مصاحبه با آقای سیروس غضنفری عضو جدا شده از سازمان مجاهدین خلق

س- ضمن تشکر از قبول  دعوت برای حضور دردفتر انجمن، خواهشمند است جهت آشنائی بیشتر، مختصری از بیوگرافی خود وآنچه را که لازم میدانید، قبل از مصاحبه بیان فرمائید.
ج-   من در سال 1367 درجنگ تحمیلی توسط نیروهای عراقی اسیر شده ویکسال بعد ازآن براثر تبلیغات شدید سازمان و فشارهای طاقت فرسای وارده دراردوگاه عراق، ناچار به پیوستن به سازمان شدم.
بعد ازواردشدن به سازمان وارد فازهای آموزش نظامی، سیاسی وتشکیلاتی شدم که هرکدام حدیث مفصلی دارد.
بعد ازحمله 2003 (1382) آمریکا به عراق وفروپاشی رژیم صدام، مقدرات سازمان بهمراه سرنوشت تمامی عراق بدست آمریکا افتاد. دراین موقع فضای بسته تشکیلاتی کمی بازشد واین موضوع سبب آن شد که ما ازاین شرایط استفاده کرده و درسال 1383 ازاین سازمان – و البته باتحمل مرارت های زیاد – جدا شویم.
–  درچه سالی وازچه طریقی وارد ایران شدید؟
– من بهمراه دیگر دوستانم در30/09/1383 ازطریق صلیب سرخ وارد ایران شدم و درفرودگاه تهران توسط این سازمان جهانی تحویل سازمان هلال احمر جمهوری اسلامی ایران گردیدم. سه روز بعد، دولت جمهوری اسلامی ما را تحویل خانواده ی خودمان داده وبعد ازآن جذب جامعه ی خود گشته وبدین ترتیب ازفضای بسته وجهنمی سازمان رها شدم.
– وضعیت عمومی شما بعد ازگذشت 11سال ورودتان به کشور عزیز، چگونه است؟ آیا رضایتی از وضع موجودتان دارید؟ مشکلات وپیشنهادات خودرا مطرح نمایید.
– نسبتا خوب است. گو اینکه درابتدای ورود به کشور با مشکلات کاری ومعیشتی مواجه بودیم اما اینک مشکلات اولیه بطور نسبی وتدریجا حل شده است. باتوجه باینکه عوامل نامعلوم ومعلومی دست بدست هم داده و مشکلات زیادی برای اکثریت هم میهنان بوجود آورده و من نیز ازاین قاعده مستثنی نیستم.
بنظر میرسد که درایجاد این مشکل عمومی جامعه ی ما، فتنه گریها وجاسوسی های سازمان نقش داشته است وبنابراین میتوان نتیجه گرفت که ما کماکان از خیانت های سازمان که برزندگی داخل کشورمان نیز اثر گذار بوده، رنج میبریم.
مشکل درجه اول ما اشتغال وگذران معیشت وداشتن سرپناه بود که امروزه نسبتا حل شده والبته مشکلات جدید همه گیردیگری هست که مابا آنها دست وپنجه نرم میکنیم که قابل مقایسه با مشکلاتی که در درون فرقه ی رجوی داشتیم، نیست. ما مشکلات بمراتب سختی رادردرون تشکیلات فرقه رجوی  متحمل شده بودیم، مشکلات ومسائل مبتلابه فعلی را راحتتر تحمل میکنیم.
پیشنهاد من به دوستانی که کماکان گرفتار مناسبات فرقه ای هستند این است که مارا الگوی خود قرارداده وبدانند که دربیرون ازحصارهای تشکیلاتی، امکاناتی برای بهتر زیستن وجود دارد وبنابراین رهاکردن خود ازآن جهنم وحضار ذهنی کاملا ممکن است.
دوستان عزیز!
در سازمان بما اینطور القا میشد که جدایی ازسازمان وشروع یک زندگی مستقل وشرافتمندانه غیر ممکن است وکسانی که ازفرقه جدا میشوند، آخر وعاقبت خوشی نخواهند داشت وزندگی برایشان غیر ممکن خواهد شد، تجربه ی موفق جداشدن وآغاز زندگی نسبتا خوشبختانه تر، دروغ بودن این تئوری بافی های سران فرقه را بنمایش گذاشته است.
مقایسه ی زندگی سعادتمند جداشدگان با کسانی که هنوز درچنبره ی فرقه اسیرند و بصورت فلاکت باری زندگی میکنند: (عدم امکان برای تماس بااعضای خانواده بعنوان ابتدائی ترین حقوق شهروندی هرانسان، عدم دسترسی به دنیای اخبار واطلاعات آزاد، مسلوب الاراده بودن آنها درتصمیم برای زندگی شخصی خود و…) صحت گفتار وادعاهای اینجانب را باوضوح وصراحت بیشتری نشان میدهد.
