لازم به توضیح است که این لقب توسط فرقه ی رجوی اینقدر زیاد بکار برده شده که حساسیتی تولید نمیکند و گاها هم سبب انبساط خاطر میشود!
چه، کسانی که دراین لیست رجوی قرار میگیرند، جزو اکثریت مردم ایران وچه بسا که هستند:
فعالین حقوق بشری، سیاستمداران مردمی، میهن دوستان وکسانی که تن به پذیرش سیستم استبدادی رجوی نمیدهند و آنرا ضدبشری دانسته ومحکومش میکنند، جزو این لیست سیاه مزدوری رجوی وطن فروش وضد بشر هستند!!
بنابراین این گروه جنایت پیشه با قاطی کردن نام من با این افراد، مرا شامل اکثریت مردم جهان کرده وبنابراین چه باک که جزو اکثریت باشم و بجایش نام عضو فرقه بودن – که درگذشته بودم- برمن نهاده نشود؟!
اما به سوی دیگر مسئله که همان ماهیت مزدوری باشد که نگاه میکنم، میبینم که تعریف جهانشمولی از مزدوری وجود دارد و باکمی ساده گویی، میتوان آنرا گذاشتن اطلاعات کشور درخدمت سرویس های امنیتی بیگانه، تحریک مداوم کشورهای تجاوزگر به حمله ی نظامی به ایران،، دست زدن به عملیات تروریستی بی سابقه در تاریخ ایران وضربه زدن به یک انقلاب نوپای ضداستعماری،همکاری اطلاعاتی با دشمن متجاوز تا دربمباران وموشک باران ایام جنگ ایران وعراق، بهتر بتواند هدف گرفته وخسارات مالی وجانی موثرتری بر کشور وارد کند، مزدوری نام دارد.
آیا من بوده وهستم که این کارها را میکنم که مزدور نامیده شوم یا رجوی که این کارها را کرده و هنوز هم التزام عملی بدان دارد؟!
مسلما من هرگز این کارها را نکرده وشامل مزدوری با مشخصات کلاسیک نمیشوم ودرعوض این رجوی است که تمام وکمال این کارها را کرده و نمونه ی بارز وبرجسته ی داشتن صفت مزدوری است!
سیروس غضنفری