بررسی و نگاهی به سی خرداد 60 و وضعیت فعلی فرقه رجوی – قسمت اول

پیرامون موضوع نشستی در خردادماه سال 95 با تعدادی از دوستان بازگشته استان مازندران در محل دفتر انجمن نجات استان برگزار شده است که در این رابطه نخست مسئول انجمن آقای هادی شبانی ضمن خوش آمدگوئی و خسته نباشید اظهار داشت هدف از نشست ما ارائه آخرین اخبار و بررسی وضعیت فرقه رجوی در شرایط کنونی، و ایضاُ موضوع اصلی بحث 30 خرداد سال 1360است.

 سپس آقای ایرج صالحی پیرامون موضوع عنوان نموده است ابتدا یک خبر خوش را به شما منتقل کنم که آقای علی اصغر باباپور از جهنم رجوی خلاص شد و به ایران برگشت و در شهر بابل زندگی می کند، خبر بعدی اینکه تعدادی ازاعضای فرقه رجوی از لیبرتی به آلبانی اعزام شدند سرعت اعزام این دور بالا بوده به طوری که یک گروه 80 نفره و سپس در فاصله کوتاهی گروه 40 نفره به آلبانی رفته اند و همچنین تعدادی مازندرانی هم در بین شان می باشد که به آلبانی رفته اند، جهت اطلاع شما ترکیب اعزامی اغلب بچه های تشکیلاتی فرقه هستند از قرار معلوم تشکیلات فرقه رجوی در لیبرتی تلاش دارد آنهائی که مطیع و سرسپرده ترند را قبل از وقوع هر حادثه ای به آلبانی ببرند بقیه که تابع تشکیلات نیستند یا به قول رجویها ضعیف ترند در لیبرتی نگه داشتند که اگر چنانچه مشکلی ایجاد شد برایشان خرجی نداشته باشد از نظر من افرادی که تابع تشکیلات نیستند آدم های هستند که رجوی را شناختند و دست رجوی برای آنها رو شده است و فهمیدند رجوی چه آدم خبیثی است البته در حال حاضر چاره ای ندارند مجبورند وضع موجود را تحمل کنند تا در شرایط مقتضی خودشان را از تشکیلات خلاص کنند.
خبر دیگر این که آخرین سری خانواده ها که به لیبرتی رفتند یکی از خانواده ها در لیبرتی در حالی که دستش را به سمت اعضای فرقه در جلوی درب ورودی که پشت پرده ای مستقر بودند دراز نموده و اعضای مسخ شده رجوی دستش را گرفته و به سمت خودشان کشیدند و با آن خانواده درگیر شده و وی را مورد ضرب و شتم قرار داده که با دخالت ماموران عراقی خانواده را از چنگ آن وحشی ها نجات دادند.
نفراتی که اخیراً از فرقه رجوی جدا شدند از وضعیت وخامت بار تشکیلات رجوی در لیبرتی گفتند که دیگر مسئولین فرقه نمی توانند روی افراد فشار بگذارند و فضا طوری است که فرمان ناپذیری بسیار زیاد است و دیگر مناسبات فرقه رجوی آن انسجام قبلی را ندارد و همه منتظر هستندکه نوبت خارج شدن شان از عراق فرا برسد.
اقای صالحی درباره 30خرداد 60 نیز گفت شروع جنگ مسلحانه و عملیاتهای تروریستی رجوی بوده است سئوالم از شما این است آیا 30 خرداد آنچه که رجوی گفته بود درست بود؟ و عمل و اقدام 30 خرداد 60 چه بلاهایی روی هواداران و مردم گذاشت؟ آیا قابل پیشگیری بود؟ آیا به قول رجوی یک ضرورت تاریخی بود؟ یا به جاه طلبی های رجوی بر می گردد؟
اقای عین الله شعبانی یکی دیگر از بازگشتی ها در این مورد گفت رجوی برای این که به نیروهایش انگیزه دهد برنامه های به مناسبت 30 خرداد هر ساله اجرا می کند اما تا وقتی توپ و تانک داشت افراد را با مانورها سرگرم می کرد حالا که دستش خالی است با برنامه های این چنینی مانند راه اندازی شوهای مسخره ویلپنت در فرانسه که البته همه نفرات شرکت کننده آن خارجی های مهاجر هستند که برای گذراندن سفر دو روزه به پاریس می آیند که قبلا مدارک و مصاحبه های نفرات شرکت کننده در این شو که اصلا مریم قجر این زن داعشی را نمی شناختند کاملا رو شده است.
آقای شعبانی در ادامه اشاره نمودند در اوائل انقلاب دولت وقت به گروه های سیاسی گفته بود سلاح ها را تحویل بدهید اما فرقه رجوی این کار را نکرد برعکس تحویل که نداد شروع به توطئه چینی کرد علیه مسئولان و مقام های با نفوذ مثل آقای بهشتی و غیره خلاصه کار به جایی رسید رجوی به عملیات مسلحانه در 30 خرداد 60 دست زد رجوی از خودش که مایه نگذاشت بلکه از یک عده هواداران ساده لوح استفاده کرد و از خون آنها در جهت منافع خودش بهره برداری کرد وی قصد داشت با براه انداختن کشت و کشتار چهره نو پای انقلاب ایران را بدنام جلوه دهد و از طرفی خودش را مظلوم در صحنه بین المللی جا بدهد. شاهد بودیم ترفندش نگرفت و آخرش آوار شده روی سرش، رجوی از موضع جاه طلبی با جمهوری اسلامی نوپا درگیر شد او همواره به هوادرانش می گفت یک چریک نباید بیشتر از 6 ماه زنده بماند باید خودش را قربانی کند جان آدم ها برایش مهم نبود و نیست.
اقای مجید محمدی که در سال 91 از لیبرتی به ایران برگشت وی گفت بعداز انقلاب فرقه رجوی دست به کارهای مخفیانه زد هدف آنها خراب کردن چهره نظام اسلامی ایران بود و وقتی دید که نمی تواند خللی بر اراده حکومت ایران وارد کند به دستور اربابان خارجی دست به سلاح برد و فکر می کرد که درمدت کوتاهی می تواند به قدرت برسد البته این خیانت و حقه بازی های رجوی در جای دیگری هم نمود داشت بطور نمونه می توان به درگیری 6 و 7 مرداد 88 و 19 فروردین 90 در اشرف اشاره نمود که آنجا هم رجوی جنایت کار سعی نمود با شانتاژ تعداد زیادی از اعضای فرقه را به کشتن بدهد تا بتواند به اهدافی که دارد برسد که خوشبختانه این گونه نشد.
آقای عبدالله افغان یکی دیگر از بازگشتی ها در ادامه شرح داد رجوی عادت دارد موج سواری کند تا بتواند به هدفش برسد وی وقتی دید عراق با ایران وارد جنگ شد فکر کرد ایران ضعیف شده و می تواند آن را سرنگون کند وی به دنبال فرصت بود که بالاترین ضربه را به ایران بزند به همین دلیل با نفوذی هایش دست به عملیاتی زد تا به قول خودش حکومت را بی آینده کند رجوی فریبکار از اوضاع سیاسی ایران تحلیل درستی نداشت بطور نمونه وی به ما که در اشرف بودیم می گفت اگر ایران با عراق صلح کند از هم می پاشد در یک کلام به اصطلاح توسط مردم ایران سرنگون می شود این مسئله را اکنون به تمام تحلیل های وی بسط بدهیم شاهد هستیم که تمام تحلیل های وی آبکی و از روی شکم سیری بوده است.
اقای مجید محمدی در ادامه اظهار داشتند در اوائل انقلاب گروههای سیاسی که فعالیت می کردند و شاهد بودیم که هر روز مانند قارچ گروههای جدیدی تولید می شد و ادعای به اصطلاح مبارزه طلبی داشت یکی از این گروه ها فرقه رجوی بود. رجوی از سابقه سازمان که هنوز کسی به ماهیت او پی نبرده بود سوء استفاده نمود او خودش بهتر از هر کسی می دانست که در زندان شاه با ساواک همکاری نموده است. او سعی نمود با فریبکاری و شیادی که در نوع خود بی نظیر است قصد داشت حکومت را بدست بگیرد ولی این گونه نشد و بعد از فرار از ایران و همکاری همه جانبه با دشمن مردم ایران ماهیت واقعی خودش را نشان داد.

