قبل از عید نوروز امسال (۹۵) که آخرین سری خانواده ها برای دیدار با جگر گوشگان خود به جلوی کمپ لیبرتی رفته بودند روز ها بود که در آنجا تظاهرات اعتراضی علیه اسیر کردن فرزندان، خواهران، برادران … جریان داشت. هر یک از آنان سالیان سال است که عزیزی در این زندان لعنتی فرقه رجوی دارد و در آرزوی دیدار ولو یک ساعته ای با عزیزش می باشد. در آن روزها که خانواده ها در مقابل زندان لبیرتی تجمع کرده بودند سران فرقه تعدادی از اسیران را نزدیک در ورودی آوردند تا به خانواده هایشان جلوی در دشنام داده و توهین کنند. در یکی از این روزها وقتی اسیران برای دشنام دادن در جلوی درب لیبرتی با صورت های پوشیده به صف بودند لحظه ای صورت مصطفی بهشتی که با پارچه سیاهی پوشانده شده بود، (شاید هم عمدا توسط خود مصطفی) باز می شود. از آنجایی که خواهرش یعنی نرگس بهشتی در همان جلو بوده از فاصله چند متری رخسار عزیز دلش را می بیند. در فیلمی که موجود می باشد این خواهر با تمام قوا دارد برادرش مصطفی را صدا می کند و تشویقش می کند که بیا به این سو و خودت را نجات بده. اما متأسفانه این اسیران افسون شده هیچ گونه قدرت تصمیم گیری ندارند. این خواهر با چشم های اشک بار به وطن برمی گردد. اما با همۀ این درد و رنج بسیار خوشحال است که توانسته برای لحظه ای جگر گوشه اش را از فاصله چند متری ببیند. دیر یا زود مسعود رجوی و مریم قجر عضدانلو و دیگر سران فرقه رجوی به جرم این جنایتهای ضد بشری شان به پای میز محاکمه کشانده خواهند شد.