رقیه فرازیان فرد کهن (خانم ندائی) – تهران
" فریدون متولد سال ۱۳۳۹ است. او پس از انقلاب اسلامی دانشجو بود و با وقوع انقلاب فرهنگی و بسته شدن دانشگاهها تصمیم گرفت به سربازی برود. زمانی که وی سرباز بود، جنگ تحمیلی آغاز شد و او در 16 دی 59 به اسارت نیروهای عراقی درآمد. فریدون تا سال 68 در اردوگاه اسرای جنگی در عراق بود و در این مدت بارها برای من نامه نوشت و عکس فرستاد."
وی در ادامه افزود: "سال 68 در حالی که مبادله اسرا میان ایران و عراق آغاز شده بود، سازمان مجاهدین خلق به اردوگاه موصل رفته و به دروغ به اسرای این اردوگاه گفت که مبادله اسرا میان ایران و عراق پایان یافته و آنها قرار نیست مبادله شوند، حال هرکسی که قصد دارد به ایران برود به سازمان بپیوندد. فریدون نیز که 9 سال اسارت را تجربه کرده بود به اشتیاق دیدن ایران همراه آنان رفت."
این مادر دردمند همچنین گفت: "پس از انتقال اسرا به پادگان اشرف، بار دیگر از آنان پرسیده بودند که چه کسانی قصد رفتن به ایران را دارند و آنها را از گروه جدا کرده بودند که پسر من نیز جزو همین گروه بود. سپس مجاهدین خلق آن ها را به دست نیروهای عراقی سپردند تا به زندان ابوغریب ببرند."
مادر ندایی افزود: "گویا پسرم مدتی را نیز در اختیار نیروهای عراقی بوده و در این مدت به شدت شکنجه شده که همین موضوع سبب افسردگی شدید وی گردیده است. او سپس به اشرف بازگردانده شد و من پس از آن دیگر هیچ خبری از فریدون ندارم. تنها اخبار من مربوط به جداشدگان از سازمان است که اطلاعاتی از زنده بودن وی به من دادهاند."
این مادر رنجکشیده در خصوص آخرین تماس خود با فرزندش گفت: "آخرین نامه وی در 14 اردیبهشت سال 68 به دست من رسید که در این نامه تحت فشار مجاهدین خلق به دروغ گفته بود که در انگلیس زندگی میکند."
خانم ندایی راجع به یکی از سفرهایش به عراق، و رنج ها و مصیبت هایی که از جانب فرقه رجوی متحمل شده، چنین گفت: "پسرم فریدون ندایی، در گذشته هیچ قرابتی با جریان فرقه رجوی نداشت و برعکس خود را سرباز وفادار میهن می شمرد. در جنگ به اسارت درآمد و بعد از آن تحت جریان مغزشویی فرقه رجوی قرار گرفت و سر از فرقه آنان در آورد. در هر صورت من مادرم و تا جان در بدن دارم در پی او خواهم بود. این بار نیز بسان دفعات قبل، سران فرقه رجوی نگذاشتند پسرم را ببینم. ولی من تا جایی که حنجره ام یاری می کرد فریدون را فریاد زدم و باز هم این کار را خواهم کرد. این دفعه که جلوی لیبرتی بودیم، سران آن ها یکسری را با صورت های پوشانده شده آورده بودند که بر علیه ما فحاشی کنند. اما من مادر هستم و پسرم را در بین آن ها شناختم. دیدم که با صورتی پوشانده شده بین نفرات ایستاده بود و مرا ورانداز می کرد. آرام بود و شعار نمی داد. پسرم اهل رویارویی و درشتی با مادرش نیست. برای همین سران رجوی او را از آنجا بردند. سران رجوی تحمل نشان دادن او را به من نداشتند. من فقط می خواهم او را ببینم و در آغوش بگیرم. گفتم من یک مادرم، و باز هم به دنبال فرزندم خواهم رفت. این بازی که رجوی راه انداخته است فقط یک بازنده دارد و آن خود اوست."
خانم ندائی نیز نامه ای به شرح زیر برای کمیساریا نوشته و فرستاده است:
نامه مادر فریدون ندایی به کمیساریای عالی ملل متحد برای پناهندگان
۳ دی ۱۳۹۴
جناب فلیپ گراندی
رئیس محترم کمیساریای عالی ملل متحد برای پناهندگان – UNHCR
پس از سفرهای مکرر خانم ندایی به عراق و تلاش های پیگیر برای ملاقات با فرزندش؛ فرقه رجوی در تلویزیون خود، مصاحبه ای را با آقای فریدون ندایی پخش کرد مبنی بر این که وی با میل و انتخاب خود به سازمان پیوسته و خانواده هایی که جلوی درب اشرف می آیند همگی مامور و مزدور می باشند. او در این نمایش تلویزیونی در کمال تعجب و البته انزجار همگان مادر خود را "به اصطلاح مادر" نامید. در فرقه رجوی مانند بسیاری از فرقه های دیگر افراد می بایست خانواده بیولوژیکی خود را دشمن پنداشته و رهبران فرقه را به عنوان پدر و مادر ایدئولوژیکی و حقیقیشان بپذیرند تا عاری از هرگونه عواطف و احساسات انسانی، همچون ربات در اختیار رهبر فرقه برای انجام هر کاری درآیند.
