نامۀ آقای مصطفی محمدی به صافی الیاسری قلم به مزد فرقۀ رجوی

به دنبال اوجگیری نامه نگاریهای خانواده های اسیران فرقۀ رجوی از ایران و خارج به کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد و به مقامات عراق و آلبانی و انتشار برخی این نامه ها در سایتهای معروف و معتبر عراقی فرقۀ رجوی به شدت به دست و پا افتاد تا تأثیرات این نامه ها در دولت عراق و نهادهای بین المللی در آن کشور را خنثی کند. فرقۀ رجوی برای این کار دست به دامن قلم به مزد عراقی قدیمش به نام صافی الیاسری شد که مقاله ای در سایت «صوت العراق» که نامۀ خانم ماه منیر ایران پور به نخست وزیر عراق را منتشر کرده بود منتشر کرد. الیاسری در مقاله ای ادعای پاسخگویی به نامۀ خانم ماه منیر ایران پور را کرده بود با انواع تهمتها و دروغهای رجوی ساخته و با همان یاوه های همیشگی فرقۀ رجوی علیه جدا شدگان و خانواده های اسیران و باقی ماندن آنان در جهنم عراق و مشخصا دروغها و یاوه سرایی های فرقه علیه خانم ایران پور و علیه آقایان قربانعلی حسین نژاد و مصطفی محمدی. در پاسخ به این مقاله خانم ایران پور نامه ای مفصل و مستدل به سایت «صوت العراق» نوشت که در آن سایت انتشار یافت.
همچنین آقای حسین نژاد نیز در پاسخ به مقالۀ صافی الیاسری یادداشتهایی به عربی نوشت که زیر همان مقاله در همان صفحۀ «صوت العراق» انتشار یافت.
آقای مصطفی محمدی پدر سمیه محمدی اسیر فرقۀ رجوی در کمپ این فرقه در آلبانی نیز نامه ای در پاسخ به آن مقالۀ صافی الیاسری نوشتند که در زیر می خوانید:
آقای صافی الیاسری
مقاله تان در ۲۱ ژانویه ۲۰۱۶ در سایت صوت العراق را خواندم مایلم توضیحاتی را برای خوانندگان ان سایت اعلام کنم زیرا خود شما از واقعتیها کاملا اگاه هستید ولی متأسفانه أن را نادیده می گیرید. بدلیل اینکه شما چند سال در هتل اشرف همراه با خانواده تان مهمان رجوی بودید. و بنوعی نمک گیر گروه تروریستی و غیر دمکراتیک ضد ایرانی مجاهدین بوده اید. البته درسنت عرب، پشت کردن به نان و نمک قبیله ای، نکوهیده است و من هم در این مورد معتقدم که به سنت عربی خود پای بند هستید!!.
اینکه سمیه دخترم ۳۶ساله می باشد یک واقعیت است اما همه واقعیت نیست. زیرا سمیه را وقتی که ۱۷ ساله بود برای زیارت قبر خاله شهیدش (حوریه حمزه دولابی) به عراق فرستادم.
به عنوان یک عضو فعال مجاهدین در تشکیلات کانادا و امریکا، به رجوی اعتماد تمام داشتم. بنابراین هر گز ذره ای هم گمان نمی بردم که تشکیلات رجوی که زمانی در کنار مردم ایران برای ازادی و استقلال ایران علیه دیکتاتوری می جنگید، خود در کنار دیکتاتوری مانند صدام قرار بگیرد و خود دیکتاتوری دست نشانده شود. مسعود رجوی با نیرنگ و دروغ ده ها نوجوان پاک وبی آلایش سیاسی مانند سمیه و محمد (برادرش) را در اشرف نگه داشت تا با سوزندان موقعیت شهروندی انها را برای همیشه در اسارت خود دراردوگاه هایی که بشدت کنترل فکر و روح این جوانان و دیگر اعضا را دارد، نگه دارد و انها را به شهروندانی بی هویت و بدون پاسپورت و با برچسب تروریستی که هیچ یک از کشورهای ازاد دنیا حاضر نیست انها را به پناهندگی بپذیرد، تبدیل کند.
شما نوشته اید با سمیه من، دختر در اسارتم، شخصا گفت و گو کرده اید، شما که می گویید روزنامه نگار و نویسنده و محقق هستید چگونه به خودتان اجازه می دهید بدون اینکه تلفن را بردارید و چند دقیقه هم مستقیم با من به عنوان پدرش و یا برادر و خواهر و یا مادر سمیه صحبت کنید. چرا فقط با یک طرف قضیه صحبت کرده اید و از این رو یک طرفه قضاوت کرده اید؟.