با نگاه وتحقیق درمورد زندگی من وسایر جداشده ها که صاحب امکانات زندگی  کم وبیش لازم و همسر وفرزند و… شده ایم، مصمم باشید تا برای خود تصمیم بگیرید. مشکل برداشتن گام اول است، مطمئن باشید  بابدست گرفتن زمام امور شخصی خود، بقیه کارها را با زحمت کمتر سروسامان خواهید داد.
– کمک های دولت جمهوری اسلامی درراه ایجاد این زندگی قابل درچه حد ومیزان بوده است؟
– رفع مشکلات حقوقی وجذب شدن درجامعه  ازجمله کمک های جمهوری اسلامی ایران بما بوده است ودیگر اینکه آزار واذیتی ازبابت کارهای گذشته مان برعلیه ما صورت نگرفته است وما هم اکنون از همان حقوق ومزایای شهروندی برخورداریم که سایر آحاد ملت ایران برخوردارند.
درکنار این حمایت های حقوقی، ما موفق به ایجاد اشتغال، ادامه تحصیلات و دریافت پاسپورت برای خروج ازکشور که در تضاد کامل با تلقینات سران فرقه بود که القا میشد: (اگر شما تشکیلات را ترک کنید، بازندان مخوف تر جمهوری اسلامی مواجه هستید) قراردارد. روند زندگی ما و اتفاقات مثبت موجود نشان داد که این تبلیغات چقدر مغرضانه وبی پایه واساس بودند و لازم است که شما به تبعیت از این تجربه ی گرانبهای ما، بهره مند شده وخود رازحصارهای ذهنی رهاسازید.
–  کمیت وکیفیت شغل هایی که بعد ازورود به ایران بدست آوردید چگونه است ومیزان علاقمندی خود به این شغل ها را اعلام کنید؟
– من وارد شغل های متعدد آزاد شدم ونان خود را درمیآوردم اما ازآنجا که موفقیت در توسعه ی اینگونه شغل ها به سرمایه های قابل توجه وتجارب کافی نیاز است ومن بلحاظ موقعیت گذشته ی خود دراین مورد درتنگنا بودم، مصمم شدم که ازقدرت فکری، خلاقیت ها و… استفاده کرده ووارد یک شغل فنی وخدماتی قابل توجه شده و زندگی ام را سروسامان بهتری بخشیدم. بعضی ازدوستانم درحال حاضر درهمین کشور رو به انجام پروژه های بزرگ آورده وموفقیت های قابل تحسینی داشته اند واین نشان میدهد که درکشور ایران محدودیت شغلی خاص برای ما وجود نداردوهرکس با تلاش خود والبته باتوجه به توانائی های فکری و جسمی واستعداد ها وتجارب قبلی، صاحب شغل گردد.
– آیا تشکیل زندگی مشترک داده اید؟ اگر جواب مثبت است، ثمره ی آن چه بوده ومیزان رضایت خود دراین مورد راهم بیان فرمائید.

– زندگی تشکیلاتی وآموزش های سازمانی مارا ازدست زدن باین کارها منع میکرد و من نیز موقع ورود به ایران دارای ذهنیت منفی دراین مورد بوده وباخود فکر میکردم که گذر عمر  و… این شانس راازمن گرفته است که خوشبختانه درعمل عکس آن ثابت شده ومن موفق شدم زندگی مشترک شرافتمندانه و پرباری را در سال 1385آغاز نمایم که ثمره ی آن علاوه بر بازگشت به زندگی شیرین، 2 فرزندی است به نام های کوثر وطاهاکه اولی اکنون در کلاس دوم ابتدایی ودومی هنوز کوچک است .
این جنبه از زندگی شخصی من نیز باردیگر پوچی وغیرانسانی بودن نظریات تئوریسن های فرقه را که مدعی بودند ازدواج مایه فساد وگمراهی، با روشنی تمام نشان داد وبرعکس من نتیجه گرفته ام که زندگی مشترک بارها بانشاط تر ومعنی دارتر اززندگی درحالت تجرید است.
