سازمان ملل مدت هاست رسیدگی به شرایط و وضعیت کمپ لیبرتی را یکجا به دولت قانونی عراق سپرده است.
از سویی دیگر سازمان مجاهدین که دولت قانونی عراق را قبول ندارد دچار سرگیجه بی درمانی شده است که نمیداند این معضل را چگونه از سر راه خودش بردارد چون همین دولت حقوقی و قانونی یکجا تشکیلات سازمان مجاهدین را تروریست میشناسد و نزدیک به ۱۰۰ تن از مسئولین اش تحت پیگرد دستگاه قضاییاش هستند.
به نظر میآید رهبری سازمان امیدی را هم که به« داعش و خلافت اسلامی» بسته بود از دست رفته میبیند و عملاً هم کارساز نشده است و در شرایط فعلی و ائتلاف روسیه و سوریه و ایران اوضاع بد جور، بسوی قمر در عقرب پیش میرود.
به هر صورت سازمان مجاهدین و رجوی فعلاً چاره را در گرفتن وکلای گران قیمتی غربی دیده اند که با عنوان سر هم بندی شده « وکیل اعضای زندانی در لیبرتی » حقوق سرسام آور آنان را هر ماه شارژ کنند و از آنها بخواهد که یک گلی سر رهبری سازمان بمالد و راه حلی پیدا کند که جدا از مراجع حقوقی عراقی مسایل پناهندگان کمپ لیبرتی پیگیری شود که در عمل هیچ بازدهی هم ندارد.
البته هر از گاهی سازمان یکبار به خاطر گرما در اول تابستان که کولر!! نداریم و یکبار به خاطر سرما در اول زمستان که بخاری و گرمایش!! نداریم و وسط این دو که اصلاً دارو! و درمان! هم نداریم سر خود و دیگر همکاران و همراهان را شیره میمالد و بیچارگان بخت برگشته در لیبرتی را سرگرم کرده و از این ستون به آن ستون به دنبال فرجی میگردد.
این مجموعه تحرکات در اول تابستان واول زمستان بدست وکلای غربی خود را مبارزه!! برای سرنگونی رژیم گذاشته است و میبینید که وفاداری و فداکاری مجاهدین در این کشاکش چگونه چشم هر جنبنده ای در زمین را خیره کرده و انگشت تعجب از این همه شارلانتاریسم سیاسی بر لبان هر منصفی بر آورده است.
فریب و فریبکاری جزو موئلفه های شاخص عملکرد و تشخیص رفتاری مجاهدین و رهبری مادالعمر آن است که البته به نظر میرسد که این حقیقت از چشم ناظران خارجی دور نمانده است به همین خاطر است که سازمان ملل آب پاکی را روی دست شان ریخته و اعلام کرده است هر کاری دارید با خود عراق و دولت قانونی اش حل و فصل کنید و سراغ ما نیایید چرا که ما کار زیادی داریم و وقتی برای این مسایل درجه چندم نداریم و همین موضوع هم داد رهبری سازمان را به هوا برده است.
باشد که بیشتر و بیشتر از آنها دیده شده و رسم شان بر همگان ظاهر و پدیدار گردد فعلاً که ضربات توافق اتمی ایران با کشورهای غربی ضربات گیجکننده ای را بر آنان وارد کرده که حتی جشن مهرگان را از یادشان برده است چه برسد به مبارزه علیه تهران را.