متعاقب انتشار دیدار محمود عباس به اصطلاح رئیس تشکیلات خود گردان فلسطین با مریم قجر رئیس جماعت تروریستی فرقه رجوی موسوم به مجاهدین خلق فرصتی دست داد تا نظرآقای پوراحمد کارشناس امور مجاهدین ومسول انجمن نجات گیلان را جویا شویم.
کشاورز: با تشکروقدردانی ازجنابعالی خواستم حول دیدار مذکور فی مابین محمود عباس ومریم قجرنظرخود را بفرمایید
کشاورز: لطفا ازاهداف مجاهدین ازاین نمایش مسخره وبی مسما خاصه درشرایط کنونی که بغایت درمنجلاب مشکلات درون تشکیلاتی گیرکرده است بیشترتوضیح بدهید وبه سوابق امرنیز بپردازید.
حول سوابق امرحمایت کذایی مجاهدین ازفلسطین وجنبشهای مربوط به آن نیزجای پرداختن دارد.لابد شما نیزبخوبی بخاطردارید که دربحبوحه پیروزی قیام ضدسلطنتی ملت ایران آقای عرفات نیزبرای تجلیل ازانقلاب وصاحبان آن به دفعات به ایران سفرکرده بودند. مجاهدین هم خیلی مایل بودند که بتوانند درآن مقطع با عرفات دیداری داشته باشند تا دجال گرایانه سودش را ببرند وهمینطورهم شد وملاقات چند دقیقه ای فی مابین مسعود رجوی با عرفات شکل گرفت ویادم هست که رجوی آرم مجاهدین ویک قبضه سلاح را به عرفات هدیه نمود وبدین صورت نشان داد که اعتقادات رجوی برسلاح سواراست وتروریسم ونه براندیشه و باور و اعتقاد ایدئولوژیکی وعملا هم درروند تنظیم با شرایط وقت جانب تروریسم را پیشه کرد وازجامعه منزوی شد ونزد ایرانیان منفورنام گرفت.
اساسا رجویها نان را به نرخ روز می خورند واعتقاد دارند که هدف وسیله را توجیه میکند وبرایشان فرقی نمیکند که خود تروریست باشند ومواجب بگیرصدام وامریکا وآل سعود وصیونیسم ویا اینکه ازتروریسم القاعده وداعش وغیره وذالک حمایت علنی بکنند وآنان را نیروهای مردمی بنامند وهم آخورشوند!
درخصوص رابطه با فلسطین هم خاطره جالبی ازشخص رجوی دارم که بد نیست برای اطلاع عموم بدان اشاره ای هم داشته باشم.درسال 1373 ومقطعی که رجوی فیل هوا کرد ومریم قجررا بعنوان رئیس جمهورمنتخب وانتصابی خود وشورای دست ساختش به جهانیان معرفی کرد وبه فرانسه فرستاد که البته چند مدتی بعد برگشت خورد ودراشرف به گل نشست ؛ اتفاق نادری افتاد که رجوی ازفرط سوزش ودلپیچه سطح مشخصی ازمسولین وفرماندهان را درسالن به اصطلاح بهارستان قرارگاه پارسیان جمع کرد وبه سوزوگداز پرداخت.
داستان ازاین قراربود که بخش روابط سیاسی وخارجی مجاهدین درفرانسه با دوزوکلک ترتیبی دادند وآقای عرفات را که مشغول ملاقات با مسولین فرانسوی بود را به اورسوراواز و نزد مریم قجر کشاندند تا ازچهره و وجهه عرفات بهره های خودشان را داشته باشند. نگو که آقای عرفات درنیمه راه متوجه سوء استفاده رجویها ازحضورش دراورسوراوازشده بود ومطلق اجازه نداد که ازاین دیدارفیلم وعکس داشته بگیرند و منتشر و بیرونی کنند. اینجا بود که مسعود رجوی شدیدا به هم ریخت ودرجلسه یادشده به ما خاصه مسولین بخش سیاسی فرانسه کینه توزانه نهیب زد که چرا نتوانستید ولویک عکس ازدیدارمریم با عرفات بگیرید یعنی همان کاری که من دربعد پیروزی انقلاب با عرفات درتهران کردم وتوانستم قضیه دیداررا بیرونی کرده وبسا بهره ها ببرم!!
ضمن اینکه متعاقب زهرخوراندن آقای عرفات دردهه هشتاد وتثبیت محمود عباس درراس تشکیلات خودگردان فلسطین درعموم قرارگاههای مجاهدین درعراق جلساتی به توصیه رجوی تشکیل شد وخط رجوی به نیروهایش القاء شد که مرگ عرفات مشکوک بوده ویک توطئه امریکایی – اسرائیلی قلمداد کردند وبطورشفاف عنوان کردند که محمود عباس یک دست نشانده امریکا بوده ومطلقا مشروعیت ندارد!! یعنی همان محمود عباسی که الان به پایش افتادند وبه لیسیدن تیغ خون آلود وی علیه نیروهای مقاوم فلسطینی درزندانهایش شدند تا ازاین رهگذربه زعم نابخردانه خویش اسم ورسمی برای خود کسب کنند.
کشاورز: با تشکر از شما و آرزوی پیشرفت روزافزون تان درامر خیرخواهانه و خداپسندانه در خصوص رهایی اعضای گرفتار در زندانهای رجوی درعراق و اروپا.
پوراحمد: منهم ازشما ممنون ومتشکرم وبرای رهایی اسرای رجوی دعا میکنم.