یاد ماندها – قسمت هفتم

این عکس مرا به خاطرات های تعریف شده آقای رمضان برد که برایم میگفت موقعی که خواهر مریم مرا صدا کرد، دست وپایم را گم کردم.
به این خاطر که ترس داشتم تا حالا که درتشکیلات نافرمانی کردم درآن جمع از من حساب رسی کنند ومن هم تلاش کردم خودم را بدون استرس نشان دهم اولین نفر بودم که به پشت میکرفون رفتم.
وقتی حسین مدنی، حسین ابر، احود وشاق و افشین آمده و ومرا احاطه کردند ترس بیشتری ورم داشت. بعداز چند دقیقه همه چیز به هم خورد!
من این عکس را از کامنتهای یکی از بچه ها برداشتم.
یاد آقای رمضان افتادم که این داستان را تعریف کرده بود به همین خاطر خواستم خواننده های عزیز بدانند که این عکس نشانگر یک دادگاه بود که مریم رجوی در کمپ باقرزاده وبدیع زادگان براه انداخت تا اینکه شخصیت ها را درآن کمپ های با دیوارهای بلند، خرد کنند.
آری من دادگاه رمضان را با این عکس بیاد آوردم. به گفته خودش اگر آن چهار نفر که من با علامت قرمز مشخص کردم نبود رمضان را درآن جلسه اول می کشتند.چون به انقلاب مریم تن نمی داد.بهمین خاطر به ایشان هم مسئولیت نمی دادند که درس عبرتی برای بقیه باشد.
اگر چه رمضان اهل کار است اما اگرکسی با انقلاب فرقه گری مریم رجوی همراه نباشد، میبایست مانند یک برده  با اوبرخورد کرد تا ایشان را به طرف انقلاب مریم آورد.
رمضان آن مراحل را طی کرده بود که درآخرین مرحله این فشارها که همان نشست های طعمه بود که دادگاهی می شدند ودرآن  دادگاه با اشاره نسرین  ویا میدان دارهایی شبیه محمد اقبال ها که فقط بلد بود میدان رابا با فحشهای ریگی گرم کنند، حکم صادرمی شد!
حتی حالاهم این شخص (محمد اقبال) درنوشته های خود فقط یاوه گوی میکند واساساً اندازه یک عدس هم تحلیل سیاسی بلد نیست.
آری این عکس شروع یک دادگاه درتشکیلات فرقه رجوی را نشان میدهد.
اگر چه امروز رمضان درلیبرتی می باشد ولی او همیشه دریاد بنده خواهد ماند.
چرا که بارها  درمیدان مین ها برای  حفظ سلامتی خودمان همیشه به من تذکر می داد که این جان برای این روزهای کشکی نیست که دستور دادند اجرا کنیم وشاید بهتراز ما برای مردن را پیدا نکردند اگر برای حرف زدن بود مجالی بما نمیدهند ودرعوض دراین میدان مین هر لحظه مرگ تهدید مان کند!
سرانجام آن دادگاه این بود که رمضان  ناچار یا شاید موفق شد، حکم اعدام را به توهین وبه شنیدن فحش های آبدار ودریافت " تف های زیاد " تبدیل کنید.
او حالا چه میکند؟
برمن معلوم نیست وامیدوارم به کمک خانواده ها وافشاگری جدا شده ها، عاقبت بخیر شود.
سیروس غضنفری
عضو منتقد سازمان مجاهدین خلق
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا