آقای علی اردلانی که بعد از 25 سال اسارت مطلق، در سال 1392 از فرقۀ منحوس رجوی جدا شد شواهد و خاطراتش همچون جعبۀ سیاه هواپیما حاوی اطلاعات و جنایت های زیادی از فرقه می باشد که در مورد این حادثه چنین میگوید:
قبل از ۱۹فروردین بارها دولت عراق پیام و تذکر داده بود که برای اینکه بتوانند کمپ اشرف را در کنترل داشته باشند باید به داخل کمپ تردد داشته باشند و ایستگاه پلیس داشته باشیم. سازمان به هیچ عنوان حاضر نبودند در این رابطه همکاری کنند.
صبح روز 19 فروردین نیروهای عراقی به قصد نفوذ به داخل کمپ اشرف و عقب راندن نیروها به داخل مقرات خودشان تهاجم را شروع کردند. تا نزدیکی ظهر هیچ زنی در کشته شدگان وجود نداشت فقط مردان کشته می شدند. در یک محل درگیری که کنار ایستگاه برق اشرف بود زنان یک دیوار گوشتی به طرف مقر ۴۹ درست کرده بودند تا نیروهای عراقی به سمت مقر ۴۹ نروند (مقر ۴۹ مقر فرماندهی فرقه رجوی که تمامی سران در انجا مستقر می شدند. لانه مسعود رجوی هم در همانجا بود که قدیم ها در آن زندگی می کرد البته در آن روز در مقر ۴۹ این محل سمبلیک برای آنها مهم بود یعنی مهم جلوه می دادند) این دیوار گوشتی توسط زنان و دختران جوان تشکیل شده بود البته طوری وانمود می کردند که رجوی در ۴۹ است و غافل از اینکه آقا سالیان قبل فرار را بر قرار ترجیح داده بود و طوری زوزه می کشید که نفرات بیچاره فکر می کردند رجوی کنار انهاست. که این هم از شیادی مسعود رجوی هست که می خواهد نشان بدهد که در کنار نیروها در عراق هست.
از طرف دیگر در بین این زنان تعدادی از مردانی را قرار داده بودند که مجهز به انواع تیرکمان و کوکتل مولوتف بودند و جالب این بود که 2 روز قبل از درگیری کوکتل مولوتف و فلاخن ها آماده شده بود.از بین زنان سربازان عراقی را مورد تهاجم قرار می دادند و سنگ باران می کردند. به سمت نیروهای عراقی مواد آتش زا پرتاب می کردند، از قبل هم این طور توجیح کرده بودند ودر ذهن نیروها جا انداخته بودند که سربازان عراقی به زنان تهاجم نمی کنند. در این محل یک سرباز جوان عراق کشته شد،تا قبل از واقعه سربازان از درگیر شدن با زنان پرهیز می کردند. با کشته شدن این سرباز، بقیه سربازان با زنان درگیر شدند.
نکته مهم: تا ظهر ۱۹ فروردین هیچ زنی در بین کشته شدگان وجود نداشت سپس طی یک دستور مشخص و هدایت تعدادی از زنان با یکسری حرکات ودرگیری فیزیکی با سربازان عراقی، باعث شدند تعدادی از دختران جوان کشته شوند. که دختران عبارتند از: صبا هفت برادران، مرضیه پورتقی، فاطمه مسیح، مهدیه مدد زاده،انسیه رخشانی،شهناز پهلوانی، فائزه رجبی، نسترن عظیمی. تماما اینها از دختران جوان بودند، هیچ کدام از افراد باسابقه یا فرماندهان نبودند. تماما افراد جدید بودند که بعضا هم مسئله دار بودند.
روزهای بعد از 19 فروردین در نشست ها طبق فرمانی که از بالا اومده بود یقه مسئولین مرد را گرفته که چرا فرار کرده اید وبیشتر مقاومت نکرده اید؟ وقتی مسئولین جواب می دهند که افراد دست خالی بودند و با دست خالی در مقابل زرهی و گلوله نفرات نمی ایستادند. گفته می شد که می بایست می ایستادید و بیشتر کشته می دادید،حتی گفته بودند که در ۱۹ فروردین اگر ۵۰۰ نفر هم کشته می دادیم باز ما پیروز میدان بودیم، ارزش آن را داشت و 19 فرودین با این شهدای که ما تقدیم کردیم باعث شد که ما بیمه نامه اشرف را بدست بیاوریم که نه تنها دولت عراق بلکه هیچ کسی نتواند در اشرف به ما چپ نگاه کند.در حالی که شاهد بودیم که یک ونیم سال بعد چگونه به ذلیل ترین وخوارترین شکل از اشرف بیرون انداخته شدن، آن هم با کشتن دادن ۵۴ تن دیگر که اکثرا از سران و فرماندهان بودند.و به این شکل کمپ اشرف به زباله دان تاریخ رفت. ادامه می دهد که ما هم دنبال آن بودیم و هدف این که ما شهید های بیشتری تقدیم کنیم.انچه باید روشن شود و مختصرا بعنوان جمعبندی به ان اشاره کنیم. این است که رجوی اگاهانه و صرفا بخاطر حفظ تشکیلات جهنمی اش و نعل وارونه زدن و ایجاد بلوا در اروپا و امریکا خودش عامل و باعث و بانی از درگیری ها بود و الا بر اساس چه منطقی قرارگاه اشرف را جدای از خاک عراق می دانست و حتی در رابطه با پرواز هلی کوپتر های عراقی ؛ اطلاعیه می داد که هلی کوپترهای عراقی به اسمان اشرف تجاوز کردن که باعث خنده مرغ پخته میشد.بهر حال حاصل این درگیری ریختن خون چند ده نفر از اسیران نگونبخت بود که اشرف انها را طعمه مرگ کرد که بتواند چند صباحی بیشتر با خون این بیگناهان ارتزاق کند و مریم قجر هم با خیمه شب بازی مجلس ختم و یادبود برگزار کند و در کاخ خودش فقط می تواند قاب عکس این عزیزان را اضافه کند.
شرم و ننگ بر چنین رهبرانی که جان کثیف خودشان را در بردند اما اعضا را گوشت دم توپ کردند. و جالب تر اینکه رجوی خائن خودش را با امام حسین مقایسه می کند و مدعی است که سردار عاشوراست. تف به این بی شرفی که تاریخ را هم تحریف کرده است. بهرحال این خلاصه ای بود از جنایت سازمان یافته رجوی و ریختن خون چند ده نفر ادم بی گناه که می خواهند به حیات ننگین خودشان ادامه بدهند.
بیژن