روزهای پایانی قرارگاه اشرف و این ها نگون بخت های ارتش رهایی

این ها شیر زنان ارتش آزادیبخش مجاهدین خلق فرقه رجوی هستند که روزی ادعا می کرد که اینان مریم رهایی را به تهران خواهند برد. حال و روز آن ها را ببینید، جوانان دیروز و بخت برگشتگان امروزند. هر کدام دچار امراض زیادی شده اند از مشکلات روحی و روانی تا آسم و ضعف جسمانی و پیری و هزار مشکل دیگر. رجوی فریبکار بیش از سی سال هر سال را سال سرنگونی اعلام کرد و با این ترفند این بخت برگشته ها را نگه داشت، حال که همه مریض و پیر شده اند دیگر جایی برای رفتن ندارند.

اینان که رجوی حریم و حرمت های آنان را شکست و ارزش هایشان را لگدمال کرد. رجوی بدان که دست طبیعت انتقام می گیرد.
به عکس های این نگون بخت ها بنگرید تنها ره آوردشان سبدی است که معلوم نیست درون آن چه متایی است که به احتمال قوی پر از داروهای علاج آنان است. چه دست آوردی بعد از گذشت سال های دور از وطن، آری هدف فرقه ها نگه داشتن افراد برای تمام عمر و یا تا زمانی که بکار بیایند، این دوره یا زمانبندی نیست بلکه افکار شیطانی رهبری فرقه است تا افراد اسیر را به استثمار کشانده و حاکمیتی مطلق و ظالمانه بر آن ها بر قرار نماید.

هر فردی ممکن است قربانی فرقه ها گردد، البته کسانی که می دانند چگونه یک فرقه را تشخیص دهند کمتر در معرض قربانی شدن هستند.
خون هر فرد در سازمان مجاهدین مال مسعود رجوی بود و او تشخیص می داد که چگونه این خون ریخته شود. خوانندگان عزیز دقت کنند که اینان زنان شورای رهبری هستند که در زیر چکمه های رجوی له و نفس های آخر را می کشند.
 بد نیست به فساد و استثمار جنسی در فرقه مجاهدین خلق و از روابط جنسی مسعود رجوی با زنان مطلقه اعضای خود که با توجیه ایدئولوژیک انجام می شده اشاره ای داشته باشیم و ما جدا شده ها موظف هستیم تا در باره استثمار جنسی و… که در این فرقه توسط رهبری آن به طور سیستماتیک صورت می گرفته، روشنگری کنیم و از پدیده های پنهان تشکیلات رجوی پرده برداریم.

تصاویر این زنان بخت برگشته را می بینید که روزی مجبور به انجام رقص رهایی شدند.
رقص رهایی چیست؟ به این موضوع خلاصه وار اشاره می کنیم چون از حوصله این مقاله خارج است. مریم رجوی با برنامه ریزی از پیش تعیین شده زنان شورای رهبری را آماده می کرد و در سالنی که به سالن x  معروف بود که در و دیوار و تمام فضای آن و حتی مبلمان داخل آن سفید و آئینه و شمع دان و کیک بزرگ و تمام آن چیزی که در مراسم عقد ازدواج وجود داشت را جمع می کرد و با لباس راحتی یکی پس از دیگری در کنار مسعود می نشستند و خودش خطبه عقد جاری می کرد و زنان شورای رهبری به ناچار و بر خلاف میل باطنی بله می گفتند و این ماجرا هر ماه ادامه داشت و بعد از هرکدام باید در حضور مریم همه لحظات و واکنش های ذهنی و احساسی مطرح می شد و در کاغذ نوشته و به او داده می شد. لعنت بر دل سیاه این شیطان صفتان (مسعود رجوی).
 

خروج از نسخه موبایل