این قضاوت یکطرفه شما مانند قضاوت صدام در جنگ امریکا علیه اشغال کویت بود که باعث نابودی ارتش عراق و کشته شدن هزاران ارتشی بخاطر بی خردی و جاه طلبی صدام شد.. جنگی که مردم عراق فکر می کردند ارتش عراق به رهبری صدام حسین مقاومت های قهرمانانه ای کرده است. زیرا مردم عراق در دوران صدام ازادی رسانه و بیان نداشتند همانگونه که مسعود رجوی اجازه نداد ازادی رسانه و بیان در اردوگاه اشرف برقرار شود تا اعضا از واقعیت انچه که در دنیا می گذرد با خبر شون..
اقای صافی من این را قبلا از رجوی پرسیده بودم اما هیچگاه پاسخی نگرفتم.
اینک از شما می پرسم این چه تشکیلاتی هست که دران افرادش نه به اینترنت دسترسی دارند و نه به تلفن همراه؟، چیزی که الان چوپانهای عراقی و چوپانهای همۀ دنیا در چراگاه هم با خود دارند. راستی چرا شما با من تماس تلفنی نگرفنید؟، در اشرف تلفن نبود یا به شما اجازه ندادند که تحقیقتان دوطرفه باشد؟
این چه تشکیلاتی است که اعضای آن ایمیل ندارند.
اعضای داخل اردوگاه حق تماس با خانواده هایشان را ندارند؟ شما نوشته اید فرزندان و عزیران خانواده های دم در لیبرتی قبلا به کشورهای دیگر منتقل شده اند.
 شما که روزنامه نگار ومحقق و نویسنده هستید، لطفا یک نمونه از سایت های گوناگون رجوی را به من نشان بدهید که اسامی افرادی را که در اردوگاه اشرف و یا لیبرتی بو ده اند را منتشر کرده باشد؟!!
یک نمونه نشان بدهید که سایت رجوی ان دسته از اعضایش را که به آلبانی توسط سازمان ملل فرستاده شده است، اطلاع رسانی کرده باشد. بنابراین هیچ کسی از آن خانواده ها نمی داند عزیزش داخل اسارتگاه لیبرتی هست یا نیست؟ این تقصیر چه کسی است؟ مسولیت اطلاع رسانی با کیست؟ آیا حداقل وظیفه اخلاقی یک تشکل سیاسی اطلاع رسانی شفاف نیست؟
بنظر می اید شما هم پاسخی به این سوالات نداشته باشید، زیرا خودتان می دانید واقعیت چیزدیگری است. رجوی می خواهد از فروپاشی فرقه اش جلوگیری کند.
شما خوب می دانید که رجوی دست پرورده استخباراتی بود که هیچ گاه نام هزاران اسیر ایرانی در جنگ را بر خلاف کنوانسیونهای ژنو اعلام نکرد.
از این تاسف بارتر این که صدام نام بسیاری از زندانیان عراقی را نیز هیچگاه اعلام نکرد. همچنان هزاران مادر چشم انتظار فرزندانشان هستند که توسط سازمان مخوف و غیر انسانی استخبارات صدام که حتما شما انرا بخوبی می شناسید، دستگیر، زندانی و مفقود الاثر شد ه اند.
حال آیا می توان ان مادران عراقی را که همچنان دنبال پیگیری فرزندان مفقود و اسیر خود در عراق توسط صدام و بعد از اشغال عراق توسط قوای ائتلاف هستند، به سازمانهای جاسوسی و اطلاعاتی منتسب کرد.
من پدری هستم که ۱۷ سال شبانه روز در فکر و در تلاش برای ازادی دخترم سمیه بوده و هستم. همیشه هم گفته ومی گویم سمیه را در یک کشور آزاد بدون حضور مامورین اطلاعاتی رجوی، بگذارید تا خودش در مورد آینده اش وزندگیش تصمیم بگیرد و ماهم به تصمیم او هر چه باشد احترام می گزاریم. تاوقتی سمیه در اسارت رجوی است تا عمر دارم از تلاش برای رهایی و آزادی او دست بر نخواهم داشت.
در ضمن پیشنهاد می کنم شما و رجوی که برای نوشتن مقاله به شما دستمزد می دهد، یک تهمت جدید علیه من پیدا کنید. این تهمت وابستگی به رژیم تهمت خیلی قدیمی و تکراری شده است. در ضمن امیدوارم خودتان را ارزان نفروخته باشید. شما که فرزندتان در اسارت نیست نمی توانید درد سالیان ما خانواده ها را که دهها سال است غم سنگین دوری از عزیزانمان را تحمل می کنیم درک کنید.
مصطفی محمدی
ریچموندهیل – کانادا
۴ مارس
 

خروج از نسخه موبایل