جداشدن از فرقه البته به لحظه شناخت و آگاهی فرد اسیر بستگی دارد و حتما که هرفرقه ای تمام سعی خودش را میکند که اسیرانش امکان دسترسی به خارج ازحصارهای فرقه ای و حتی وقت اندیشیدن نداشته باشد. اما برخی از جداشدن ها در هر لحظه و هر زمانی که اتفاق بیفتد میتواند یک ضربه کارا به ستونهای اصلی فرقه وارد کند , بطور معمول مسئولین بالا و رهبران اصلی نهادهای فرقه ای ضربه مهلکی در جداشدن وارد میکنند و بقیه افراد عمدأ پایین ضربه و جرقه لازم برای فکر کردن را در این مواقع پیدا میکنند و از همین رو هر فرقه ای بیشتر مواظب و مراقب افراد بالا دستی هستند.
در فرقه رجوی این قشر که باید مراقب و مواظبش بود مسئولین بالا نیستند چرا که تعداد انگشت شمار افراد قدیمی و بالا چندان پیر و فرتوت شده اند و چندان توان ذهنی و اعتماد به نفس خود را از دست داده اند که نه توان مقابله دارند و نه حتی توان اندیشیدن و ادامه زندگی بدون فرقه.
زنان در جداشدن از فرقه رجوی بیشترین ضربه را به سازمان وارد میکنند چرا که هم با ایدئولوژی دست ساز رجوی در رده بالای مسئولیت قرار دارند , رجوی می اندیشید که زنان فاقد اعتماد به نفس و مطیع برای احراز مسئولیت مناست ترین هستند. و همچنین تمام بار ایدئولوژیک فرقه روی دوش زنان قرار داده شده چرا که قرار بود زنان مسعود رجوی و اموال شخصی اش باشند , ونیز فرقه رجوی از زنان بسیاری از اسناد و مدارک اسارت ساز گرفته و در اختیار دارد و این اضافه میشود به قید و بندهای مرسوم جامعه برای زنان و نیز فریب ها و خبرهایی که برای زنان اسیر میسازند تا آنها را اسیر نگه دارند , زنانی که اعتماد به نفس آنها را گرفته اند و بسیار ترسانده اند و همچنین طوری وانمود کرده اند که تنها راه سالم زیستن و اصولا زیستن ,ادامه زندگی با سازمان است. همین قواعد ساده و نیز محصور بودن در عراق تا کنون بسیاری از زنان را در بند نگه داشته است.
اعلام جدایی خانم هدایتی اما فصلی نو در این فرقه است , فصل پایان اسارت برای زنان , آنها که خواه ناخواه پایشان به جهان خارج باز خواهد شد و یک الگو برای رهایی و زیستن بر اراده خویش را به سادگی در اختیار دارند.
ما قبل از خانم فرشته هدایتی این رهایی را تمام زنان اسیر در فرقه تبریک میگوییم.و برای خانم هدایتی شادکامی و موفقیت آرزومندیم.