از نوزدهم فروردین ۹۱ تا نوزدهم فروردین ۹۵ رهبر فرقه رجوی یک کلام صحبتی، سخنی وگفتگویی نکرد و همواره در خلوت خود سکوت را بر بقای خود ترجیح داد.
بله دوستان عزیز آنهایی که با رنج و خون خود به رجوی هویت و ماهیت سیاسی و استراتژیکی و ایدیولوژیکی دادید و او امروز سکوت را اختیار کرده است برای بقای ننگین خود. براستی چه باید گفت و نوشت که رجوی با نسل ما چه ها که نکرد. بسیاری در زندانها و بسیاری در جنگلها و بسیاری در کوه های کردستان عراق و بسیاری هم در منطقه های مختلف مرزی ایران و عراق به خاک و خون کشیده شدند و با خونشان درخت انقلاب مسعود و مریم رجوی را سرپا نگه داشتند.
بله رجوی با گذشت زمان چهره و ماهیت کثیفش روز به روز روشن تر و روشن تر میشود کدام آزادی وکدام خلق در زنجیر؟ و کدام گوهران بی بدیل؟ همه و همه مشتی چرندیات رجوی ساخته بود که نیرو های اسیر شده را به خدمت بگیرد و به کشتن دهد. بله دهها و صد ها نفر به زیرخودروهای نظامیان عراقی رفتند و استخوانهایشان خرد شد، له شدند و جانشان را فدیه بقای رجوی کردند. دهها و صدها نفر با ضربه های چوب بر فرق سرشان خون آلود بر زمین افتادند و جان دادند. بسیاری هم با شلیک گلوله ها زخمی شدند و بر زمین افتادند ولی رجوی گفت هنوز خیلی کم است باید همه تان بمیرید و نام و رسم قرار گاه اشرف بر سر زبانها باشد یعنی نام رجوی بقول خودش همواره بر سر زبانها باشد.
در ۱۵ سال گذشته که فرقه رجوی در خاک عراق روز به روز به سمت نابودی میرفت همواره شعار رجوی یک چیز بیشتر نبود و نیست بمیرید تا کشته نشوم. بله دهها و صدها نفر به خاک و خون کشیده شدند و رجوی باز هم همچون قبل فرار را بر قرار ترجیح داد و امسال حتی برای یک نفر هم در سالگردشان سخنی بر زبان نیاورد و تا به امروز که روزهای پایانی ماه فروردین هست سکوت را همچون قبل مزورانه برای خود ترجیح میدهد تا اینکه خودی نشان بدهد و سخنی بر زبان بیاورد. بله این است رهبر فرقه ای که همواره منافع خودش را بر منافع نیرو ها و پیروان خود بالا تر میداند وارزشهای ایدئولوژیکی برایش به ارزش های مادی تبدیل میشود. بله مریم خانم هم که برای رسیدن به تاج و تخت خودش را بزک میکند وهمواره همچون شامپانزه ازاین شاخه به آن شاخه می پرد تا شاید عدو شود سبب خیر برایش. خودش را جانشین مسعود کرده و با پرویی تمام در صحنه های مختلف ظاهر میشود و به اصطلاح اشک تمساح میریزد. مثلا برای کشته شدگان مراسمی به راه می اندازد و یادی و خاطره ای از آنها در برابر دوربینها از خود به جای میگذارد تا شاید خوراک تبلیغاتی باشد برای لاشخورهای سیاسی درون فرقه ای رجوی، چون این گونه بزک کردنها برای دنیای خارج از فرقه رجوی چرندیاتی بیش نیست و همه و همه در جهت منحرف کردن و منحرف سازی های خیانتها و جنایتهای درون فرقه ای بوده و هست. باز هم در آخر بایدبه رجوی بگویم پس چی شد گوهران بی بدیل و چه شد ارتش مریم رهایی و چه شد ان همه فریاد آزاده خواهی پس سر در کدام خندق بلا فرو برده ای که دم از دم بر نمی آری.