با وجود اینکه موضوع یادداشت آقای علیرضا تبریزی- ازایادی رجوی- مستقیما ازتباطی با ما ندارد وظاهرا اعضای مجاهدین منشعب ازفرقه رجوی را هدف قرار گرفته است، با اینحال باتوجه باینکه ما بارها وارد موضوع اصلی (انتقال سریع فرزندان خود از کمپ لیبرتی عراق به اروپا) شده وطی هشدارها وبیانیه هایی بر خطرهای جدی کش دادن این انتقال ازطرف رجوی، پرداخته ایم، خود را دارای چنان صلاحیتی دیدیم که ما نیز وارد گفتگو شده وضمن تاکید صدباره به لزوم انتقال سریع فرزندان خود ازلیبرتی عراق به کشورهای امن تر، گامی درافشای اقدامات مزورانه رجوی در عدم انتقال سریع اسرای خود و به خطر انداختن عمدی جان آنها، برداشته باشیم.
یادداشت رسانه ای شده آقای علیرضا تبریزی که این عمل ازطرف باند رجوی انجام شده " اشک خوشحالی تمساحان دربار ولایت فقیه "! نام دارد که درپاراگراف هایی ازآن چنین میخوانیم:
"… بی آنکه حتی به هشدارهای پی در پی از طرف دبیر خانه شورای ملی مقاومت مبنی بر احتمال وقوع حمله نظامی و قتل عام ساکنین لیبرتی کوچکترین توجه ای کرده باشند. سکوت « تمساحان گریان » نوید طوفان سهمگینی بود که پشت آرامش سیاه آنها قرارداشت، که عنقریب در حال وزیدن بود…".
این تشکل دنباله ی رجوی، بجای دادن این هشدارها، باید به کار خودش که همان انتقال اسرای لیبرتی است می پرداخت ونه اینکه پیشنهاد میکرد که به آنها توپ وتانک دهند که بدون لحاظ مردم وکشور عراق که حق حاکمیت برآب وخاک خود دارند، یک گروه مسلح خارجی دیگر هم وارد ماجراهای بغرنج عراق شوند، به این بهانه که میخواهند ازکمپی که باید سالها قبل آنجا را ترک میکردند، وارد معادلات منطقه شده ودرهمکاری با " عشایر انقلابی "، زخم های دیگری برپیکر عراق بزند که بدون آنهم این کشور گنجایش زخم های موجود را ندارد!
هشدار دادن کار ما بود که به وفورانجام داده بودیم وعمل کردن کار شما که ازانجامش طفره رفتید!
علیرضا تبریزی درباره کمیته ای که طبق اطلاع ما ازمنشعبین باند رجوی بوده ودوستان این اسرا، چنین مینویسد:
" کمیته « خائنین » با بیشرمی تمام با شلاق « دموکراسی » به موازات هشتاد پرتاب موشک به سوی لیبرتی « هشتاد ضربه اهانت به شعور ساکنین لیبرتی » حد صادر کردند « رهبران! ما را از قتلگاه لیبرتی نجاتمان دهید… ".
ما هروقت پای صحبت شعور، ایمان، اراده و… اسرای لیبرتی بمیان آید، حرف همیشگی خود را که آنها مسلوب الاراده وبرده بوده وشعور و مزایای آن دراختیارشان نیست، تکرار خواهیم کرد.
طبق مقررات آیه وار فرقوی، یک لیبرتی نشین هیچ چیز ازخود ندارد و قادر به بروز استعدادهای انسانی خود نیست وبنابراین این شعور کاربردی جزدرخدمت اهداف رجوی کوتوله ندارد.
همگی مال غیری است بنام رجوی وصاحبانشان حق دخل وتصرف واستفاده درآن راندارند!!
علیرضا خان درقسمت دیگری ازیادداشت خود آورده است:
"… چه شده است مادامیکه هشتاد میلیون نفر زیر یوغ آخوندهای مرتجع دارند به هلاکت میرسند، اما این « میرزا بنویس های دهان گشاد » تمام هم و غمشان فقط « نجات دوهزار نفر ساکنان لیبرتی » شده است… ".
ازاین هشتاد میلیون نفر، حدود 16 میلیون نفر دررفاه کامل زندگی میکنند وبه کمک این رفاه میتوانند ازآزادی های قابل توجه برخوردار باشند و 50 میلیون نفر دیگر بنوعی مشکلات خود را حل میکنند و البته فقرا درزحمت اند و دروضعیت فلاکت هم که باشند، درهلاکت بمعنای متداول کلمه نیستند وخلاصه اینک فردی را ازاین 80 میلیون نفر نمیتوانید پیدا کنید که درهلاکتی شبیه اسرای لیبرتی قرار داشته باشند!
هموطن وهمشهری عزیز!
کسانی که بفکر این دوهزارنفر اسیر لیبرتی اند، یادوستان آنها ویا اعضای خانواده ی شان میباشند که امر کاملا طبیعی ومتداولی است واگر بفکر آنها نبودند، غیرطبیعی و کم وبیش غیر انسانی بود!!
این حمایت دوستان وخانواده ی آنها ازپایگاه اجتماعی لازم برخوردار نیست وبدبختانه دیگر مردم ایران سراغی ازاین غریب ها نمیگیرند و صد متاسفانه بود ونبودشان برای مردم دیگر، اهمییتی ندارد وشما برادرم! چرا با این سمپاشی ها میخواهید آنها را ازاین حمایت ضعیف هم محروم سازید؟!
علت دشمنی تان با آنها چیست؟!
گروهی از خانواده های اسرای لیبرتی عراق