با وجود اشخاصی مانند آقای محمد قرایی،برای درک ماهییت فرقه ها احتیاج زیادی به مراجعه به منابع و مستندات نیست!
کافی است وقت اندکی برای خواندن نوشته های او که به وفور دررسانه های رجوی منتشر میشود، اختصاص داد ودانست که پدیده ی " فرقه" چیست و فرقه ی رجوی ازچه قماشی است!
اینجانب که علاقه ای به تحقیق درمورد فرقه ها دارم، این خوش شانسی را داشتم که توانسته ام با نام ونوشته های این قلم بدست شوریده ی رجوی آشنا شده وبا کمترین دردسر، به کنه قضایای مورد تحقیق ام دست پیدا کنم!
نامبرده درقسمتی از نوشته ی بهاری؟! اش که نام " درآستانه بهارطبیعت وبهاران آزادی مردم ایران "! برآن گذاشته، آورده است:
"…هنوزهم پژواک گرم و تاثیرگذار صدای شهید قهرمان علی صارمی، از برجسته ترین زندانی سیاسی تاریخ معاصرایران درخاک پاک خاوران بگوش میرسد که فروتنانه گفت: تنها راه نجات ملت ایران حمایت ازمقاومت ومجاهدین خق ایران است."علی آقا"جان پاک برسراین آرمان نهاد وجاودانه شد ".
اینکه فردی بنام علی صارمی کدام اثر اجتماعی- سیاسی را به یادگار گذاشته وچه سهمی درتئوریزه کردن وعلمی نمودن مبارزات مردم برجای گذاشته تا براثر آن بتوان اورا یکی از برجسته ترین؟؟!! زندانیان سیاسی تاریخ معاصر ایران نامید، سئوالی است که آقای قرائی باید بدان پاسخ دهد ویا قبول کند که بخاطر چندرغاز حقوق دریافتی ازرجوی، به چنین گنده گویی ناهنجاری دست زده وماموری بوده معذور!!
من بدرستی نمیدانم که آیا این قربانی رجوی (صارمی) چنین کلامی برزبان رانده است یانه؟! شاهد این ماجرا چه کسی بوده وبه چه وسیله ای این خبر را به محمد جان رسانده که او با قاطعیت آنرا مورد استناد قرارداده است؟!
اگر این قربانی رجوی واقعا هم گفته که تنها راه نجات ایران… است، خیلی گمراه بوده واحتمالا تیمارستان جای مناسب تری برای او بوده درمقایسه با گورستان!
مگر راه مجاهدین رجوی چه خصوصیات مثبتی دارد که سبب نجات مردم ایران میشود؟!
جز اینکه این راه سه هزارنفری را به بند کشیده و ازآنها موجودات نباتی- جمادی بوجود آورده که طبق برنامه ریزی های مسعود رجوی کم عقل، کارهای خود را بطور اتوماتیک وفارغ از دخالت اراده وعقل انجام میدهند؟!
راهی که انسان را به تسمه نقاله های خودکار تبدیل کند و خلاقیت انسانی درآن مشاهده نگردد، چگونه میتواند مردم 80میلیونی ایران را به آزادی وسعادت برساند؟!
مگر دردنیای اتوماتیزا سیون، احساسی برای آزادی و رهائی وجود دارد؟؟!!
آقای قرائی نوشته است:
" مجاهد اشرف نشان، غلامرضا خسروی که به بیان شیوای "مسعود": "سوگند وفا و خروش مجسم «بیا، بیا» نمونه دیگرازاین ستارگان بود…هموکه گفت: "بودن حق ماست، نه ماندن! پس طوری زندگی کنیم که پس ازمردن همگان بدانند که بودیم".
انسان با بجا گذاشتن آثار علمی – هنری، خدمت به همنوع، کشفیات واختراعات دورانساز و… درخاطره ها میماند و تاریخ عادت ندارد که یادی از امثال قربانیان جهل وجنون رجوی، به نیکی یاد کند ودراین مورد خاص هم حق با آقای قرائی نیست!!
قضاوت تاریخ سخت بی رحمانه است ودر بهترین حالت ازاین نوع انسان ها- فدائیان کم عقل رجوی- بعنوان انسان های متهوری که دیوانه بوده اند، یاد خواهد کرد!!
بازهم بخوانیم:
" چند روز قبل مادر شهیدان، مادرمجاهد عفت شاه آبادی (احمدی) درنواری خطاب به خلق و تاریخ که بخشی از وصیت او میتواند به حساب آید گفت: "وقتی به آسمان نگاه میکنم یک ستاره گنده می بینم ودرکنارش ستارگان ریزه که مسعود را دوره کرده اند. مسعود وهمه مجاهدان درکنارش، شما همگی اولاد منید… خاطرخواهانتان هستم. آخوندها میخواستند مارا ازبین ببرند؛ اما نمیتونند… ما فردا خودمان اخوندهارا میخوابانیم روی زمین…".
ازآنجا که این نوع ادعاها فعلا درقلمرو درک ودانش بشری نیست، متاسفانه به این نوع افراد که چنین حرف هایی میزنند، خواب نما شده میگویند ویا جن گیر ورمال ویا اگر لطف کنند میگویند طرف هوایی شده!!
بازهم:
"…من علیرضا گلیپور دانشجوی دکترای مخابرات و عضو انجمن نخبگان… هوادار سازمان مجاهدین خلق برغم همه شکنجه هایی که شده ام به افشاگری خود علیه برنامه اتمی رژیم برا ی نوشاندن جام زهربه خامنه ای افتخارمی کنم "!
بسیارخوب!
آزادی بیان وعقیده است که این عضو باند رجوی حق اظهار آنرا پیدا کرده است!!
اما بدی کار این است که درقوانین تمامی کشورهای جهان، این کاررا جاسوسی مینامند وقاضی دادگاه هم مانند آقای گلیپور که از حق بیان اندیشه ی خود استفاده کرده، ازحق قانونی اش برای برخورد با این پدیده های انسانی نوظهور، استفاده کرده واز او قهرمانی برای رجوی بسازد!!!!
آقای قرایی، نوشته ی شعارگونه ی خود را با شعارهای زیر به پایان میرساند:
" در آستانه بهار پیروز نود وپنج، به روانهای پاک تمامی شهیدان خلق قهرمان هزاران درود… بر شهیدان زنده و قهرمانان زندان لیبرتی و… درود. بر رهبری پاکباز، هوشیار و بی نظیر مقاومت سترگ مردم ایران بیکران درود. عید برخلق بپاخاسته ایران، بر ستارگان شب کوب، برمادران و پدران داغدار و بر همگی ما مبارکباد "!
این رهبر پاک باز که دراستفاده ازمنابع لذت مشروع ونامشروع، گوی سبقت را ازسلاطین وخلفای تاریخ ربوده است، حالا درکجای جهان ایستاده و مشغول چه نوع پاک بازی است؟! که قرایی ازآن مطلع است؟!
درجا زدن دربیابان های عراق وهیچ کار نکردن وعلاف گیر کردن نیروها، چراباید صفت سترگ را یدک بکشد و آنگاه چه کاریبه صفت غیر سترگ موصوف گردد؟!
آیا این هموطن ما، دچار بیماری خاص بهاری (شیدائی بعد ازافسردگی زمستانی " نشده که اینهمه شوریده وبی محابا حرف میزند؟!
صابر