آقای هادی شبانی(مسول انجمن استان) در جواب به سئوال فوق بیان نمودند رجوی حقه باز درک درستی از شرایط آن موقع انقلاب نداشت و فکر می کرد که می تواند با همکاری سازمان های جاسوسی و کشورهای منطقه از جمله حمله عراق به ایران می تواند با شروع جنگ مسلحانه به قدرت برسد ولی شاهد هستیم تمام ادعای به اصطلاح مبارزه خواهی و مبارزه طلبی او شعاری بیش نبوده و فقط به دنبال قدرت طلبی و زنبارگی اش بوده است.
آقای مجید محمدی در ادامه اشاره کرد رجوی در عملیات مرصاد هم از همین موضع فرصت طلبی وارد شد فکر می کرد می تواند ازآب گل آلود ماهی بگیرد اما اشتباه کرد الان می بینیم که در عراق ایزوله شده است.
آقای قربانعلی برادران یکی از بازگشته ها گفت اشتباه رجوی از اینجا شروع شد که او از همان ابتدا که انقلاب اسلامی ایران نو پا بوده دست به سلاح برده و اعلام جنگ مسلحانه نمود او از خودش چیزی نداشت وی بخاطر قدرت طلبی آلت فعل دیگران بود و با کارت سرویس های اطلاعاتی بیرونی بازی کرد به همین دلیل هیچ مرزی نداشته و به صورت کور از مردم عادی هم قربانی می گرفت.           
ادامه دارد …
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا