می کند و سعی دارد با افشای سایت های هسته ای این خیانت و همکاری را نشان دهد.
در یک کلام هر چیزی که زمانی برای همه ارزشی بود رجوی خیانت کار طی این سالیان 180 درجه عوض کرد و این هم برای قدرت طلبی خودش می باشد.
آقای مسعود دریاباری در ادامه بیان داشتند رجوی از همان ابتدا با سازمان های جاسوسی غربی همکاری می نمود و فکر می کردند اگر روی او سرمایه گذاری کنند می توانند به منافع خود در ایران برسند ولی با هوشیاری رهبر انقلاب اسلامی و مردم ایران این توطئه از بین رفت.
دوست محمد فرحی از نفرات بازگشته بیان داشت در سال 42 وقتی قیام مردم سرکوب شد حنیف نژاد سعی نمود که در سال 44 پایه گذاری گروهی را نماید تا شاید بتواند از این موقعیت استفاده کند ولی هر چه که جلوتر رفتیم شاهد بودیم که مسعود تمام گفته های بنیانگذاران را عوض کرده و آن چیزی که خودش می خواست ادامه داد که این هم چیزی جز خیانت و جنایت علیه مردم ایران نبود.
آقای قربانعلی برادران در ادامه بیان داشت که رجوی بعد از پیروزی انقلاب فکر می کرد که می تواند از ناآگاهی مردم استفاده کند و قدرت را بدست بگیرد ولی کور خوانده بود رهبری انقلاب اسلامی ایران به خوبی به ماهیت این فرد و این گروه پی برده بود و به همین خاطر وقتی تعدادی از افراد این گروه در عراق به دیدار امام (ره) رفتند در همانجا ماهیت شان را بیان داشت و اینکه اینان دلشان برای مردم ایران نسوخته است.
ادامه دارد