یک بستر و یک رویای رجوی فاجعه آمیز بود وپند گرفتنی!

جمشید پیمان یکی از مریدان پرنویس رجوی است و این بار، دلواپس ازحضور مردم درانتخابات، قلم بدست گرفته و مطلبی با نام " یک رؤیای امپرسیونیستی، یا یک بستر و سه رؤیا "؟ تهیه کرده ورسانه های مجازی رجوی هم آنرا انتشار داده است!
ما با دوقسمت از نوشته ی ایشان که به رقابت های جناح ها میپردازد، توجهی نکرده و تنها برتذکر این نکته بسنده میکنیم که اتفاقا وجود این رقابت و تنوع، میزان مشارکت مردم را بالا میبرد و اینطور نمیشود که شبیه انتخابات صدام باشد با پیروزی 99درصدی او!
اما لازم دیده شد که به حرف های این مقاله نویس وتحلیلگر؟! رجوی درمورد اپوزیسیون غیر وابسته به رجوی، نگاهی انداخته باشیم:
"… رؤیای سوم ــــ بخشی از کسانی که خود رامخالف رژیم آخوندی می نامند و اغلبشان هم چنین می نمایانند که یا جمهوری خواه اند و یا سفت و سخت طرفدار حقوق بشر، به اندازه همین خامنه ای و رفسنجانی و خاتمی و روحانی،از مردم می خواهند که در انتخابات مطلوب رژیم جمهوری اسلامی و باند های داخلی آن شرکت کنند و به کاندیداهای مورد نظرشان که در سبد شورای نگهبان قرار دارند، رای بدهند! و هر چه بیشتر، مطلوب تر! این طوایف هم برای حقانیت بخشیدن به کارشان همواره از دو استدلال بهره برده اند: ـــاستدلال اول اینکه درست است ما مخالف نظام جمهوری اسلامی هستیم ولی اگر الان این نظام سرنگون شود اولا چه چیزی جای آن را خواهد گرفت و ثانیا مگر شما اوضاع عراق و لیبی و مصر و و افغانستان و سوریه را نمی بینید؟ اگر رژیم جمهوری اسلامی حذف شود، وضع ایران هزاران بار وخیم تر خواهد شد. پس ما مخالفان این نظام علی رغم میلمان، برای جلوگیری از وخیم تر شدن اوضاع، با همین رژیم مماشات می کنیم و برای مطالباتمان که در صدرش حذف ولی فقیه و حکومت دینی است، در چارچوب قوانین همین نظام که اساسش بر ولایت فقیه و حکومت دینی است،به مبارزه خود ادامه می دهیم "!
البته اکثریت مطلق این دسته هایی که جمشید پیمان ازآنها نام میبرد، جزء " تحریمی ها " هستند وای کاش این مرید رجوی بطور شفاف می نوشت که هدفش کدام گروه است که ما ازوجود ان بی اطلاع هستیم!
اگر این دستجات اپوزیسیون موهوم و مورد خطاب باند رجوی، واقعا هم گفته اند که درشرایط فعلی، جمهوری اسلامی آلترناتیو ندارد واگر سقوط کند، بدست نیروهای خارجی انجام خواهد شد و نتیجه ای مانند لیبی، عراق و… حاصل خواهد شد، پیر بیراهه که نرفته اند و بلکه حق با آنهاست.
اگر چنین جریانی با تعریفی که ازان کردید، برانداز نبوده و میخواهند با استفاده ازظرفیت های قانونی ایران – ولو به هرمقدار کم – فعالیت کنند، کاری اصولی انجام میدهد ودراین مورد شماهستید که فرقی بین مخالف وبرانداز نمی بینید وفکر میکنید که مخالف باید برانداز هم باشد لزوما!
برای اینکه درافکار فرقوی شما همه چیز سیاه و یا سفید است!!
جمشید پیمان  مینویسد:
" ـــ و استدلال دیگرشان اینکه چون خشونت فقط منجر به خشونت می شود، پس برای جلوگیری از افتادن در دور باطل حذف خشونت از راه خشونت، ما برای ابراز مخالفت با این نظام ـــ در اینجا به روی خودشان نمی آورند که حاکمیت آخوندی در برابر مردم ایران هیچ منطقی جز منطق خشونت آنهم در شدید ترین و زشت ترین وجه و توام با حبس و شکنجه و اعدام،را نه می شناسد و نه حاضر است وارد مناسباتش کند ـــ از انجام هر عمل غیر مسالمت آمیز اجتناب می ورزیم و برای پیشبرد اهدافمان، فعالیت هایمان را در حد خواست های باند های درون نظام و وفادار به نظام تقلیل می دهیم.و بر پایه مغالطه هائی از این دست است که همه را به شرکت فعال در انتخابات مجلس ملایان و مجلس خبرگان ملائی، دعوت می کنند ".
شاید این دسته ی موهوم بدرستی درک کرده اند که سرنگونی یک نظام و سرکار آوردن سیستم دیگر کار مردم است ودراین میان، احزاب تنها نقش کمک کننده دارند و وصی وقیم مردم نیستند وتنها زمانی موفقیتی بدست میآورند که مردم به درستی برنامه های آنها اعتماد پیدا کنند.
بنظر میرسد که جریان مورد تهاجم شما، معتقدند که مردم آماده ی دست زدن به خشونت نیستند و بنابراین دراین وادی وارد نمیشوند واگر اینطور است کار خوبی میکنند.
واقعیت این است که درجریان عدم اقبال عمومی، شورش های کور بنفع ارتجاعیون و اربابان خارجی شان است. بخصوص اینکه توازن نیرو درحال حاضر بنفع احزاب اپوزیسیون غیر برانداز وناوابسته نیست وطبیعی است که آنها نخواهند ازاین ترقه بازی های مورد رضایت وحمایت شما حمایت کنند.
دیگر اینکه این هموطن، هنوز به  موقعیت احزاب بشکل کلاسیک وقرن بیستمی آن نگاه میکند و ازنقش شبکه های اجتماعی که بعضا بهتر ازاحزاب عمل میکنند، اطلاع درستی ندارد!
وحید
 

خروج از نسخه موبایل