ج: درچنین شرایطی سران فرقه دررسانه داخلی خودشان مثل بولتن و… شروع به جوسازی می کنند تا غلظت این نوع پیامدها کم شود.
حتی اساساً به آن موضعگیرهای قبلی خودشان هم توجه نمی کنند ومی گویند ما خود این مسائل اتمی را بزرگ می کردیم تا رژیم را درسیاست خارجی منزوی کنیم ویا دنیا را با خود به جنگ با رژیم ببریم!!
بعد ازآن نشست های درونی به پا می کنند تا افراد را مشغول مسایل درونی کنند مثل تناقض و… وبگویند چون شما به این تناقضات درگیر بودید، سازمان انرژی خود را دراین شرایط به جای محکوم کردن حکومت ایران صرف شما کرده وشروع به طلب کارهای این چنین می کنند تا کسی نگوید که مذاکره چه شد ویا چه بود!
بعدازاین طلب کاری رهبران سازمان بیشتر شده ونفرات بدهکار و روسیاه میشوند!
به افراد توپ وتشر میآیند که کاری نکنند رژیم از این مسئله استفاده کند!
ولی الان شرایط درآلبانی ولیبرتی فرق کرده به جای نشستهای مستقیم مسعود،نوارهای صوتی یا تصویری از ایشان پخش می کنند. درلیبرتی نفرات خود را به ظاهر آکتیو نشان می دهند تا به زودی به آلبانی بروند ودر آلبانی به درگیری فیزیکی روی می آورند!
فرقه رجوی مسائل را به وضوح نمی گوید چون می ترسد نفرات پاسیو شوند ودیگر نمی شود آن را جمع کرد.
این داستان در سال 67 و69 ویک بارهم 82 و83 پیش آمد.
بعد از آتش بس سران فرقه خیلی تلاش کردند نفرات را قانع کنند درمناسبات بمانند ولی آنها می گفتند فعلاً عملیات نیست وهر موقع شد می توانیم برای کمک بیایم وهمچنین درسال 69 درجریان بحث طلاق خانواده ها متوجه شدند که به خاطر سازمان نیست این کار بلکه برای حفظ نیرواست.
درسال 82 به خاطر بازشدن فضای درونی سازمانی وگرفتن پزدمکراسی در مقابل آمریکایی ها مجبور به دادن ملاقات به خانواده ها شدند وآن هم باعث بیداری اسرای رجوی شد!
با دستگیری مریم که بچه ها نمیدانستند به خارج فرار کرده، بچه ها پاسیو تر شدند و حدود 100نفر یک شبه از تشکیلات خارج شدند!
بعدا برای جلوگیری ازاین ریزش، رهبران قول دادند که خود مان شما را به اروپا خواهیم برد که این عمل بچه ها را به ماندن بیشتر درتشکیلات ترغیب کرد.
آنها به امید اعزام به اروپا ماندند که به جای اعزام مجبور به ادای دین رهبری شدند!! (منظور از این حق رهبری رساندن فرد به نقطه ای خود کشی بود).
س: چرا سازمان همیشه به جدا شده ها می تازد وبا لحن لمپنی با آنها برخورد میکند ومیگوید که فرد جدا شده مزدورو نفوذی بود است؟
ج: سران فرقه بخصوص مسعود همه شکست ها خود را به کردن دیگران میانداخت!
یک زمان عامل شکست های خود را زندانی های که درایران بودند وآزادشده وبه دنبال زندگی رفتن، والان هم خیلی از آنها درایران زندگی می کنند معرفی میکرد و شکست فاز سیاسی خود را به آنها نسبت میداد!
می گفت آنها چون تواب شدند و اعدام نشدند باعث شدند خانواده ها از ما حمایت نکنند.
درسال 63 یک اتفاق دیگر افتاد که به نام ازدواج دراین داستان آقای پرویز یعقوبی جدا شد اما رجوی تمام داستان شکست خود را به گردن پرویز انداخت که او باعث شد ما ثمره انقلاب را درآن فصل نتوانیم دور کنیم.
چون مسعود شکست فازنظامی را قبول کرده بود.
دیگر اینکه مشکل فقط آقای پرویز یعقوبی نبود بلکه تمامی اعضای غیر فرقه ای شورای مقاومت ملی؟! هم جدا شده هم بود از جمله جدایی آقای بنی صدر که باعث شده بود مسعود شکست بخورد واین مسائل را درتمام نشست ها بیان می کرد وهمه را بباد فحش فحش میگرفت ومیگفت که اینها دشمن من بودند ونگذاشتند من درسیاست خودم به پیروزی برسم!
همه مردم الان می داند که رجوی خود عامل این شکست ها هست وبود چرا که خود به عنوان رهبر این سازمان وگاه رهبر معنوی این سازمان بیان می کرد وهمه کمیته مرکزی وعیره را به خاطر انتقادات درسازمان منحل نمود تا کسی نتواند بگوید که عامل شکست ها دراین سالها خوش بوده است وباید جواب بدهد.
