سینادشتی (مرید رجوی) مقاله ای بانام " نگاهى دیگر به قطعنامه 650 کنگره آمریکا" نوشته و رسانه های رجوی منتشرش کرده که دربخشی از آن میخوانیم:
"… در این قطعنامه آمده است: "… ازآنجا که ساکنان کمپ… گزارشهای ارزشمندی را در مورد فعالیتهای اتمی رژیم ایران و تلاش های رژیم ایران برای ایجاد توانایی تسلیحات اتمی و دادن بمب های کنار جاده ای و بمب های نفوذ کننده به نیروهای شبه نظامی عراق افشا کرده اند…".
اولا این اطلاع دهندگان ساکنین کمپ لیبرتی نبودند که اکثریت قریب به اتفاق آنها ازداشتن ادوات ارتباطی محرومند و نظیر اصحاب کهف، درخواب زندگی کرده وخبری ازدنیای بیرون ندارند.
تمامی شواهد موجود نشان میدهد که اینگونه اخبار ازطرف سرویس های امنیتی متخاصم دراختیار رهبری سازمان قرار میگیرد تا برای منسی کردن نقش پلید دولت سوپر راست اسرائیل، سپر بلای آنها باشند.
ثانیا تنها تعداد اندکی از مریدان رجوی درلیبرتی هستند که با این رهبران خود تماس یکطرفه دارند (تماس ازطریق رهبری است) وخود گماشته ای بی اختیاری بیش نیستند!!
وثالثا سطر آخر پاراگراف فوق نشان میدهد که باند رجوی بخاطر جاسوسی برای آمریکا و دیگران، احساس افتخار میکند و به ریش بنیانگذاران صادق وازدست رفته ی خود میخندند که سازش با امپریالیزم را بعنوان خط قرمز اصلی خود بحساب میآوردند و رجوی با افتخار تمام، خیانت به این راه وعدول ازاصول اولیه ی سازمان را، به حساب پیروزی میگذارد ودرمقابل، کنگره ی آمریکا هم به ظاهرهم که شده بادفاع ازحضور سیاهی لشکر رجوی درلیبرتی عراق، پاداش خیانت های اش به مردم وکشور خودرا به رجوی میدهد!!!
رابعا اگر این ساکنان لیبرتی براستی هم سرگرم جاسوسی درعراق بودند، دچار جرم بزرگ شده و طبعا درکنار مجازات های لازم، باید ازاین کشور رانده شوند!!!
درادامه بخوانیم:
"… با اطمینان کامل میتوان گفت که این قطعنامه ى مهم حاصل یک سیاست از طرف دولت امریکا نبوده و نیست بلکه در اثر تلاش نمایندگان کنگره بوده است که بسیارى از آنها با دیدن فعالیت هاى خستگى ناپذیر هواداران مقاومت به درک دیگرى از مسأله ى ایران و راه حل دموکراتیک براى جانشینى این رژیم، دست یافته اند..".
کنگرس من های آمریکا این درک را ازگذشته داشته اند و ازخیانت های شما بی خبر نبودند و این مسئله را درمقطع زمانی کنونی بدانجهت مطرح کرده اند که مثلا برای چانه زنی های متداول دیپلماتیک و کسب امتیاز استفاده کنند که مسلم بدانید مقبول نخواهد بود!! و اینکه کنگره ی آمریکا چرا باید به راه حل های دموکراتیک علاقمند باشند؟! بحث اش بماند برای مجالی دیگر!!
ونیز:
"… آرى شهادت سنگین ٢٤ سردار نبرد براى آزادى مردم ایران، راهگشاى اصلى این قطعنامه بوده و هست. هیچگاه به این مقاومت، عطیه و هدیه اى نداده اند، هر چه بوده و هست، حاصل خون و رنج و تلاش و درایت و رهبرى ذیصلاح این مقاومت و اعضایش بوده و هست… ".
کنگره ی آمریکا ازاین شهادت ها زیاد دیده وبخود نجنبیده وبنابراین جریان همان است که گفتم ونه چیز دیگر:
زینسان همی شمار که زینسانم آرزوست!
در ضمن، درایت رهبری مجاهدین لازم به توضیح نبود وما اطلاع کافی دراین مورد داشته وراضی به زحمت شما برای طرحش نبودیم!!!
همچنین:
"… واقعیت این است که تصویب این قطعنامه مبین جایگاه مقاومت مردم ایران در تعادل قوای بیناللملی و انزوای رژیم ضدمردمی آخوندی در جهان است. سوز و گداز و نگرانی آخوندها، بهرغم همه التماس و درخواستها و کرنشها در برابر کشورهای غربی، ناشی از شکست سیاستهایشان در قبال مجاهدین خلق و مقاومت مردم ایران است…. این پیروزى به مجاهدین خلق ایران و رهبرى ذیصلاح مقاومت مبارک باد ".
من علت صدور این قطعنامه وماهیت صادر کننده ی آنرا توضیح دادم که میتوانید پند بگیرید ویا آزادید دردنیای مالیخولیایی خود به سیر وسفرهمیشگی خود مشغول شوید!
فقط میماند این مسئله که ازشما سئوال کنم که آیا مقاومت مورد شرح شما، همان مقاومت کردن دربرابر گرمای عراق و منطق انسانی است؟!
به چه دلیل، رجوی اولی را کنار گذاشته وبه دومی تکیه نموده است؟!!
اگر اینطور نیست پس چه مقاومتی؟!
مقاومت درمکانی که دست بشری بدان نمیرسد وشاید مقاومت دربرابر پشه های سمج عراقی و…؟؟!!
اگر این نوع مقاومت کردن هنر است و قابل افتخار، پس چرا خود رجوی وگماشته های خاص اش خود را ازاین افتخار بی بهره میسازند وخود را در خانه های شیک وخنک اروپایی اذیت می دهند؟!
ظاهرا رجوی بخاطر پاک باختگی اش است که افتخاری برای خود نمیخواهد وهمه را سخاوتمندانه به ساکنین مهجور وتیره بخت لیبرتی میبخشد!!
نوید