– شما که سازمان راترک کرده اید، ازفعالیت های فعلی آن خبری دارید ویا خودراازمطالعه ودانستن محروم کرده اید؟
– من وابستگی تشکیلاتی رارها کرده ام والبته این بدان معنی نیست که از مطالعه دورمانده ام. دراینجا دسترسی وسیعی به رسانه ها- اعم از واقعی ومجازی- وجود دارد ومن باین رسانه ها دسترسی کامل دارم و بتبع آن ازانچه که دردرون سازمان میگذرد، آگاهی دارم. میدانم که رجوی باسیاست های عجیب وغریب خود انسانهایی را بصورت بی پناه در بیابان های عراق گذاشت ومتاسفانه آخرین بار هم رجوی24 نفر به کشتن داد. با خیلی از آنها بودیم وخاطرات مشترکی داشتیم. متاسفانه، سنگ اندازی های رجوی درجابجایی آنها سبب مرگ آنها وباعث ناراحتی شدید من شد.
همه میدانیم که حکومت مستقر درعراق، حکومت صدام نیست که پشتوانه ی رجوی باشد درآنجا حکومتی برسر کار است که بطور مصرانه ای ازرجوی میخواهد که نیروهای فریب خورده اش راازخاک عراق خارج کند و این درخواست کاملا مشروع وحق دولت عراق است.
رجوی درمقابل این خواست عراقی ها، واکنش منفی وحتی خصمانه ای نشان میدهد و درمواردی کاررا بجایی رسانده که بطور مشمئز کننده ای برامورداخلی عراق دخالت میکند که مسلما میداند که این اعمال ازطرف هیچ دولتی قابل گذشت نیست.
رجوی بدین خاطر مانع خروج نیروهایش درعراق میشود که آنان بتدریج ودرحوادث متعدد ازبین بروند وشهید سازی نماید که خوشبختانه در حالت فعلی همه ی این برنامه های خبیثانه ی خود را نمیتواند اجرا نماید.
من تمام این اخبار راازرسانه ها ومنجمله رسانه های مربوط به سازمان دریافت میکنم وبنابراین هیچ محدودیتی ازبابت دسترسی به اخبار واطلاعات ندارم وبرعکس سطح سواد ومعلوماتم بعد ازجدایی از سازمان بارها بیشتر شده ومعنی آزادی  و… را بهتر از دوران اقامت درمیان صفوف سازمان درمییابم.
– آینده ی لیبرتی و خود سازمان را چگونه پیش بینی وارزیابی میکنید؟
– آینده لیبرتی بعنوان یک ظرف ایدئولوژیک برای رجوی، درحال غروب است اگر رجوی سنگ اندازی نکند آنها قرار بود تا به امروز به یک کشوری انتقال یابند اما سنگ اندازی شد ولی تا آنجایی که من خبر دارم الان هفته ای می فرستند وبا وجود این، بازهم رجوی  مشغول خرید زمان است اما این شرایط مقطعی است چون شرایط درعراق وسوریه به کام رجوی نیست.
درمورد سرنوشت خود سازمان باید گفت که بعداز توفیق مذاکرات 1+5، مسله سوریه دردندان سازمان مزه کرد وسازمان از آن گروه های مخالف  بدین خاطر حمایت می کند که اگر روزی پیروز شدند بتوانند درآن کشور اسکان داشته باشند والبته دشمنی با جمهوری اسلامی هم درمیان این مخالفت ها مستتر است. ولی الان 4 سال است  این خواسته محقق نشد.
عربستان که مورد طمع رجوی است، دارای پتانسیل های لازم وکافی برای استقرار نیروهای رجوی نیست.
افشاگری ها ی هسته ای این باند دروغ از آب درآمد وهمین باعث شد دو ضربه پی درپی بخورد: از طرف ملت ایران  که دیدند رجوی فقط به دنبال جاه طلبی خود است ودراین راه بطور سیل آسایی دروغ میگوید وباکی ازمعصیت آن ندارد!
از طرف دیگر، کشورها دیدند که اطلاعات باصطلاح هسته ای واعتراضات  این گروه  که درجلو کاخ سفید یا جاهای دیگر مطرح کرده،  غیر اصیل  ودست ساز موساد است  و رجوی را فرد معتبر وقابل اطمینانی نیافتند.
درهر صورت رجوی یک بازنده نهائی است وتمام تلاش های اوبیشتر برای حفظ موقعیت در اورسوراواز فرانسه است ومنتظر حوادث بین المللی غیر مترقبه ای شبیه دیدن پنبه دانه ای که شتر درخواب میبیند!
– باردیگر بخاطر مایه گذاشتن ازوقت خود، سپاسگزارم.
– متقابلا از زحمات شما برای کمک به رهائی اولاد وطن از اسارت فکری وفیزیکی رجوی، نهایت سپاسگذاری  را از شماها دارم.
مصاحبه کننده:
فرید

خروج از نسخه موبایل