مقدمتا به توضیح واِژه لری" وروگشته " بپردازیم.
در فرهنگ لری لرستان از قدیم الایام مرسوم بوده که مردمان لر پایبندی و وابستگی خاصی به زادگاه مادری و لرستان داشته اند و به تبع آن وطن پرستی نیز در خون مردم لر میباشد. لذا هر لرزبان که بنا به دلایل شغلی، کسب و کار و تقدیر ناگزیر به ترک زادگاه خویش میشده در همان محل سکونت جدید نیز همواره به سرکشی و دیدار و بازگشت به زادگاه و موطن خویش پایبند بوده و این وابستگی و ابراز علاقه را بصورت نوبه ای یا حداقل سالانه بخصوص در ایام عاشورا با مشارکت در عزاداری و سوگ امام حسین بنمایش میگذاشته اند.
در این میان اما هر لر زبان که ترک موطن مینموده و به زادگاه و وطن خیانت میکرده و بازگشتی به زادگاه نداشته آنرا"وروگشته" مینامیدند. و نسبت به وی قطع امید مینمودند و مفهوم بی بند و باری وفاقد ارزش و بی قید و بند را به اذهان تداعی میکرده و میکند .
که بنظرم مناسب ترین و شایسته ترین واژه برای پرویز خزایی همین وروگشته میباشد.
اما پرویزززززززز باز هم ویز ویز نمود.
این وروگشته در مطلبی بنام بچه ها متشکریم که در سایت رسوای موسوم به همبستگی ملی منتشر شد گنده گویی های بزرگتر از دهنش را بزبان آورده که با عرض پوزش باید بگویم بیشتر شبیه به " لاف در غریوو ….. در بیابو میباشد. (لاف در غربت یعنی اینکه کسی تو رو نمیشناسه بگو بیخیال شو یا بعبارت لری " پف کو دش " (فوت کن تو نقاره)
و…. در بیابان: بخاطر رعایت ادب و نزاکت به همین سه نقطه بسنده کردم خودتان جای خالی را پر کنید.یعنی اینکه بیابان است و در حین راه رفتن خودتو راحت کن کسی صداشو نمیشنوه.
و این دقیقا حکایت اراجیف پرویز خزایی میباشد.
وروگشته در مطلب خود از تاثیرات " مقاومت!!! سازمانیافته!!! پویا!!! و ناایستا نام برده است.
مقاومت: مقاومتی که بی هیچ گونه مقاومت در حالی که تا دندان مسلح بود تسلیم نیرو های آمریکایی شد و بالاترین اعضای شورای رهبری از جمله مژگان پارسایی پارچه سفید را به نشانه تسلیم روی ماشین خود برافراشت.
سازمانیافته: عجب سازمانیافتگی که بخشی در زندان و کمپ لیبرتی در انتظار پناهندگی میباشند، بخشی در آلبانی که آنها نیز چند دسته اند، بخشی عارفانه دل به دریا زده اند و تسلیم موج بورژوازی وغرب زدگی شده اند و بخشی نیز درتشکیلات پنتاگون و کنگره امریکا ادغام شده اند.
پویا: اگر پویا بمعنای بالندگی و رشد یافتگی میباشد واقعا قهقرایی در داخل سازمان موج میزند و سازمانی که جوانترین عضوش از 50 سال به بالا میباشد و…..
نا ایستا: اما مناسب ترین و واقعی ترین واژه در کلام پرویز وروگشته همین نا ایستا است و تنها مجری و عامل این واژه نا ایستا شخص مسعود رجوی میباشد که در ایمان و عقیده، مبارزه و آرمان گرایی نا ایستا ترین عضو این سازمان است که بیش از 12 سال است برای اثبات این واژه نا ایستا خود در غیبت کبری بسر میبرد.
پرویز خزایی وروگشته در ادامه اراجیف خود به عظمت گرد همایی پاریس اشاره کرده که دقیقا لکه ننگ و مایه آبرو ریزی سازمان در اروپا میباشد و هرساله با هزینه های باد اورده و دلار های امریکا و اسرائیل و پول های سعودی و… با جمع آوری افراد سیاهپوست، عرب –آفریقایی، سودانی و… که شاید درصد شرکت ایرانیان خارج از کشور در این تجمعات در حد انگشت شمار میباشد که فقط خود را مضحکه عام و خاص قرار میدهند در هیچ کجای دنیا محلی از اعراب ندارند.
اما غلط گنده دیگر پرویزززززز وروگشته بکار گیری و استفاده از الفاظ و ضرب المثلهای لری میباشد.
در پاسخ " نوم خدا نوم علی، چش حسید پوقه بلی " به این آواره وطن دربدر وطن فروش باید گفت: دختری که داش دش تعریف بکه سی هالوش خوه (دختری که مادرش ازش تعریف کند برای دائیش خوب است ولاغیر)
حالا سازمان مجاهدین که تنها ثناگو و بادمجان دور قاب چینش تو باشی همون بس که لایق و شایسته خودتان باشد.
اگر راست میگویی" اونجات برای وطن و هموطن میسوزه" فقط یک روز بیا در جمع مردم کوهدشت لرستان قرار بگیر و ببین همین مردم چطور برخائنین به وطن و زادگاهشان تف میکنند و بقول زنده یاد شاملو: اردنگی به پوزتان میاویزند.
بروید گم شوید با نام بی نامیتان.