مریم قجر عضدانلو در برنامۀ نوروزی امسالش که در قلعۀ اورسوراواز فرانسه در انزوای کامل از جامعۀ ایرانیان خارج و حتی فرانسه تنها با تعدادی از افراد فرقۀ خودش برگزار کرد برخلاف معمول سنواتی اش که شعار س = سرنگونی را به عنوان سین هشتم! در سفرۀ هفت سینش برای فریب و یا روحیه دادن و نگهداری بیش از پیش اسیران فکری و جسمی اش در عراق و اندک هواداران پادرهوایش در خارجه می گذاشت؛ در برنامۀ نوروز امسالش دیگر با باز شدن مشت فریبکاریهای او و همسر فراری و ناپدید شده اش حتی برای نیروها و هواداران خودش از این شعار تکراری و مضحکش کوتاه آمده و به جای آن تابلوی س = سرافرازی!! را سر سفرۀ هفت سینش گذاشت.
باید به مریم قجر گفت: از کدام «سرافرازی» سخن می گویی خانم «رجوی»؟! اگر می خواستی واقعیت را بنویسی که خودت و همسرت از همه بهتر آن را می دانید باید می نوشتید س = سرافکندگی؛ و الا:
– آیا شکست مفتضحانۀ بمب گذاریها و جنگ چریک شهری دهۀ شصت که خود رجوی در همان جمع بندی سال ۶۱ به آن اعتراف کرد و لیستی از «نمیدانستیم» های مضحک را برای ما ردیف نمود و بهایش تقویت افراطی ترین جناحهای رژیم و تثبیت حاکمیت آنان و کشاندن هزاران تن از نسل جوان انقلاب ایران به کام مرگ و زندان و شکنجه بود «سرافرازی» است یا سرافکندگی؟
– آیا شکست مفتضحانۀ استراتژی موسوم به «جنگ آزادیبخش» با رفتن به عراق و جنگیدن در کنار یک ارتش و نیروی بیگانۀ در حال جنگ با ایران و ملت ایران و وابسته شدن تا خرخره به بیگانه و دشمن جنگی کشور که خود و همسر غایبت با اعلام گرفتن «استاتوی شهروندان تحت حفاظت آمریکا» طبق کنوانسیون چهارم ژنو و تحویل تمام سلاحهای سبک و سنگین صدامی و عراقی ات به ارتش آمریکا و اعلام رسمی تعهد «نفی خشونت وعدم استفاده از سلاح» که آمریکایی ها از شما گرفتند و به صورت یک کارت و با امضای تک تک ما ها گفتید که در اشرف باید همیشه در جیبمان داشته باشیم!! و… رسما و علنا همه جا به این شکست اعتراف کردید و رهبر و همسرت مسعود رجوی از مخفیگاهش به ما پیام داد که حتی حاضریم «دامن زنانه» هم بپوشیم، «سرافرازی» است یا سرافکندگی و بلکه ذلت و خواری و زبونی؟
– آیا شکست مفتضحانه در عملیات موسوم به «فروغ جاویدان» و به کشتن دادن نزدیک دو هزار از بهترین جوانان ایران از داخل و خارج کشور با فریب مضحک «فتح تهران» در یک روز و عقب نشینی و در گل و لای اشرف و لیبرتی ماندن تا امروز؛ «سرافرازی» است یا سرافکندگی؟
– آیا تبدیل کردن «رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی ایران»!! به «پناهجویان» و «درخواست کنندگان پناهندگی» از کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد و حتی از مالکی نخست وزیر عراق و اعلام رسمی تغییر نام «قرارگاه» اشرف به «شهر» اشرف و تعطیل کردن نشریۀ هفتگی «مجاهد» با عقب نشینی رسمی و علنی از تمام شعارهای «سلاح ناموس مجاهد خلق» و «بازوی مسلح پرتوان و پر اقتدار» و«فراخوان به خدمت زیر پرچم در ارتش آزادیبخش»!! و… و جایگزین کردن آن با شعار«حفظ امنیت زندانیان لیبرتی»!! «سرافرازی» است یا سرافکندگی؟
