حسن داعی، چهره ای علنی و بزک کرده ی باند رجوی، خواستار جنگ است!

مقاله ی آقای حسن داعی، فردی که سعی میکند در برنامه های صدای آمریکا خود را بعنوان یک کار شناس مستقل معرفی کرده وطوری القا نماید که نظریات ارائه کرده اش خاص خود بوده وابدا از رجوی تبعیت نمیکند و…، بنام " ناخدای سیاست خارجی اوباما، فریب افکار عمومی و همکاری با لابی مماشات " در رسانه های رجوی منتشر شده که نظریات این تحلیلگر مستقل با رجوی مویی نمیزند!
این فرد مزور که جایگاه خوبی در صدای آمریکا  هم دارد، مینویسد:
به گفته ساموئلز، تیم “بن رودز- ناخدای سیاست خارجی اوباما”، با کنترل فضای مجازی و رسانه ای، خط تبلیغی مورد نظر کاخ سفید برای جاانداختن توافق را شروع کرد. کارزاری که از دو تم اصلی تشکیل شده بود، نخست، معرفی سازش با رژیم بعنوان گزینه صلح طلبی و گامی برای جلوگیری از جنگ و در نتیجه، معرفی منتقدان توافق و کسانی که مخالف دادن امتیازات غیرموجه به رژیم بودند، بعنوان مخالفان دیپلماسی و طرفداران جنگ. پایه دیگر کارزار تبلیغی“بن رودز” این بود که سازش هسته ای با رژیم را میوه توافق با حسن روحانی، نماینده بخش معتدل و اصلاح طلب رژیم جلوه میداد تا بدین ترتیب، افکار عمومی آنرا راحت تر بپذیرند و مخالفان آمریکائی سازش هسته ای نیز همطراز تند روهای ایران معرفی شوند…".
آیا این مرید رجوی، براستی نمیداند که عدم توافق به جاهای باریک تا سطح یک جنگ بزرگ  با نتایج غیر قابل پیش بنی منطقه ای وجهانی میکشید؟ جنگی که وزیر خارجه ی سابق آمریکا هم راضی بدان بوده واخیرا طی مصاحبه ی مبسوطی، زوایای آنرا بازکرده است؟؟!!
اما درمورد تم دوم باید گفت که راس حاکمیت ایران وازجمله رهبری کشور دراین مورد با رئیس جمهور وتیم مذاکره کننده هماهنگ بوده وهیچکس دراین خصوص شکی بخود راه نمیدهد.
فقط میماند امتیازات ناموجه که دراین مورد باید گفت چنین نبوده است و آمریکا مانند گذشته فرمانروای کامل جهان نیست و ملزم است که نظریات 5 قدرت مهم جهانی دیگر را هم درنظر بگیرد واوباما کاری بیشتر از این نکرد!
اوبه نوشته ی طولانی اش که من خلاصه ترش کرده ام، چنین ادامه میدهد:
“بن رودز” در گفتگو با ساموئلز خبرنگار نیویورک تایمز، از اینکه با کارزار تبلیغی پنهان خود موفق شده است تا فضای مجازی و رسانه ای را در کنترل بگیرد تا استدلالات مورد نظر کاخ سفید جابیفتد و ازاینکه توانسته است سازش هسته ای را در زرورق صلح طلبی پیچیده و آنرا با چاشنی روحانی و اصلاح طلبان ایرانی، نزد افکار عمومی جا بیندازد، اظهار شعف کرده است. وی که جامعه رسانه ای و کارشناسان سیاست خارجی را عموما احمق معرفی میکند، از اینکه توانسته با شیادی و عوامفریبی خط کاخ سفید را جلو ببرد، احساس پیروزی میکند ".
یعنی اگر کنترل رسانه ها دراختیار کنگره ی مرتجع تر وجنگ طلب تر ار اوباما بود، به مذاق آقای داعی که هم مرید رجوی است وهم مستقل؟!!خوش میآمد؟!
البته ما هم مانند آقای داعی میدانیم که این کارشناسان و روسای پنتاگون وسیا بودند که اوباما را قانع کردند که راهی بهتر از کنار آمدن با ایران برای آمریکا وجود ندارد وسربازان ومامورین آنها، قدرت تحمل یک جنگ بزرگ با عاقبتی نامعلوم با ایران را ندارند وبنابراین داعی میخواهد با کم اهمیت دادن به موضوع، تنها یک نفر را متهم کند که نگذاشته جنگ شود وروش نصف ونیمه ی مسالمت – که ازنظر گماشتگان رجوی مماشان وخیانت (حیانت به کی؟؟) بحساب میآید- آقای " بن رودز" را اینگونه به عرش اعلا برده و خاک برچشم مردم بپاشد!!
حسن داعی معتقد است:
"…در پایان باید گفت که تجریه سه دهه گذشته و بویژه هشت سال ریاست جمهوری اوباما بخوبی نشان میدهد که مماشات با رژیم حاکم بر ایران نه تنها به ضرر منافع مردم ایران و صلح و ثبات در خاورمیانه و در تضاد با منافع استراتژیک غرب و ایالات متحده است، بلکه، نزدیک شدن به این رژیم و تلاش برای دوستی با آن، بقدری زننده و انزجار برانگیز است که برای پیشبرد آن، باید افکار عمومی را فریب داد و برای توجیه آن، از دکان صلح طلبی استفاده کرد. امری که “بن رودز” در آن استاد شده است و نایاک به رهبری تریتا پارسی آنرا به کمال رسانده است ".
ازاین استدلال آقای داعی نتیجه ای جز این نمیتوان گرفت که منافع مردم ایران وخاورمیانه درجنگ بوده وعدم وقوع ان درایران، هم منافع مردم ایران وهم منافع دنیای اسلام را بخطر انداخته ومنافع استراتژیک آمریکا درجنگ تامین میشده واوباما با اتخاذ این سیاست ها- درحالی که  دربالا ثابت شد که راه بهتر دیگری برایش موجود نبود – به منافع استراتژیک غرب و آمریکا خیانت کرده است!
بدین ترتیب، خواننده ی محترم بخوبی ازنیات باند رجوی و چهره ی بزک خورده ی حسن داعی مستقل؟؟!! آگاهی لازم را کسب کرده و وجدان های شریف قضاوت خود را خواهند کرد.
به خانم تریتا پارسی که میرسیم، من شخصا نوشته های او را کمتر خوانده ام واز معدود خوانده هایم درمورد او، میتوانم درک کنم که او یک فرد قرار گرفته دراپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران است وظاهرا گناهش دراین مورد خاص این است که حاضر به قبول تام وتمام نظریات رجوی و پادوان او نیست!
نوشته ی حسن داعی، بیش از هرچیز، دشمنی او با مردم ایران ومنطقه را نشان میدهد و منافع رجوی را نمایندگی میکند که ظاهرا این منافع در جنگ وتنش تامین میشود وجنگ وتنش چه ارتباطی با تکامل بشری دارد که رجوی وفرقه اش درنوک این پیکان تکامل نشسته اند، مسئله ایست که خودشان باید بدان جواب دهند وخواننده ی محترم نیز به غور وبررسی بنشیند!!
صابر
 

خروج از نسخه موبایل