من سیاوش رستار هستم که به مدت ۱۵ سال درتشکیلات مخوف مسعود رجوی بودم و سرانجام توانستم بعد ازاینکه از لیبرتی عراق با هزار درد سر به البانیا بیایم از تشکیلات ان جدا بشوم و به زندگی عادی خودم روی بیاورم.
ولی متاسفانه از همان دقایق ابتدایی ورود به آلبانی مسعودرجوی در یک نامه درونی اعلام داشت که من و دیگر دوستانم که نزدیک به ۳۶ نفر بودیم، زالو های دستگاه وی هستیم.
درصورتی که درمقالات گذشته نوشتم که مسعودرجوی با کارشکنیهایی که به عمد در حال انجام بود، داشت توسط مشکل بیماری که داشتم من را به کشتن میداد و حتی در لیبرتی که مسئولین سوئد امده بودند از ترس اینکه من پایم به بیرون باز شود در پشت صحنه با کارشکنیهایی که انجام دادند دست اخر من به البانیا بیایم تا شاید دراینجا من زیر نظر آنها باشم و پایم به بیرون باز نشود که خوشبختانه اینجا هم با اینکه دکتر و بیمارستان نزدیک و در دسترس بود من را مداوا نمیکردند و میخواستند که من از درد ورنج و بیماریهایی که مبتلا بودم، بمیرم.
مدارک این کارشکنیها نیز موجود میباشد که به مسولین مربوطه در کمیساریا داده و به موقع انها را در اختیار افکار عمومی قرار خواهم داد.
اما بعد ازاینکه من از دردهای خودم و خیانتهایی که مسعود رجوی با من ودیگر دوستانم کرده بود، سخن گفتم لجن پراکنی و توطئه هایش را علیه من شروع کرد و در شرایط فعلی نیر بعد از اینکه یک مصاحبه تلویزیونی با اقای سبحانی داشتم که ان مصاحبه ام درخصوص افشاگری و و دیده ها و شنیده ها و تجربیات خودم از سازمان مجاهدین بود، من و همینطور آقای احسان بیدی را برای همه افراد سازمان مستقر در آلبانی مرز سرخ اعلام کرده است. شما میتوانید ویدئوی مصاحبه من با آقای سبحانی را در یوتیوب ببینید که چه چیزی را من دروغ گفته ام.
بعد از این مصاحبه خود مسعود رجوی پشت این توطئه ها آمده است و به مسئولین تشکیلات دراینجا گفته است که باید کاری کنید که کسی به سیاوش رستار نزدیک نشود و او را نیز زیر فشار بگذارید و به من مزدور گفت که با این حیله شاید بتواند از روشنگری های من جلوگیری کند و سایر اعضایی که قصد جدایی از مجاهدین دارند را با من درگیر کنند. غافل از اینکه بسیاری از دوستانی که دیگر ارتباط تشکیلاتی با سازمان در آلبانی ندارند، خواستار جدایی کامل از سازمان مجاهدین در آلبانی شده اند. البته من در گذشته در مطلبی خطاب به مسعود رجوی نوشتم که چه کسی مزدور بوده و هست و شما میتوانید مطلب را در لینک زیر بخوانید.
اما در مورد توطئه های جدید مسعود رجوی علیه من و آقای احسان بیدی نزدیک شدن نفرات به من که خوشبختانه این مسله زیاد دوام نیاورد و به مرور زمان همگی فهمیدن که این یک حیله ای بیش نیست.
مسعودرجوی من و آقای احسان بیدی که یکی از جداشده ها در البانی میباشد را با یک ترفند قدیمی مزدور و مرز سرخ نامید و هر فرد جداشده ای به ما نزدیک بشود این مصادف میشود اولابا قطع پول ماهیانه انها و دوما با کارشکنی مسولین سازمان برای گرفتن اقامت.
