باز هم کاسۀ گدایی فریبکارانه در«سیمای» رجوی به نام «گلریزان همیاری»!!

بار دیگر شوی گدایی و اخاذی فریبکارانه و نیرنگ بازانۀ موسوم به «گلریزان همیاری» با استفادۀ شیادانه و دجالانه از کلمات توسط فرقۀ رجوی در تلویزیون به اصطلاح «سیمای آزادی» فرقه شروع شده است. واقعا که این سران فرقۀ رجوی از اینهمه دروغ و دغل و فریبکاری و دجالی و توهین به عقل و شعور دیگران شرم نمی کنند! از آنان باید پرسید سر کی می خواهید کلاه بگذارید؟ جز سر اندک افراد باقی مانده تان در لیبرتی وآلبانی و اندک هواداران بی خبر از ماهیت و کارهای این فرقۀ نابکار در خارجه؟… به سران فرقۀ رجوی در پاریس که شوی گدایی واخاذی تحت عنوان «همیاری» را در سیمای مغازلت آمریکایی به راه انداخته اند باید گفت: حتی در صورت واقعی بودن این کمکها و پولها مگر شما چه کاری برای مردم ایران کرده اید و می کنید که حالا برای پیشبرد آن از مردم پول جمع می کنید؟ چه کاری جز بهترین خدمت به دشمنان داخلی و خارجی مردم ایران با تباه کردن و به هدر دادن وقت و توان و عمر بهترین نیروهای انقلاب و مبارزات این مردم کرده و می کنید؟ مورد و جای مصرف این پولها حتی اگر واقعی و از جیب ایرانیان باشد، کجاست؟ جز پر کردن جیب مقامات سابق سیا و ارتش جنایتکار آمریکا؟! و صاحبان سالنها و هتلهای آنچنانی در واشنگتن و نیویورک و اروپا؟! و لباسهای ملکه مریم؟! و مطبوعات و تلویزیونهای آمریکا و اروپا؟؟ و اگر واقعا این پولها برای ادامۀ کار سیما و تلویزیون شما جمع آوری می شود چطور شما میلیون میلیون برای تبلیغات ویلپنی! و خرید افراد خارجی برای پر کردن صندلیها! و اجارۀ سالنهای پنج ستاره و سخنرانان سیایی آمریکایی و اروپایی و ارکسترها و پوبلسیته ها در گرانبهاترین روزنامه ها و تلویزیونهای آمریکا و اروپا خرج می کنید و پول دارید ولی برای سیمایتان پول ندارید؟!…
 گویندۀ تلویزیون رجوی در توصیف برنامۀ همیاری می گوید: «برای تحقق آزادی مردم خودتان از ستم آخوندی به همیاری بپیوندید»، مردم ایران به او و سردمداران فرقۀ رجوی می گویند: شما آن موقع که تانک و توپ و همه گونه سلاح با همۀ پشتیبانی یک کشور و دولتی همچون رژیم صدام با ماهانه سه میلیون بشکۀ نفت به علاوۀ پولهای میلیونی نقد داشتید و با آن قیام مردمی که بهانۀ نبودن آن را می آوردید نتوانستید ما را برهانید حالا با سیما و تلویزیون می خواهید ما را آزاد کنید، خوب، اگر با حرف و تبلیغ و راه سیاسی می شد ما را آزاد کنید پس چرا از اول این کار را نکردید؟ و دیگر چه نیازی به اینهمه به هدر و به کشتن دادن بهترین نیروها و نسل بالندۀ این ملت بود؟!