– آیا درخواست رهبر و همسرت مسعود رجوی از رژیم مبنی بر اینکه به خود او و «اشرفیان» در یک اردوگاه زیر نظر سازمان ملل پناه و امان بدهد تا به مبارزۀ مسالمت آمیز و سیاسی با آزادی بیان بپردازند!! «سرافرازی» است یا سرافکندگی و غلط کردم گویی؟
– آیا نامه نگاری همسر در سوراخ موش گمنام خزیده ات مسعود رجوی به مقامات ایرانی خبرگان با سلام به آنها و عقب نشینی و توبه اش از شعار «مرگ بر فلان و بهمان و…» و «حقیر» و «احقر» خواندن خود در قبال آنان و… «سرافرازی» است یا سرافکندگی؟
– آیا تغییر یواشکی شعار «سرنگونی» به «تغییر» در تبلیغات خارجی «سرافرازی» است یا سرافکندگی و ندامت و غلط کردم گویی؟
– آیا تخلیۀ اشرف به عنوان «کانون نبرد استراتژیک»!! و تحویل آن به سپاه بدر! با به کشتن دادن صدها نفر در ده سال اخیر و معلول و مجروح شدن هزار نفر به اعتراف خودتان و سرانجام تن دادن به انتقال به «زندان» لیبرتی به تعبیر خودتان که باز به اعلام خودتان به «قتلگاه» تبدیل شد، و عقب نشستن از آنهمه شعر و شعارهای گوش خراش «چو اشرف نباشد تن من مباد»! و«اشرف اشرف شهر شرف»! و «کوه اگر بجنبد اشرف ز جا نجنبد»!! «سرافرازی» است یا سرافکندگی؟
– آیا وادار کردن بیهودۀ صدها تن از بیچاره های زندانی در لیبرتی به اعتصاب غذا و سرانجام عقب نشینی و اعلام پایان آن به بهانۀ مسخره و موهوم «حکم دادگاه اسپانیا مبنی بر دستگیری مقامات عراقی»!! «سرافرازی» است یا سرافکندگی؟
– آیا «محکوم کردن ترورهای داعش در پاریس» بعد از آنهمه تعریف و تمجیدهایتان از داعش با عناوین «انقلابیون موصل» و«عشایر انقلابی عراق»؛ «سرافرازی» است یا سرافکندگی؟
– وووو آیا انواع شکستها و رنگ و جبهه و موضع و تابلو عوض کردنها و غلط از آب در آمدن تحلیلها و پیش بینی ها و… دیگر که این مقاله گنجایش همۀ آنها را ندارد و سرانجام هم آیا خود همین تغییر رسمی و علنی یکی از هشت سین سفرۀ نوروزی خصوصی تان! از سین سرنگونی همه ساله و سی اند ساله!! به سین سرافرازی!! «سرافرازی» است یا سرافکندگی؟
پس خانم «رجوی» یعنی همان مریم قجر عضدانلو! فریبکاری و دجالی متوهمانه با توهین به شعور مردم را بس کنید و از همین حالا سرتان را به زیر انداخته و شعر و شعار توخالی ندهید تا دیگر مجبور نشوید از همین شعار و سین جدید هم که تنها برای سرخ نگه داشتن صورتهای بی رگ و زرد شده تان با سیلی واژگان نیروفریب و هوادار نگهدار نوشته و اعلام می شود روزی عقب نشینی کرده و دنبال سین جدیدی بگردید که آن وقت یقین دارم هیچ سینی جز «سرافکندگی» یا «سرکشیدن جامهای زهر پیاپی» و یا سرانجام «سوختن و سقوط و سرنگونی تمام عیار» کل دم و دستگاه فرقه تان پیدا نخواهید کرد!…