مسعود درآخر عملیات ها که از فرانسه به عراق آمده بود قول داده بود من می روم به عراق تا آتش ها برپا کنیم وطولی نکشید که آن ادعا هم به شکست انجامید وبرای پوشش آن از دولت وقت عراق یک هفته وقت خواست تا به ایران حمله کنند وهمان کاررا هم کرد ونفرات را بدون آموزش وغیره از خارجه به کمپ اشرف آورد وگفت تا یک هفته دیگر ما درتهران هستیم وحتی سازماندهی نیروها را هم کرد کی درکجا فرماندارو… هست اما درعرض یک هفته سرنگونی رژیم محقق نشد وحدود 1450 نفر کشته وهزاران نفر زخمی به اشرف برگشت!
رجوی این بارشکست خود را به گردن اعضا و مخصوصا سعید شاهسوندی وهمچنین علی زرکش که مخالف حمله بودند انداخت ونفرات هم به مسعود بدهکار شدند وبه همین خاطر وارد یک انقلاب دیگر به نام طلاق شد که این کار تا سال 70 طول کشید و رجوی بعداز آن لزوم اعدام جدا شده ها را روزبه روز با غلظت بیشتر بیان می کرد وآنها را مزدور می نامید!
آنها اساساً درخارجه بودند وداشتند به زندگی عادی خود ادامه می داند ولی چرا رجوی برای آنها حکم صادر می کرد این ازآثارضربه شکست آن سالها بود.
والان هم چرا این روزها مجددا به پاچه گیری جدا شده ها رو آورده؟
به خاطر شکست ودیدن آینده سیاه خود که به نابودی می رسد بجز این کار چاره دیگری ندارد!
شما می دانید که در5 سال اخیر رجوی در دوجبهه تماماً فعال بود واز دهنش هر چه آمد به خانواده ها دردوکتاب زد وبعداً هم دراین سالها به بچه های جدا شده حمله فیزیکی درپاریس وآلمان هم توسط چاقوکشان اش کرد.
اوبه اعضای تحت اختیارش هم گفته که هر موقع دیدید شکست می خوریم به جدا شده ها رحم نکنید! والان چرا نمی تواند ما راترور کنند؟
به خاطر ترس ازوضعیت مریم است که درصورت دست زدن به حملات تروریستی، دولت فرانسه واکنش نشان خواهد داد. چراکه با بودن مریم درفرانسه روزنه امیدی برای آینده دارند وگرنه حتما دست به این کار میزد!
بعد از توافق مهم ایران با گروه 1+5 سران فرقه که سیاست شکسته خورده خود را می بینند مجدداً با غلظت بیشتر به جدا شده ها حمله می کنند. من خودم دراین فرقه بودم وهمیشه خواستم برخورد مودبانه ای با آن داشته باشم چون حرف حساب برای گفتن دارم.
اما مسعود رجوی و مریدان سینه چاکش حرف برای گفتند ندارند وناچارند روبه فحاشی بیاورند واین خود نشانگر شکست این فرقه است.
س: الان این فرقه را درچه نقطه ای می بینید آیا می تواند خودش را از این شرایط وخیم بیرون بیاورد یانه؟
ج: مسعود رجوی نان را به نرخ روزخورده وخواسته از حوادث استفاده کرده وخودش را رهبر انقلاب معرفی کند که میسر نشد.
رهبران اولیه این گروه افرادی معتقد ومیهن دوست بودند ولی مسعود رجوی آن رویه را ادامه نداد بلکه با نام اسلام انقلابی به سوی فرقه گری رفت واین فرقه گری دریک محیط بسته می تواند ادامه حیات دهد اما دریک محیط باز نه!
رجوی از زمان سقوط عراق به شعار " اشرف ناموس مجاهدین است، کوه ها می جنبد ولی اشرف نخواهد جنبید" دل خوش کرده بود که آنجا را هم ازدست داد والان ادامه حیات آنچنانی خودرا در برقراری دائمی کمپ لیبرتی می بیند وبه همین خاطر هم نیروها را از لیبرتی خارج نمی کند چون پای آنها به آلبانی باز شود، جدا خواهند شد واین شکست نهایی برنامه های ضدانسانی اورا درپی خواهد داشت واو قادر نیست ازاین شرایط وخیمی که دامنش را گرفته، رها شود.
س: ازحضورتان دردفتر انجمن نجات مرکز استان آذربایجان شرقی و اظهار نظرهای سودمندتان تشکر میکنیم.
ج: منهم متقابلا از زحمات شما که باری ازدوش خانواده های گرفتار رجوی برمیدارید و مکررا از حال ما رها شده ها خبر میگیرید، سپاسگذارم.
مصاحبه کننده:فرید