آخر خودتان که خوب می دانید منبع پول و درآمد سازمان کجاست؟ اگر نمی دانید از فرزاد (احمد افشار) و شریف (مهدی ابریشمچی) که من و آنها وقتی در روابط سازمان بودیم با اسناد و نامه هایی که ترجمه می کردیم دیدیم که صدام در دیدار مسعود رجوی با او در شهریور سال ۷۹ (سپتامبر سال ۲۰۰۰) سهمیۀ سازمان از نفت عراق را از روزی ۷۰ هزار بشکه در روز به روزی صد هزار بشکه افزایش داد (۳ میلیون بشکه در ماه به ارزش بیش از ۹۰ میلیون دلار در ماه به قیمت نفت در آن موقع) به علاوۀ میلیونها بشکه در مواقع اضافه تولید از محل یادداشت تفاهم بین المللی نفت در مقابل غذا که به صورت کوپن به خارج عراق منتقل و توسط تشکیلات سازمان در خارج به فروش می رفت. نامۀ ستاد مالی سازمان به وزیر نفت عراق در مهر ماه سال ۸۱ (اکتبر ۲۰۰۲) را مبنی بر درخواست تحویل سهمیۀ ۶ ماه آیندۀ سازمان از نفت عراق به صورت یکجا به علت وجود تحلیلهای بین المللی مبنی بر احتمال شروع جنگ در ۶ ماه آینده یعنی مقدار ۱۸ میلیون بشکه نفت با تیتر «درخواست ۱۸ میلیون بشکه نفت سهمیۀ ۶ ماه آینده» من خودم ترجمه کردم که به علت مخالفت اولیه وزارت نفت با پرداخت یکجای این مقدار شخص مسعود رجوی ناچار به انجام ملاقاتهای مکرر با وزرای نفت و صنایع و اطلاعات عراق شد (که فیلم یکی از این ملاقاتهای ضبط شده توسط مخابرات عراق بعد از سقوط صدام حسین افشا و علنی شد که اکنون در یوتیوپ موجود است و موضوع ۱۸ میلیون بشکه در آن مطرح و بحث و مجادله و بلکه مجامله می شود) و سرانجام توانستند کوپنهای سهمیۀ ۶ ماه از نفت عراق یعنی ۱۸ میلیون بشکه را یکجا شش ماه قبل از شروع جنگ و حملۀ آمریکا از دولت وقت عراق بگیرند تا بتوانند قبل از بسته شدن راهها و عدم امکان خروج از عراق و افت و محدودیت فروش و قیمت نفت عراق در نتیجۀ جنگ کوپنهای مذکور را به دفاترشان در اروپا منتقل کرده و در بازارهای جهانی بفروشند. همه ساله هم مسعود رجوی در روز ۱۴ ژوئیه در پیام تبریکش به صدام حسین به مناسبت سالگرد روی کار آمدن حزب بعث در عراق که من خودم آن را به عربی ترجمه می کردم از صدام حسین خواستار افزایش سهمیۀ نفت سازمان می شد.
این همان منبع درآمد میلیاردی و تمام نشدنی رجوی با سرمایه گذاریهای کلان آن در اروپا و آمریکا و حتی کشورهای عربی از جمله خود عراق در کارخانه ها و هتلها و سینماها و رستورانها و شرکتها و بانکهای خصوصی توسط افراد و شرکتهای پوششی است که امروز نیز توسط مریم رجوی علاوه بر خرج کاخ پاریسی و لباسهای صد مدلی و جراحی چهرۀ خود برای جوان نمایی و «تابان» شدنش میلیون میلیون صرف هزینۀ برگزاری کنفرانسها و مهمانیهای آنچنانی در اروپا و آمریکا با پرداختهای کلان به سخنرانان از مقامات جنایت پیشۀ سابق سیا و امنیت و ارتش و دولتهای پیشین آمریکا از طریق شرکتهای لابی سازی و صرف آگهی های پرهزینه تبلیغاتی در مطبوعات آمریکا و اروپا و عراق و تلویزیونهای آمریکا و خرید هزاران وکیل و پارلمانتر اروپایی و آمریکایی و دهها مزدور عراقی برای نگهداشتن هرچه بیشتر اسرای فرقۀ خود در قید اسارت و جلوگیری از فروپاشی تشکیلات سرکوب و شکنجه و به کشتن دادن و تباه کردن هرچه بیشتر وقت و عمر بهترین جوانان و نیروهای کارآمد مردم ایران می گردد.