مسعود رجوی پا را ازاین جلوتر گذاشته وحتی نفراتی که بعنوان هوادارهستند را اجیر کرده تا ازمن عکس و فیلم تهیه کند و مراقب باشند که کسی به من نزدیک نشود تا از یک سو ایجاد رعب و وحشت کند و از سوی دیگر افراد ناراضی که مثل خود من قربانی هستند را با من درگیر کنند. یعنی خط قربانی علیه قربانی را میخواهد پیش ببرد. اما این خط مسعود رجوی هم مؤثر نبوده ست و من با صدای بلند به او میگویم که مسعود رجوی! آدرس عوضی نده، مشکل شما هستید و دعوای من با شماست، آن هم دعوای کلامی و زبانی علیه اندیشه فرقه گرایانه و خشونت طلبانه ات. مسعود رجوی وقتی از خط قربانی علیه قربانی نا امید شده است زنان و مردانی از اعضای اصلی تشکیلات مجاهدین در آلبانی را اجیر کرده که هرجا که من را دیدند به من فحش و ناسزا بگویند که خوشبختانه من این مسله را به ارگانهای مربوطه دراینجا گفته ام ولی بارها و بارها شده که زنان انها به من فحش وناسزادادن و یک نمونه ان این است که وقتی من برای درمانم به بیمارستان در البانیا رفته بودم خانمی که به نام مینا رضایی معروف است هم انجا بود با چند زن دیگر شروع کردند به فحاشی به من و من را تهدید به مرگ کردند که در دادگاهی تو را خواهیم کشت و تویک مزدور هستی و به مسعودرجوی خیانت کردی که وقتی با او میخواستم صحبت کنم اصلا حاضر به گوش کردن نبود و با تهدیدات مکرر مرا به مرگ وانتقام گرفتن تهدید کرد وحتی نفراتی ازمردان را اجیر کرده که تا من را دیدند به من فحش وناسزا بگویند که خوشبختانه تمامی این مسایل را به ارگانهای مربوطه گفته ام.
یکبار دیگر جهت اطلاع مسعود رجوی یادآوری میکنم که من سیاوش رستار که به مدت ۱۵ سال دراسارت گاه مخوف مجاهدین در عراق در زندان بودم و چیزی از ازادی اندیشه و بیان نفهمیدم و منی که بارها شنیدم نفراتی که مخالف ان بودند چطوری به کام مرگ رفته اند.
من سیاوش رستار فقط و فقط ازدردهایم سخن میگویم ومیخواهم تا دیگر دوستانم چشمشان به ماهیت مسعودرجوی بیشتر باز شود.
من سیاوش رستاربه مسولین البانیا و کمیساریا بارها و بارها اعلام کردم ومیدارم که اولا من با هیچکدام از افرادی که با سازمان در البانی قطه ارتباط تشکیلاتی کرده اند، مشکلی ندارم. حتی با نفرات و اعضای اصلی سازمان در البانی هم ندارم، بلکه مشکل من با مسعود رجوی است.
یکی از حیله های کثیف مسعودرجوی این است که با تفرقه انداختن وکاشتن تخم کینه در بین اعضای ناراضی و ما جداشده ها کار را به جایی بکشاند که خود مسعودرجوی پاسخگوی مشکلات نباشد.
چند روزپیش با یک مسئول سازمان که به تازگی قطع ارتباط تشکیلاتی کرده، صحبتی کردم که گفت هدف مسعودرجوی این است که بین ماها کنتاکت و درگیری بوجود بیاورد و بخاطر اینکه نفراتی هستند اینجا جدا شدهاند و دارند پی زندگی خودشان میروند و ترس ازاینکه به من نزدیک بشوند و دل وجرئتی پیدا کنند ترفند کثیف مرز سرخ را زده است بنابراین من ازاینجا اعلام میدارم که با هیچکس جز مسعود رجوی کاری ندارم، زیرا من به وجدان خودم بدهکار هستم و باز هم دست به افشاگری میزنم و میبایست خلق قهرمان درجریان جنایتهایی که اولا مسعودرجوی به من کرده و به خلق ایران کرده را جواب بدهد.
مشکل من با مسعود رجوی، اندیشه و نظرگاه فکریش میباشم که به مدت ۱۵ سال بخوبی برای من روشن شده که مسعودرجوی در پوش و زیر شعارهایی انسانی و نوع دوستی که داده فقط مخالفین خودش را یا کشته ویا با پول خرج کردن توانسته با کارشکنیهایی که میکند مسایل حقوقی انهارا به مخاطره بیاندازد که البته از این هم برای او فایدهای نخواهد بود.
سیاوش رستار