چهره رنجور و افسرده و تحت فشار آقای فریدون ندائی در تلویزیون فرقه رجوی که تحت القائات فرقه ای به خانواده و خصوصا مادر خود اهانت کرد دل هر بیننده ای را به درد می آورد، ولی برای مادری که سی و چند سال است چشم انتظار دیدار فرزندش می باشد همین صحنه های درد آور هم غنیمت است و جای شکر دارد.
این گونه مصاحبه ها برای خانواده ها تکراری و مضحک است زیرا که آنان به افکار شیطانی مسئولان فرقه رجوی آشنایی کامل دارند و می دانند که اسیران چگونه به اسارت گرفته شده و چگونه و با چه حیله و نیرنگی نگهداری و شکنجه می شوند و هدف از این برنامه ها چیست. مادری که نزدیک به 4 سال در مقابل پادگان اشرف تحصن کرده و رنج اقامت در آنجا را برخود هموار نموده نه تنها با این نمایش های مسخره رجوی که جز نفرت عمومی حاصل دیگری برایش ندارد از میدان بدر نخواهد شد، بلکه در عزم خود مصمم تر خواهد گردید. این نمایشات قبل از هر چیز ترس و زبونی رجوی را در برابر اراده آهنین مادران و خانواده ها بر ملا میکند.
در این رابطه در کتاب سراب آزادی نوشته خانم مریم سنجابی مطلبی تحت عنوان "کابوس جدید رجوی، حضور خانواده ها در پشت دیوارهای اشرف" به شرح ذیل آمده است:
"حوالی سال 1387 خانواده های برخی اعضای مجاهدین خلق در اقدامی شگفت انگیز و شجاعانه برای دیدار با فرزندانشان دسته دسته به درب ورودی اشرف مراجعه می کردند. در این سال ها طی یک حکم دیگر از طرف رجوی، دیدار اعضا با خانواده هایشان ممنوع شد و کسی اجازه نداشت نام خانواده، دیدار و حتی تماس با آنان را بر زبان بیاورد. این بار خانواده ها کوتاه نیامدند و پس از این که به درخواست های دیدار آن ها با فرزندانشان ترتیب اثر داده نشد، به خواست خود پافشاری کردند و در پشت درب های اشرف تحصن نمودند. اقدام تاریخی و پرارزشی که منجر به آگاهی و جدا شدن تعداد زیادی از اعضای سازمان شد. افراد توانستند خود را از دام فرقه گرایی نجات دهند و به آغوش گرم خانواده بازگردند. در دو سه سالی که خانواده ها عزم کرده و پشت دیوارهای پادگان اشرف مقاومت و ایستادگی می کردند، رجوی به صورت دیوانه واری از این اقدام عصبانی و برایش غیرقابل تحمل بود، چرا که او اشرف و اعضا را علاوه بر اینکه ملک مطلق خود می دانست، تحمل نداشت که احدی نیز به این قلمروی شخصی اش نزدیک شود. لذا از هر کاری که می توانست برای کارشکنی و خراب کردن این اقدام جالب خانواده ها فروگذار نکرد. یک بار گفت این ها خانواده نیستند و همه عضو وزارت اطلاعات ایران هستند! بار دیگر گفت همه بایستی بگویند ما خانواده نداریم و شما و همه خانواده هایتان متعلق به من هستید، خوب و بدش هم مال من هستند. یک بار دیگر در یک سخنرانی مفتضحانه، مادران را هند جگرخوار! نامید و می گفت، 24 سال است من هزینه زندگی و غذا و خواب شما را پرداخته ام و این ها سراغی از شما نگرفتند، حال به یاد شما افتاده اند و… به این ترتیب می خواست نقش خانواده را کم رنگ نماید. وی در یکی از همین جلسات حکم به قتل همه خانواده ها داد و گفت ریختن خون همه آن ها حلال است و اگر امکانش را داشتیم بایستی همه را کشته و در چاه می ریختیم!
صحبت های رقیه فرازیان فرد کهن (خانم ندائی) مادر فریدون ندائی اسیر گرفتار در فرقه رجوی را میتوانید در لینک زیر ملاحظه نمائید:
https://st.nejatngo.org/media/Interview/Nedaei/Nedaei_Mom.wmv
میرزایی