بدینگونه می بینیم که تمامی ادعاهای رجویها و دستگاهشان مبنی بر کمک مالی مردم ایران و تمامی ترفندهایشان مبنی بر جمع آوری کمک مالی برای سیمای مغازلت آمریکایی و اروپایی و دروغ و فریبشان و دیگر برنامه هایشان برای سرکیسه کردن ایرانیان در این رابطه تا کجا پوشالی و برای لاپوشانی کلان غارت نفت عراق و توجیه و سفیدسازی هزینه های میلیونی شان برای کنفرانسهای مأموران سی آی ای و ارتشیان جنایتکار آمریکا می باشد تا به خیال خام خود سر ایرانیان و دنیا کلاه بگذارند و بگویند منبع اینهمه درآمد ما همین است و بس یعنی جمع آوری کمکهای مردمی همچون فاز سیاسی و تا سالهای قبل از انتقال به عراق!! در حالیکه همگان تغییر وضعیت و فرق بین شرایط سی و اندی سال پیش و اکنون را به خوبی درک می کنند و می دانند که دیگر از آن پایگاه و حمایتها و کمکهای مردمی سالهای نخستین بعد از انقلاب خبری نیست و به همین دلیل آن موقع و تا سالهای ۶۵ و۶۶ از اینهمه ولخرجی های امروز یعنی برگزاری جشنها و مهمانیهای پرهزینه در هتلهای چند ستاره و استخدام لابیها و وکلای میلیونها دلاری وو… هم خبری نبود برای اینکه هرگز فقط ازمحل کمکهای مردمی نمی توان از عهدۀ اینهمه هزینه ها برآمد، لذا می توان از رهبران فرقۀ رجوی پرسید اگر صرفا با کمکهای مردمی می توان اینهمه هزینه های میلیونی را تأمین کرد پس چرا آن موقعها در ایران و خارجه از این فعالیتهای پرخرج و خاصه خرجیها و پرکردن جیب سردمداران سابق آمریکا و اروپا و نمایندگان پارلمانها و جشنها و سورچرانیها نداشتید؟!!
 اما در مورد این تماسها که در برنامۀ به اصطلاح همیاری به ادعای خودشان از ایران گرفته می شود همۀ ما جداشدگان از سازمان که در اشرف بودیم می دانیم که این تماسها جعلی و از خود ستاد داخله در سازمان در عراق و خارج صورت می گیرد و شاهد بودیم که به افرادی در اشرف دستور می دادند به عنوان یک ایرانی در یکی از شهرهای ایران که فرد اهل آنجا بود با برنامۀ همیاری سیما تماس بگیرد و تعهد ارسال فلان مقدار پول و یا طلا و جواهرات بدهد!! و الا هیچ ایرانی اصطلاحات «شیر همیشه بیدار» و «تضاد مقاومت را باید حل کرد» و«پشت سیاج اشرف» (در حالیکه کلمۀ سیاج عربی است و فقط در عراق و در میان افراد سازمان گفته می شود و فارسی آن نرده می باشد) وو… را که فقط در اشرف و در سازمان مصطلح می باشد به کار نمی برد.
 پولها و زندگی اکثر هواداران در خارج را هم خود سازمان تأمین می کند یعنی بر عکس ادعای سران فرقه، این سازمان است که به آنها پول می دهد نه آنها به سازمان و سیمایش!!. من خودم در ۲۵ سال پیش هم که در فرانسه بودم شاهد تأمین مالی زندگی بسیاری فعالان و هواداران سازمان که داخل تشکیلات نبودند توسط سازمان بودم و این را به خوبی می دانم. بنابراین نمایشهایی این چنینی هدفی جز تبلیغ و دود و دم «حمایت مردمی» و«پایگاه مردمی» راه انداختن و لاپوشانی دولارهای نفتی صدام و بی پایگاهی و انزوای شدید این فرقه در میان ایرانیان داخل و خارج کشور و تمام نیروهای اپوزیسیون ایرانی ندارد…
قربانعلی حسین نژاد
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا